زنان فرق دارند

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

من واقعا معتقدم اگر از همان روز ازل یعنی تاریخ ۱/۱/۱ تکلیف زنان معلوم شده بود و یک مرکز مشخص برای استراتژی و تاکتیک و چیزهای دیگرشان تشکیل شده بود، الآن این همه مشکل برای مردان و زنان و بقیه( بخصوص بقیه که جزو هیچکدام نیستند) ایجاد نمی شد. معلوم نیست اگر رهبری دیروز به فکرش نرسیده بود و پیشنهاد نکرده بود ما بیچاره شده بودیم، البته طبعا پیشنهاد ایشان مثل قانون اساسی، البته قسمتی که اجرا می شود، خودش قانون است و باید اجرا شود. رهبری پیشنهاد کرده که “برای بررسی همه ابعاد مسئله زن و خانواده یک مرکز مطالعاتی و کاری فراقوه ای تشکیل شود” و گفت: “باید راهبردی صحیح و همه جانبه درباره زن تدوین و آن را اجرا نمایند.” این شد یک کار حسابی. یعنی بعد از ۱۳۹۳ سال شمسی بعد از پیامبر یا ۲۵۴۰ سال بعد از کورش و هفت هشت هزار سال بعد از جنتی و ده پانزده هزار سال بعد از آدم و حوا و هابیل و قابیل بالاخره تکلیف زنان روشن می شود. مهم ترین مسئله هم این است که ما بفهمیم که فرق مردان با زنان چیست. یعنی چه چیزهایی است( بی ادب ها منظورم آنها نبود) که باعث می شود زنان با مردان تفاوت داشته باشند. کلا به نظر من زنان با مردان در این موارد فرق دارند و اگر کسی فرق آنها را قبول نکند، همان فرقش را باید بصورت راهبردی صحیح توی چشمش بکنند. این تفاوت ها را من تا حالا فهمیدم و راه حل هایی برای مشکل زنان به نظرم رسیده که به آن توجه شود.

تفاوت اول: زنان فرق دارند، ولی مردان می توانند فرق نداشته باشند.

تفاوت دوم: غربی به زنان نگاه شهوانی می کنند، در حالی که ما به زنان نگاه فلسفی می کنیم، در نتیجه ما هی بچه دار می شویم.

تفاوت سوم: غربی ها به زنان نگاه اقتصادی دارند، در حالی که ما نه تنها به زنان نگاه اقتصادی نمی کنیم، که اصلا نگاه نمی کنیم، چون اصلا جایی برای نگاه کردن نیست، یعنی تا می خواهیم نگاه کنیم چشم مان سیاهی می رود.

تفاوت چهارم: غربی ها از زن به عنوان وسیله نمایش استفاده می کنند و هی لباس و لوازم آرایش برای زنان تولید می کنند، برای همین است که ما انواع مدل ساپورت و مانتو داریم و بیشترین لوازم آرایش را در جهان مصرف می کنیم، چون غربی ها مصرفی هستند.

تفاوت پنجم: زنان در ایران سیاست فهم هستند، بخاطر همین است که خانم اشتون مسئول سیاسی اتحادیه اروپاست.

تفاوت ششم: زنان غربی با خانواده بیگانه اند و فقط وسیله اطفاء شهوت هستند، ولی در ایران زنان عضو کانون خانواده اند که معمولا اینقدر داغ است که برای جلوگیری از سوختن زن و شوهر هی همه شان فرار می کنند و طلاق می گیرند و همه آمارهای طلاق ایران هم دروغ است.

تفاوت هفتم: نگاه جمهوری اسلامی به زنان به گفته رهبری “بی سابقه و کارگشاست”، و حتی همین موضوع باعث شده که سن کارهای بعضی زنان به زیر شانزده سال برسد، در حالی که در غرب اصلا کارگشا نیست و سن کار بالای هجده سال است.

تفاوت هشتم: در غرب زنان کالای مصرفی هستند و برای مصرف در بازار استفاده می شوند، در حالی که زنان در ایران فقط خریدار هستند و به دوبی و ترکیه و کیش و جاهای دیگر می روند و کلا اهل مصرف نیستند.

تفاوت نهم: مسئله اصلی زنان در نظام اسلامی به گفته رهبری “اشتغال” نیست، بلکه عضویت او در خانواده است، به همین دلیل است که بعد از انقلاب زنان بیش از گذشته اشتغال پیدا کردند و هی خانواده تشکیل می دهند، هی به هم می خورد، دوباره تشکیل می دهند و دوباره به هم می خورد. در حالی که در غرب وقتی به هم خورد، یعنی به هم خورده.

تفاوت دهم: یکی از مهم ترین سیاست های لازم برای زنان در جمهوری اسلامی مسئله حجاب است که باعث شده زنان در ایران الگوی جهانیان بشوند، فقط مشکل این است که زنان ایرانی سی و پنج سال است که هر چه به آنها می گوئی حجاب چیز خوبی است، یک بهانه ای می آورند، دوباره یک روسری و یک چادر عجیب و غریب و یک شلوار تنگ و یک مانتوی کوتاه می پوشند که صد رحمت به کفن پوش های قمی. ولی غربی ها از همان اول حجاب نمی پوشند.

تفاوت یاردهم: مهم ترین تفاوت میان زنان غربی و زنان ایرانی این است که زنان غربی وقتی به خیابان می روند، هیچ کس به آنها نگاه نمی کند، ولی زنان ایرانی وقتی به خیابان می روند همه به آنها نگاه می کنند، ولی وقتی به خانه می آیند، هی به شوهرشان می گویند: “به نظرت من چه تغییری کردم؟”

 

غنی سازی و فقیر سازی

بالاخره با پیروزی های بزرگی که موفق شدیم به دست بیاوریم، آقای صالحی مسئول سازمان انرژی اتمی کشور اعلام کرد که “روند کاهش سطح غنی سازی کشور از ۲۰ درصد به ۵ درصد کامل شد.” در همین راستا کوچک زاده، کوچک ترین نماینده مجلسی که تا به حال زائیده شده است، گفت: “در صنعت هسته ای باید به جای جشن عزا گرفت.” مراسم عزاداری برای غنی سازی هسته ای هشت ساله که موجب فقیر سازی سی ساله کشور شد، هر روز در مجلس به صرف فحش و تذکر و استیضاح برگزار می شود. از آوردن بزرگترها خودداری فرمائید.

 

مشکل آب جدی است

این آقای کردوانی هم موجود نازنینی است. یکی از بهترین کویرشناسان و آب شناسان ایرانی است که نشسته یک گوشه و دارد کار مفید برای محیط زیست ایران انجام می دهد. حالا هر کس می خواهد شوخی بگیرد، هر کس نمی خواهد جدی بگیرد. پرویز کردوانی داداش بزرگه کاظم کردوانی اعلام کرد “وضعیت آب کشور بحرانی است و وضع تهران از همه جا بحرانی تر است.” به گفته مقامات مسئول در هفته گذشته ۳۷ درصد کشور یعنی ۵۱۷ شهر در آینده نزدیک با بحران کم آبی مواجه خواهند بود. این مشکل البته مشکل ایران فقط نیست، مشکل آب حتی از مشکل نفت هم در ده سال آینده مهم تر خواهد بود. حالا هی خاکبازی کنید و به فکر بچه دار شدن باشید.

 

سیاست ما عین ریاست ماست

واقعا اگر قرار باشد قرآن و اسلام ملاک قضاوت درباره حکومت باشد، جمهوری اسلامی مصداق حکومت ظلم و کفر است. یعنی نه روش حکومت به قرآن شبیه است، نه حجاب زنان نه قوانین جزائی و نه روش سیاسی، حتما می خواهید بگوئید که من در این مورد صاحب نظر نیستم، کاملا صحیح، ولی این همه صاحب نظر داریم از مصر و لبنان و تونس و عراق و عربستان که همه شان مسلمان هستند، ببینید یکی شان غیر از یک دهم جمهوری اسلامی این حکومت را حکومت اسلامی و عادلانه می دانند؟ یا مثلا همین قانون اساسی، من نمی فهمم چرا همیشه وقتی غش می کنیم هم توی بیت آقا غش می کنیم، اگر خدای ناکرده، دور از شورای نگهبان و مجلس و دولت و رهبر، اگر بنا باشد همین قانون اساسی اجرا شود، نود درصد مسئولان کنونی کشور مجرم و متخلف هستند، بخصوص مجریان و مفسران قانون اساسی. وصیت نامه امام هم مثل این دو تا، وصیت نامه خمینی که به عربی نوشته نشده، تفسیر پذیر هم که نیست، به زبان فارسی مشخص و روشن نوشته شده که “وصیت اکید من به قوای مسلح آن است که همان طور که از مقررات نظام ،عدم دخول نظامی در احزاب و گروهها و جبهه ها است به آن عمل نمایند؛ وقوای مسلح مطلقا، چه نظامی و انتظامی و پاسدار و بسیج و غیر اینها، در هیچ حزب و گروهی وارد نشده و خود را از بازیهای سیاسی دور نگه دارند.” آن وقت، فرمانده نیروی زمینی سپاه اعلام کرده: “سپاه در مسائلی که به انقلاب مربوط است، بیطرف نخواهد بود.” و فرمانده بزرگترشان گفته “سپاه صد درصد سیاسی است.” بعد، آقای روحانی که ۲۷ سال رئیس همه نیروهای نظامی و امنیتی بوده دیروز گفته که “ارتش به توصیه امام در سیاست دخالت نمی کند.”

البته بدبختی ما این است که این برادران عزیز که انشاء الله به زمین گرم بخورند، وقتی می گوئی چه چیزی به انقلاب مربوط است، اسم همه چیز را می برند، از خشتک پسران تا ساپورت دختران به انقلاب مربوط است تا شعر و ادبیات و نقاشی و سینما و نمایش، تا مواد مخدر و چاقوکشی و لات بازی و بدحجابی و سایر امور. اصلا هم توی کت شان نمی رود که انقلاب سال ۱۳۵۷ کوفتی بود که تمام شد. آدم که نمی تواند تا هزار سال بعد از انقلاب مواظب انقلاب قبلی باشد. انقلابی که همه اعضای شورای انقلابش با آن مخالفند، دیگر چه حفاظت کردنی دارد؟

 

عمه زدائی و ریاست پارلمان

باز هم همین مجلس خودمان، حداقل یک عده در آن با یک عده دیگر دعوا دارند. حداقل می توانیم بگوئیم که در انتخابات معلوم نیست چه کسی قدرت را به دست می گیرد. الآن البته یک عده خواهند گفت: “معلوم است که افرادی قدرت را در دست می گیرند که به جمهوری اسلامی وفادار باشند.” شده مثل انتخابات سال ۱۳۸۴ که فلان رفیق من ساعت چهار صبح با من چت می کرد و می گفت “مطمئن باش هاشمی رئیس جمهور می شود” و هر چه به او می گفتم: “آقای محترم! احمدی نژاد رئیس جمهور شد” می گفت: “اگر شده باشد هم بازی هاشمی است.” حالا از این دیوانه ها بگذریم که البته نمی شود گذشت، ولی کره شمالی واقعا پدیده جالبی است. اصلا همین که امروز انتخابات ریاست پارلمان برگزار شده، خودش موضوع مهمی است. طبیعتا تنها کاندیدا “کیم جونگ اون” بوده، روش انتخاب هم با کف زدن بوده. جمعیت هم ده دقیقه کف زدند، اپوزیسیون هم کسانی بودند که خیلی محکم دست نمی زدند که خوشبختانه کسی نبود. وگرنه می دادند سگ خودش و عمه و شوهرعمه اش را بخورد. فعلا جلسه تا شش ماه بعد برای کف زدن بعدی تعطیل شده و برنامه بعدی کره حذف کامل عمه از تاریخ کره شمالی است.