اصلاح قوانین مادر

نویسنده

po_mehrangiz_kar_01.jpg

دیدار آقایان شاهرودی رئیس قوه قضاییه و لاریجانی رئیس مجلس هشتم دیگربار بحث اصلاح قوانین را تازه کرده ‏است. در این دیدار طرفین به یک توافق ضمنی رسیده اند که بسیار کلی است. اعلام کرده اند باید در قوانین مادر ‏اصلاحات و تجدید نظرهایی صورت پذیرد. در یک نگاه اجمالی قانون مدنی، قانون تجارت، قوانین آیین دادرسی، ‏قوانین جزایی زیرمجموعه قوانین مادر به حساب می آیند. در سال های بعد از انقلاب غیر از قانون تجارت دیگر ‏قوانینی که برشمرده شد اصلاحات را تجربه کرده اند. قانون مجازات اسلامی که در برگیرنده بخش عمده ای از ‏قوانین جزایی کشور است ابتدا با عنوان لایحه قصاص وارد عرصه قانونگذاری کشور شد و بعدها بر آن بسیار ‏افزودند. واکنش های اعتراضی حقوقدانان نسبت به تصویب مجازات های خفت بار مندرج در این قانون از آغاز تا ‏کنون ادامه داشته است. ‏

حقوقدانان بر پایه تجربیاتی که در سی سال اخیر پشت سر گذاشته اند عموما از اعلام توافق روسای دو قوه برای ‏اصلاح قوانین هم بیمناک شده اند، هم امیدوار. ریشه های بیم و امید را باید در روند قانونگذاری هفت دوره مجالس ‏شورای اسلامی جستجو کرد. البته نمی توان از مکانیزم قانونگذاری در کشور غافل ماند و نمی توان فراموش کرد ‏که این مکانیزم برای استقلال مجلس در قانونگذاری جایی باقی نگذاشته است.‏

فقهای شورای نگهبان به مجلس اجازه نمی دهند تا اصلاحات را متناسب با نیازهای جامعه، عرف جامعه و ‏واقعیات اجتماعی به سامان برسانند. آنها فقط یک نظریه فقهی را نمایندگی می کنند، نظریه ای که کمترین انعطاف ‏را نمی پذیرد. از طرفی نمایندگان همه آحاد مردم ایران در مجالس حضور ندارند تا در برابر آن نظریه فقهی ‏ایستادگی کنند. انتخابات آزاد نیست و مجلس در برگیرنده نمایندگانی از یک یا دو طیف سیاسی است. مجمع ‏تشخیص مصلحت نظام که در قانون اساسی پیش بینی شده و دارای امکانات کافی برای تصویب موارد ضروری ‏است تا کنون در حد لازم منشاء اثر نبوده و در کارنامه اش شناخت دقیق واقعیات اجتماعی و نیازهای روز به ثبت ‏نرسیده است. بنابراین آقای لاریجانی از جانب مجلسی سخن گفته که فاقد استقلال است و آقای شاهرودی از آن ‏دستگاه قضایی سخن گفته که بر پایه اظهارات مکرر ایشان نمی تواند با استقلال عمل کند.‏

از همه اینها که بگذریم یک نگرانی تاریخی نمی گذارد چندان به توافق انتشار یافته پیرامون اصلاح قوانین مادر ‏دل خوش کنیم. قوانین مادر که تا پیش از اصلاحات مجالس انقلابی بد نبودند. این قوانین با اصلاحات مجالس ‏شورای اسلامی از عدالت جویی دور افتاده اند. اینک نمی دانیم منظور آقایان از اصلاحات چیست؟ آیا همان است ‏که پیش تر بارها صابونش به جامه ما خورده است؟ یا اقدامی است بر مبنای عقل و درایت و واقع بینی.هرچه ‏هست امیدها از اصلاح قوانین دور شده و در جای آن هراس و نگرانی نشسته است. نگرانی از اینکه قوانین از ‏آنچه هست بدتر بشود. ‏

پس از پایان جنگ ایران و عراق بحث اصلاح قوانین در جای بحث های دوران صلح با خوش بینی مطرح شد. اما ‏غیر از چند نمونه، در دیگر موارد هرگاه کلمه “اصلاح” بالای مصوبه ای قرار گرفت، متن اصلاح شده از آنچه ‏بود بدتر شد. قانون اصلاح مطبوعات مصوب مجلس پنجم سال 1379 که اصلاحییه ای است بر قانون مطبوعات ‏سال 1364 فضای آزادی بیان و مطبوعات را بیش از سال 1364 به انسداد کشانده است. اصلاح موادی از ‏قانون مدنی مصوب 1310 که بلافاصله بعد از انقلاب انجام شد به آن اعتراض و عصیانی انجامیده که اینک ‏انعکاس آن در حرکت های حق طلبانه بخشی از زنان کشور دستگاه های امنیتی را مستأصل کرده است. با اصلاح ‏موادی از قانون مدنی ناگهان خواستند جامعه پر شور و متحول ایران را از سال 1357 به 47 سال پیش از آن ‏یعنی سال 1310 بازگردانند. با این ساده اندیشی که گویا تحولات اجتماعی ایران و درصد زنان باسواد و ‏تحصیلکرده و شاغل توهمی بیش نبوده است. چندان از واقعیات اجتماعی دور شدند که زیر عنوان اصلاح قانون ‏مدنی سن بلوغ دختران را 9 سال هجری قمری قرار دادند و همان را در جای سن نکاح و سن ورود به مسئولیت ‏جزایی پذیرفتند. حال آنکه در قانون حمایت خانواده مصوب 1353 که اصلاحیه هوشمندانه ای بود بر قانون مدنی ‏مصوب 1310 سن نکاح دختران به 18 سالگی رسیده بود. قانونگذاران بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب از کلمه ‏اصلاح قوانین به زیان حقوق مکتسبه زنان کشور استفاده کردند و تا توانستند از این حقوق در همه زمینه ها به ‏خصوص طلاق، حضانت، ولایت، قضاوت و… کاستند. همه مانده بودیم حیران که چرا به خود اجازه می دهند به ‏نگرش ارتجاعی در امر قانوگذاری نام و عنوان اصلاح بدهند. ‏

مثال دیگری موضوع را بهتر روشن می کند. به موجب قانون مدنی مصوب 1310 چند همسری مردان آزاد و ‏نامشروط بود. به موجب قانون حمایت خانواده مصوب 1353 چند همسری مردان مشروط شد. بلافاصله بعد از ‏انقلاب 1357 فقهای شورای نگهبان این محدودیت را در تعارض با احکام شرع و در نتیجه باطل اعلام کردند. ‏دیگر بار چند همسری بی قید و شرط قانونی شد و بر رنج و تأسف زنان افزود. زنانی که به امید بهبود وضعیت ‏حقوقی خود وارد حرکت های انقلابی شده بودند.‏

فزون بر بسیاری اقدامات ارتجاعی که زیر عنوان اصلاح در قانونگذاری کشور اتفاق افتاد مجموعه ای به نام ‏قانون مجازات اسلامی را جایگزین قانون مجازات عمومی ساختند. قانون مجازات اسلامی به نقل از آقای ‏شاهرودی انباشته است از عناوین مجرمانه که در هیچ کشوری مشابه ندارد و تا به این اندازه برای قوه قضاییه ‏کشور دست و پا گیر نیست. تعدد جرایم و مجازات های حبس و اعدام در این قانون حتی مقامات قضایی کشور را ‏به شکایت واداشته است. قانون مجازات اسلامی دربرگیرنده انواع مجازات های خفت بار مانند سنگسار، شلاق، و ‏قطع اعضای بدن است. حال آنکه قانون مجازات عمومی که پیش از انقلاب لازم الاجرا بود معتدل و متناسب با ‏زمانه بود. در آن سنگسار و قطع اعضای بدن و موارد متعدد اعدام وشلاق و زندان پیش بینی نشده بود و مناسبات ‏عادی دو جنس و معاشرت آنان و هم نشینی با یکدیگر در اماکن آموزشی، شغلی، تفریحی و ورزشی از مصادیق ‏جرایم نبود و مردم ایران هرچند از دموکراسی محروم بودند، از آزادی های اجتماعی بهره ها داشتند. قانون آیین ‏دادرسی کیفری مورد مثال دیگری است از این جمله. مثلا نشستند و برخاستند و با ادعای اصلاح در قانون ‏مجموعه دادسرا را از نظام قضایی کشور حذف کردند و هرج و مرج و حق کشی را جایگزین آن ساختند البته نام ‏آن را اصلاح گذاشتند. در سال 1379 از آن هم فراتر رفتند و دیگربار ادعا کردند آیین دادرسی جزایی پیشین فاقد ‏اعتبار است و آیین دادرسی تازه ای از تصویب گذشته است. به صورت ظاهر اصلاح قانون را مطرح می کردند، ‏اما مواد و تبصره هایی از این قانون چنان تدوین شده است که از حقوق متهم به شدت کاسته و بر اختیارات قاضی ‏در امر بازداشت افزوده است. به موجب این قانون متهم تبدیل شده است به موجود تنها و نگون بختی که بدون ‏حضور وکیل مدافع ممکن است مدتها تحت بازجویی بوده و به اقاریر بسیار تن داده باشد. قانون اجازه می دهد که ‏قاضی وکیل مدافع را به مرحله تحقیقات راه ندهد. نتیجه اینکه هرآنچه می خواهند بر سر متهم می آورند و بعد یک ‏پرونده پر و پیمان از اقاریر زیر بغلش می گذارند و سپس اجازه می دهند وکیل ومدافع به دفاع بپردازد. وکیل ‏مدافع که نمی داند با آن همه اقاریر چه کند، چنانچه یادآور بشود اقاریر را زیر شکنجه گرفته اند خود به اتهام نشر ‏اکاذیب و تشویش اذهان عمومی راهی زندان می شود. اگر هم چیزی در این باب نگوید نقش او چندان اثرگذار ‏نخواهد بود.‏

با مرور این تجربه های تلخ از اصلاح قوانین بعد از انقلاب است که امید از دل ها پرکشیده و بیم بر جای آن ‏نشسته است. اما چه کنیم که می خواهیم زنده بمانیم و باید زنده بمانیم. تصمیم گرفته ایم تجربه های تلخ را به ‏چاشنی مختصری امید قابل تحمل کنیم و به این یقین رسیده ایم که نباید ساکت و خاموش به نظاره پرداخت. لذا ‏اظهار امیدواری می کنیم که شاید کشتی بان را سیاست دیگر افتاده باشد. شاید کشتی بان تجربه های سی ساله را به ‏کار گرفته و می خواهد اهل فن را به حوزه قانون نویسی دعوت کند. شاید کشتی بان از آنچه بر ساخت و بافت ‏جامعه می گذرد توسط اهل خبره با خبر شده است. شاید کشتی بان به این نتیجه رسیده که ایران امروز با شبه ‏جزیره 1400 سال پیش تفاوت هایی دارد. شاید به این باور رسیده اند که زنان قوانین موجود را تحمل نمی کنند. ‏که غیر مسلمانان مانند گذشته در جهان بی کس و کار نیستند. که امکانات ارتباطی نمی گذارند سنگسار به سهولت ‏و دور از چشم جهانیان اجرا بشود. و شاید سرانجام دریافته اند که قطع اعضای بدن در جای مجازات از حیثیت و ‏اعتبار دولت و ملتی که می خواهد با جهان در ارتباط باشد چیزی باقی نمی گذارد.‏

لبخند آقایان شاهرودی و لاریجانی در حالیکه مانند سیاستمداران غربی با یکدیگر دست دوستی می دهند و به ‏دوربین عکاسی نگاه می کنند شاید این امید را در دل بپروراند که آقایان دریافته اند نمی توان رجعت به گذشته را ‏زیر عنوان اصلاح توجیه کرد و باید برای جامعه گرفتار و بحران زده ای مانند ایران متناسب با شرایط امروز ‏قانونگذاری کرد. شاید!‏