گفت وگو♦ موسیقی ایران

نویسنده

mohammadrezadarvishib452.jpg

محمدرضا درویشی موسیقیدان ارزشمند ایرانی طی بیش از سه دهه فعالیتهای پی گیر و خلاقیت های ماندگار خود در زمینه موسیقی ایرانی به ویژه موسیقی نواحی که به عنوان یک شاخصه هویت ملی میان کلیه اقوامی که طی قرن ها در این سرزمین می زیسته اند در تقویت روابط اجتماعی و وحدت ملی میهن خود تاثیر ملموس و برجسته ای داشته است. هنرروز دراین شماره گفتگویی راباایشان ترتیب داده است که می خوانید.

حرف های محمد رضا درویشی

هویت سنتی، موسیقی سنتی

 

ما به چه حوزه ای از انواع موسیقی می توانیم موسیقی مردمی یا پاپ بگوئیم؟

اگر ملاک موسیقی پاپ در کشور خودمان را موسیقی محبوب و مردم پسند بدانیم که طبعا بیشتر موسیقی کلامی را شامل می شود طیف وسیعی از انواع موسیقی را در بر می گیرد. در واقع منبع این موسیقی عامه پسند می تواند موسیقی محلی، فولکلوریک، سنتی، ردیف دستگاهی و موسیقی غربی باشد. به نظر می رسد آن درصدی از ابداع در اجرا، خلاقیت در ملودی و ریتم و به هر حال میزان بهره گیری از تکنیک های علمی موسیقی یعنی آنچه که مجموعا هنر اطلاق می شود عیار و جایگاه هنری این اثر را معین می کند. در واقع محبوبیت یک روی سکه این اثر است و عیار هنری روی دیگر آن. اگر این دو در یک اثر حضور داشته باشند تاریخ مصرف آن را معین کرده و ماندگاری آن را برای نسل های دیگر تامین می کنند.

آثار شما هم از بیانی علمی برخوردار است و هم طیف گسترده ای از مردم از آن لذت می برند علت چیست؟این آثار را در چه حوزه ای ارزیابی می کنند؟

بینید اصولا یک اثر موسیقایی بایستی چنین باشد حالا بستگی به آن دارد که شما اعتقادتان در خلق آن اثر برای مخاطبان چیست. مثلا ممکن است برای اجرای کنسرت که مخاطبان آن افراد خاص و آشنا به موسیقی علمی غرب باشند یک اثر کاملا پیچیده تر از نظر فنی و پر حجم از جهت ارکستراسیون و به کار گیری فنون آهنگسازی بسازید یا اثر کاملا منطبق با ردیف های موسیقی ملی با وفاداری کامل به اصول کهن موسیقی ایرانی بنویسد آن هم برای برنامه یا کنسرتی به جهت مخاطبین علاقمند به این گونه برنامه ها. ولی اگر جامعه وسیع تری را هدف بگیرید و بخواهید این اصول را هم رعایت کنند البته در حدی ممکن و اینکه دافعه ای ایجاد نکند آن وقت کار مشکل می شود و نیاز به شناخت بیشتری نه فقط از ابعاد موسیقی بلکه از جامعه و فرهنگ و مسائل مختلفی که یک جامعه در یک مقطع به آن می اندیشد دارید. آن وقت برای خلق یک ملودی کوچک باید ماه ها کار کنید و زاویه های مختلف اثر را ببینید و دستکاری کنید. اینکه من آثارم را در چه حوزه ای ارزیابی می کنم طبعا آن آثاری که محبوب تر هستند و مردم آنها را در این چهار دهه می شناسند و یا زمزمه می کنند می توانند مفتخر به عنوان موسیقی مردمی باشند ولی خوب آثاری هم هست که شاید شما نشنیده باشید و مثلا در کنسرت ها معرفی شده است که آنها در حوزه های موسیقی کلاسیک غرب یا موسیقی ردیف دستگاهی خودمان است.

بسیاری از گروه های پاپ معنای لازم را کسب نکرده اند و وجه کیفی آثار آنها چندان عمیق نیست. اگر این موسیقی را قبول دارید حال برای ارتقاء آن چه باید کرد؟

لازم است تاکید کنم که همه آثار از اینگونه نبایستی الزاما با عیار بالا باشد. بعضی آثار برای یک مقطع خاص است مثل بسیاری کالاهای دیگر که انواع مصرفی و یا ماندگار دارد حتی یک بار مصرف هم دارد. به هر حال با آن دانش و تجربه و به خصوص جاذبه هایی که امکانات الکترونیک ایجاد کرده و همه می توانند کم و بیش دست به کار آهنگسازی بزنند. طبعا نباید انتظار داشت که آثاری عمیق به وجود آید و به همین لحاظ همچون جرقه ای محو می شود. همان طوری که قبلا مطرح شد علتش را باید در ضعف دانش و تجربه و خلاقیت جستجو کرد که حداقل دانش و تجربه را می شود ارتقا بخشید.

اخیرا مباحثی از طریق جلسات علمی مخصوصا طی دو سال اخیر از محققان و دست اندر کاران موسیقی با موضوع موسیقی مردمی و پاپ برگزار شده و مورد توجه قرار گرفته. آیا ادامه چنین جلساتی در سطحی وسیع تر می تواند یکی از راه های ارتقاء موسیقی پاپ در ایران باشد؟

البته این جلسات بسیار خوب است و جلسات گذشته هم با توجه به اینکه تعاریف و مفاهیم مشخص نبود بیشتر بر محور طرح سئوال و شناخت ابعاد و مطلب بود. ولی یک نکته را لازم است اینجا یادآوری کنم که به هر حال جامعه ما یک جامعه سنتی است و یک نوع آداب و فرهنگ نانوشته ای در آن مورد قبول عموم طبقات جامعه است. به عنوان مثال بیان زنانه از جانب یک مرد خواننده در جامعه ما پسندیده نیست در حالی که ممکن است چنین حساسیتی در ملل دیگر نباشد همینطور است بعضی از انواع آرایش و یا حرکات در هنگام اجرای برنامه موسیقی که ممکن است به طور مجرد قبحی نداشته باشد. بسیاری این گونه مسائل را به حساب موسیقی پاپ می گذارند و آنها را لازم و ملزوم هم می دانند در حالی که موسیقی از جهت طرح، بافت، خلاقیت و اجرا موضوع دیگری است و در واقع این عوامل است که تعیین کننده عیار و شان موسیقی است که البته این موضوعات جنبی از جهت اجرا و ارائه در جوامع مختلف تابع نظامات و باورهای خاص خود می باشند.

راجع به شعر و ترانه سرایی در کشور ما چگونه می اندیشید؟

از آنجایی که در کشور ما شعر وکلام جایگاه ویژه ای در میان کلیه هنرها و یک ریشه محکم و غنی در فرهنگ ایرانی دارد بنابراین در انواع موسیقی، که عموما موسیقی کلامی است نقشی تعیین کننده دارد. اخیرا در جستجوی یافتن سوژه های جدید برای اینگونه ترانه ها به واژه ها و ترجیع بندهای خیلی جالب و بعضا خنده دار یا کاملا مبهم هم بر می خوریم. اینکه به هر نحو ممکن یک عنوانی را در خاطر شنونده حک کنیم حالا این واقعا یک اثر دراماتیک یا خاطره انگیز می شود یا فراموش می شود. مقوله مهمی است که باید نسبت ذات خود ترانه که روان، روشن، مفهوم و متکی به ادبیات غنی ایرانی است، تحول پیدا کند.

اخیرا انواعی از موسیقی غربی از تقلید هایی نه چندان آگاهانه وارد انواع موسیقی ایرانی شده مخصوصا موسیقی مذهبی در ماه های سوگواری، علت آنچه می تواند باشد؟

علت روشن است. اینکه از نغمه هایی که محبوبیت به دست آورده برای تاثیر گذاری بیشتر استفاده می شود قدری طبیعی به نظر می رسد ولی در مراسم مذهبی نوعی نغمه های ویژه با ریشه های کهن از دیرباز معمول بوده و در واقع به نوعی تعلق آن حادثه را به آن دوران بیان می کند. حالا شما اگر از یک نغمه غیر متعارف استفاده کنید مسلما مخاطب را با آن زمان و فضا نمی برد. مثل موسیقی فیلم که باید با زمان و مکان مطابقت داشته باشد. در این گونه موارد گاه استفاده نابه جا از این گونه موسیقی شکل زننده و نامطلوب دارد.

موسیقی علمی، موسیقی آکادمیک است. موسیقی سنتی با قاعده مندی های چند دهه اخیر جایگاه آکادمیک خود را یافته. برای موسیقی پاپ شان آکادمیک قائلید؟

اگر منظور شما از آکادمیک یعنی نیاز به تحصیل، مسلما خلق هر اثر هنری نیاز به کسب دانش مربوط دارد و موسیقی خوب هم همینطور است. حالا در هر سبک و سیاقی که بخواهد باشد. در حال حاضر هم بسیاری از هنرمندان سرشناس جهان از آهنگساز و خواننده و نوازنده به حوزه معینی از موسیقی روی آورده اند. چون به هر حال هر هنرمندی آرزویش این است که پیام خود را به طیف وسیع تری از طبقات مختلف جامعه برساند و دنیای کنونی ما با گرفتاری ها و دوندگی های روزمره نیاز به موسیقی روان، شفاف، دلپذیر و زود هضم دارد و به همین جهت بخش اصلی تا 90 درصد موسیقی از رسانه های جهان از همین انواع است. حال افرادی که در این زمینه فعال هستند ممکن است تحصیلات آکادمیک بلند مدت نداشته باشند ولی اطلاعات موسیقی دارند و عموما از ذوق سرشاری نیز برخوردارند. زیرا در غیر این صورت با توجه به کثرت فعالان در این حوزه حذف خواهند شد. بدیهی است خلق آثار غنی تر و با عیار بالاتر نیاز به ذهن خلاق تر و دانش گسترده تر در فنون موسیقایی دارد و طبعا تحصیل و پژوه بیشتری را می طلبد.