محبوبه نیک نهاد
گزارشها از تهران حاکی است استعفای دهها تن از فرماندهان سپاه که به قصد شرکت در انتخابات مجلس هشتم از سمت نظامی خود کنارهگیری کردهاند، باعث بروز اختلاف نظرهای شدیدی در این نهاد نظامی شده است. به طوری که در روزهای گذشته بحثهای شدیدی در درون این نیروی نظامی بین نماینده ولی فقیه، فرماندهی ارشد و فرماندهان نیروهای پنجگانه بر سر پذیرش یا عدم پذیرش این استعفاها درگرفته است.
بر اساس اخبار منتشر شده، تا روز 21 تیرماه که آخرین مهلت استعفای نامزدهای انتخابات مجلس از مناصب دولتی بود، بیش از 150 مقام بلندپایه دولتی و بیش از 50 تن از سرداران سپاه تصمیم به حضور در انتخابات مجلس گرفته و از پستهای خود استعفا دادهاند. اما در خصوص پذیرش استعفای این سرداران سپاه، بین گروهی از فرماندهان و نماینده ولی فقیه اختلاف نظر شدیدی وجود دارد.
اکثر سپاهیان مستعفی جزو نزدیکان محمدباقر ذوالقدر قائم مقام سابق سپاه هستند که پس از روی کار آمدن دولت نهم به عنوان معاون امنیتی و انتظامی وزارت کشور معرفی شد. ذوالقدر یکی از نزدیکترین سپاهیان سابق به اصولگرایان هوادار احمدی نژاد است که به ارتباط با محمدرضا باهنر رییس فراکسیون اصولگرایان مجلس هفتم نیز شهره است. از این رو استعفای پنجاه فرمانده سپاه خصوصا در شهرهای کوچکتر را میتوان به معنای تلاش حامیان دولت و متحدان اصولگرای آنها برای غالب کردن نیروهای خود در لیستهای اصولگرایان در شهرستانها تلقی کرد، چرا که در شهرهای کوچک به طور طبیعی فرماندهان سپاه نسبت به دیگران از نفوذ بیشتری برخوردارند.
سایت اصولگرای بازتاب هفته گذشته با ادبیاتی انتقادی درباره استعفای سرداران سپاه برای شرکت در انتخابات نوشت: “از آنجا که بیشتر این افراد، دارای درجات سرتیپ به بالا هستند، پذیرش یا رد استعفای آنان در حیطه اختیارات آیتالله خامنهای، فرماندهی کل قواست و هنوز اطلاعاتی از رد یا پذیرش استعفای این سرداران به دست نیامده است.”
با این حال به نظر میرسد قبل از آن که کار به آن مرحله برسد، کشمکشهای بسیاری در درون سپاه بین بخشهای مختلف در جریان است و هنوز مشخص نیست آیا مخالفان حضور سرداران سپاه در انتخابات موفق میشوند جلوی پذیرش استعفای ایشان را بگیرند یا خیر.
مهمترین مخالف حضور فرماندهان سپاه در انتخابات در حال حاضر، سعیدی نماینده ولی فقیه در این نیروی نظامی است که همزمان عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز نیز هست. سعیدی با این استدلال مخالف استعفای این درجهداران سپاه برای انتخابات است که این استعفاها را منجر به تضعیف این نهاد میداند و معتقد است بیرون از سپاه نیز نیروهای خوبی در اصولگرایان برای حضور در انتخابات وجود دارند. اگرچه به نظر میرسد این مخالفت سعیدی عاری از مقاصد سیاسی نیست و این عضو جامعه روحانیت معتقد است حضور این تعداد از فرماندهان سپاه در کنار جمع کثیری از مدیران دولتی باعث میشود که جایی برای نامزدهای جریانهای سنتی اصولگرایان در لیستهای این جناح باقی نماند.
اعلام کاندیداتوری بادامچیان و شهاب الدین صدر که هر دو عضو گروه شش نفره حکمیت اصولگرایان و منتسب به جناح سنتی اصولگرا هستند، این احتمال را در روزهای اخیر تقویت کرده که سنتیهای راست به شدت نگران این هستند که در میان زد و بند اصولگرایان حاضر در دولت و مجلس، جای چندانی برای آنها در لیستهای انتخاباتی باقی نماند. از این رو طبیعی است که رجال سیاسی سنتی اصولگرا مخالف حضور سپاهیانی باشند که در صورت نامزدی در انتخابات، احتمال حضورشان در لیستها به مراتب بیشتر از سنتیها است و افراد نزدیک به خود در این نیروی نظامی را نیز به مقاومت در برابر استعفاهای انتخاباتی سپاهیان ترغیب کنند.
اظهارنظر هفته گذشته فرمانده نیروی مقاومت بسیج به عنوان یکی از کلیدیترین نیروهای موثر در انتخابات را نیز میتوان در همین جهت ارزیابی کرد. نقش این نیرو که موثرترین بخش از نیروهای پنج گانه سپاه در انتخابات است و جریانهای سیاسی غیر اصولگرا بارها به دخالت آن در انتخابات اعتراض کردهاند، در مساله نامزدی سپاهیان در انتخابات بسیار حائز اهمیت است. با این حال فرمانده این نیرو هفته گذشته خبر از تشکیل کمیسیونی در ستاد مشترک برای رسیدگی به مساله حضور فرماندهان بسیج و سپاه در انتخابات داد و گفت: “من اطلاعی از عملکرد آن ندارم، اما بسیج قطعا هیچ دخالتی در موضوع نفرات انتخابات مجلس شورای اسلامی ندارد.”
سردار حجازی همچنین درباره روش برخورد با کسانی که در زمان انتخابات از نام بسیج و جایگاه آن برای فرد خاصی تبلیغ کنند، اظهار داشت: “کمیسیونی با عنوان کمیسیون پیگیری فرمان حضرت امام در سپاه و بسیج فعال است و به موارد تخلف رسیدگی میکند. علاوه بر آن سازمان قضایی نیروهای مسلح در صورت بروز تخلف مستقیما موضوع را پیگیری میکند.”
سابقه حضور نیروهای دارای سابقه نظامی در انتخابات به سالها پیش برمیگردد. پس از پایان جنگ بسیاری از نیروهایی که بنا به ضرورت دوران جنگ در سپاه و بسیج فعال بودند و قصد فعالیت سیاسی نیز داشتند، از کسوت نظامی خارج شدند. اما اولین فرد شاخصی که تا سالها بعد از جنگ هم در سپاه مانده بود اما مدتی بعد تصمیم به حضور در سیاست گرفت، محسن رضایی فرمانده سابق سپاه پاسداران بود. تلاش او در جهت زمینهچینی برای نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری هفتم بینتیجه ماند اما او توانست در همان مقطع دبیری مجمع تشخیص مصلحت نظام را از آن خود کند.
پس از او و در دوران اصلاحات، شاخصترین فردی که با لباس نظامی به عرصه سیاست وارد، علی شمخانی وزیر دفاع دولت خاتمی بود که در دوره دوم ریاست جمهوری وی، به رقابت با رییس خود برخاست و در وضعیتی عجیب، پس از ناکامی در رقابت با خاتمی باز هم به کابینه وی بازگشت.
حضور مستقیم نظامیان در عرصه سیاست در آستانه انتخابات مجلس هفتم به اوج خود رسید. این حضور، شاید برای اولین بار در جمهوری اسلامی بود که مفهوم واقعی حضور “نظامیان در سیاست” را به معنای دخالت خشن و غیردموکراتیک نظامیان با استفاده از سابقه، نفوذ و ابزارهای نظامی در عرصه سیاسی تداعی میکرد. در این انتخابات، به دنبال ردصلاحیت بیش از دو هزار نامزد انتخاباتی که بسیار یاز آنها اصلاح طلب یا منتسب به این جریان بودند، دهها نامزد در شهرهای مختلف برای انتخابات مجلس از سوی جناح اصولگرا معرفی شدند که بسیاری از آنها سابقه نظامی داشتند. در این حرکت بیسابقه که از سوی اصلاح طلبان “کودتای پارلمانی” نامگذاری شد، آرایش نامزدهای تایید صلاحیت شده در بسیاری از شهرها به نحوی بود که نتیجه رقابت بر سر بسیاری از کرسیهای مجلس هفتم از پیش مشخص بود. مساله به حدی حاد شد که خاتمی و کروبی روسای قوای مجریه و مقننه در همان زمان در نامهای انتقادآمیز به رهبری صحبت از 190 کرسی از پیش تعیین شده، کردند و چیزی شبیه همین اتفاق هم در نهایت به وقوع پیوست. روحیه و سابقه نظامی بسیاری از نمایندگان مجلس هفتم در ابتدای کار این دوره از مجلس در موارد متعددی هم بازتاب داشت و یا مساله ساز شد، که از جمله آنها میتوان به تصویب بودجههای مضاعف برای نیروی مقاومت بسیج و نیز انداختن چفیه در صحن علنی مجلس (که اکنون دیگر خبری از آن نیست) اشاره کرد.
در انتخابات گذشته ریاست جمهوری نیز رسانهها صحبت از سابقه نظامی چهار کاندیدای انتخابات کردند که همه آنها به جناح اصولگرا منتسب بودند: محسن رضایی تا سال 1375 فرمانده سپاه پاسداران بود؛ محمدباقر قالیباف از سرداران سابق سپاه بود که تا آستانه ثبت نام در انتخابات ریاست جمهوری نهم، فرماندهی نیروی انتظامی را برعهده داشت؛ علی لاریجانی در زمان جنگ معاون وزیر سپاه و جانشین ستادکل سپاه پاسداران بود؛ کمترین جایگاه نیز متعلق به محمود احمدی نژاد شهردار وقت تهران بود که در زمان جنگ، فرمانده مهندسی یک لشگر ویژه سپاه بود.
پس از راه یافتن احمدی نژاد به کاخ ریاست جمهوری و در زمان معرفی کابینه وی به مجلس هفتم نیز موضوع سابقه نظامی (سپاهی) برای دولتمردان او مساله ساز شد. به طوری که در برگههای معرفی تعدادی از اعضای کابینه او به سابقه نظامی و امنیتی افراد اشاره شده بود و حتی وزیر پیشنهاد رفاه که خود سابقه حضور در جبهه نداشت، سابقه فرمانده سپاهی برادر شهیدش را در زمان معرفی خود به عنوان یک امتیاز مثبت ذکر کرد.
در دو سال اخیر در فرایند حضور افراد در دولت احمدی نژاد، داشتن سابقه حضور در سپاه خصوصا در سالهای پس از جنگ بسیار تاثیرگذار بوده است و خلأ ناشی از تصفیه بدنه مدیریتی دولتهای قبلی را نیروهای سپاهی پر کردهاند. از این رو بسیاری از ناظران سیاسی یکی از خاستگاههای مدیران نوپای این دولت را سپاه و کادرهای تربیت شده در آن میدانند.