رژی دبره را از زمانی که عضو هیأت ژوری گونکور شد، فراموش کرده بودیم. او خوشبختانه، یا بهتر است بگوییم متأسفانه، یاد خود را پس از سفری که به ایران انجام داده، برای ما زنده کرد. او کشور آیت الله ها را با نگاهی که انگار تا ابد ساده لوحانه خواهد نگریست، برانداز کرده و به “کشفیات” جدیدی دست یافته که تماماً شاد و به رنگ صورتی اند؛ درست برخلاف آنچه که تمامی ناظران می گویند و می نویسند.
با روی کار آمدن خمینی و جانشینانش، قرار بود ایران به یک حکومت مدرن و دموکراتیک تبدیل شود و اصل عدم دخالت را نیز رعایت کند؛ نه اینکه مسبب قتل شاپور بختیار؛ کاظم رجوی، استاد حقوق در سوئیس؛ و سوءقصد مرگبار علیه مرکز فرهنگی یهودیان در بوئنوس آیرس باشد. البته این سوءقصدها مدت ها پیش اتفاق افتاده. آن زمان رژی دبره هنوز جوان بود.
می توانیم به دخالت فعلی ایران در سوریه و حمایت از بشاراسد که “بسیار مورد احترام” است اشاره کنیم؛ حمایت بی قید و شرط از حزب الله لبنان که همواره درتلاش بوده تا دموکراسی را در لبنان برهم زند؛ همکاری نزدیک با دولت عراق و نخست وزیر نوری المالکی برای انجام عملیات کشتار پناهندگان ایرانی در اردوگاه های اشرف و آزادی. دبره به مانند بچه ها می گوید که دیگران نیز همین کارها را می کنند تا بلکه بدین طریق اقدامات دوستان جدید خود را پوشش دهد.
بهتر است انقلاب مسالمت آمیز و مردمی سال ۲۰۰۹ در ایران را به یاد او بیاوریم که به شدت ازسوی حکومت تهران مورد سرکوب قرار گرفت. آیا او از زندان اوین بازدید کرده که در آن زندانیان را مورد شکنجه قرار می دهند؟ آیا او این فرصت را پیدا کرده که از نوجوانان به دار آویخته شده از جرثقیل که بدن شان با وزش باد تکان می خورد عکس بگیرد؟ رژی عزیز، به ما بگو که آن کسی که چنین جهالتی نشان داد، تو نبودی.
ولی ایرانی جدید ما یک مقصر نیز پیدا کرده: مجاهدین خلق که به فرانسه پناهنده شده اند.
به گفته انقلابی پیشازمان، صلح مذهبی در ایران حکمفرماست. مدارا و سعه صدر در تمامی سطوح مذهبی برای یهودیان، مسیحیان و دیگر اعتقادات وجود دارد. و حتی برای بهایی ها؟ او در نهایت به “اتهامات غرب” که خواستار توقف دستیابی حکومتی خطرناک به تسلیحات اتمی شده اشاره می کند. یک وکیل درجه یک برای کشوری که به لحاظ اقتصادی بی رمق است و به دلیل تحریم های اقتصادی کارآمد که ازسوی جامعه بین المللی تحمیل شده، به یک کپسول اکسیژن نیاز دارد.
او با استفاده از این فرصت به دولت ما نیز، که طرفدار اتخاذ مواضع سفت و سخت در برابر این حکومت است، پشت پا می زند. ما به نوبه خود معتقدیم که تحریم ها باید پس از شش ماه نه تنها حفظ، بلکه تشدید شوند و رعایت آزادی ها و احترام به حقوق بشر ازسوی ایران نیز در آنها گنجانده شود. لبخندهای رییس جمهور جدید مثلاً آزادیخواه، حسن روحانی، دورویی محض است. تنها یک دموکراسی می تواند بهترین ضمانت را برای رعایت تعهدات هسته ای اش ارائه دهد، و سخنان یک دولت بی مسؤولیت و مداخله گر پشیزی ارزش ندارد. درست به مانند سوریه، تنها مشارکت اپوزیسیون دموکراتیک در حیات سیاسی کشور می تواند برقرارکننده صلح داخلی و خارجی باشد.
بی شک نویسنده شکایت نامه آیت الله ها ما را به مانند خادمین اصلاح ناپذیر بوش و صدام حسین می بیند؛ شاید هم اسراییل و عربستان سعودی یا هر کس دیگری که با دیکتاتوری ریشو مبارزه می کند… همان طور که یک انقلابی قبلاً گفته، که البته تا آخر نیز همچنان انقلابی باقی ماند، “تنها اعمال ماست که می ماند”.
این مقاله با امضای پیر برسی، ایو بونه، فرانسوا کولکومبه، ژان پیر میشل نوشته شده است
منبع: لوموند، ۳ فوریه