مدافعان حقوق بشر

مرتضی کاظمیان
مرتضی کاظمیان

مسئولان و رسانه‌های حکومتی، دغدغه‌ی رعایت حقوق اساسی روزنامه‌نگار عراقی را دارند، آنها همچنین ‏چگونگی رعایت حقوق بشر را در آمریکا یا اروپای غربی، پیوست زیر ذره‌بین می‌برند؛ اما همین ‏تریبون‌های رسمی، نه تنها به تضییع حقوق بشر در چین و روسیه کاری ندارند، بلکه تجاوز به حقوق اساسی ‏مخالفان و منتقدان سیاسی یا روزنامه‌نگاران و کنشگران جامعه مدنی در ایران را نادیده می‌گیرند.‏

کاریکاتوری گریه‌آور از حساسیت نسبت به مقوله‌ی حقوق بشر را در ایران امروز شاهدیم. سیمای جمهوری ‏اسلامی برای نشان دادن عدم محبوبیت بوش و سیاست‌های دولت‌اش، و نیز برای تاکید بر فراگیر شدن اقدام ‏روزنامه‌نگار عراقی در پرتاب لنگه کفش به‌سوی رییس‌جمهور ایالات متحده، تصاویر قابل تاملی را پخش ‏می‌کند. جلوی کاخ سفید، جمعی از شهروندان آمریکا، با به زبان آوردن دشنام و با تحقیر و تخفیف بوش، لنگه ‏کفش‌های خود را به‌سمت آدمکی از او پرتاب می‌کنند. سیمای جمهوری اسلامی اما از یک نکته غفلت می‌کند؛ ‏نکته‌ای که همان وجه پارادوکسیکال این تصاویر است؛ کسی به این شهروندان کاری ندارد، و آنان آزادانه و با ‏امنیت، عالی‌ترین مقام سیاسی دولت خود را مورد تمسخر و توهین قرار می‌دهند.‏

تریبون‌های رسمی حکومت در ایران، از منظری به نقد رعایت حقوق بشر توسط واشنگتن، لندن، پاریس و… ‏نشسته‌اند که گاه این تصور در مخاطب ایجاد می‌شود که مسائل مورد انتقاد، بدیهیاتی حل و فصل شده در ‏ایران است. حال آن که بر هیچ منصفی پوشیده نیست که “وضع” چنان نیست که می‌نمایانند. ‏

این که یورگن هابرماس، نوام چامسکی یا توماس فریدمن به انتقاد از چگونگی مواجهه‌ی دولت بوش (یا ‏غرب) با حقوق بشر بپردازند، قابل فهم است؛ اما این که دفتر رییس‌جمهور احمدی‌نژاد برای مطبوعات منتقد ‏‏”تیتر” نخست و پاسخ‌های تند ارسال کند، یا نشریه‌های غیرهمسو با دولت، پیش از تولد، توقیف و تعطیل و ‏دچار مرگ شوند، و از سوی دیگر، تریبون‌های رسمی دغدغه‌ی رعایت حقوق مدنی و اساسی روزنامه‌نگار ‏عراقی را داشته باشند، همان وجه “گریه‌آور” این “کاریکاتور” است.‏

آشکار است که “حقوق بشر” واجد گستره و عمقی است که در هیچ کجا، نهایت مطلوب آن، محقق نمی‌شود. ‏واشنگتن دهه‌هاست حقوق بشر را در بسیاری موارد و در نقاط گوناگون جهان، زیر پا می‌نهد؛ چنان که ‏بسیاری از دول غربی چنین کرده و می‌کنند.‏

اما کافی است تنها یک بار در ذهن نحوه‌ی برخورد با سه دانشجوی امیرکبیر را مرور کرد، و آنگاه به عمق ‏باور مدعیان دفاع از حقوق بشر در این دیار پی‌ برد.‏

سیاه‌نمایی نمی‌کنیم؛ وضع حقوق بشر در ایران امروز البته بسیار بهتر از وضع آن در بسیاری کشورهای ‏دیگر است؛ اما “وضع موجود” تا “وضع مطلوب” در چه فاصله‌ای قرار دارد؟ و فراتر از آن، وضع کنونی ‏و استانداردهای رعایت حقوق بشر در ایران با آنچه در -مثلا”- کشورهای اسکاندیناوی جاری است، واجد چه ‏تفاوت‌هایی است؟‏

پاسخ به این پرسش‌‌ها را صدها فعال سیاسی و کنشگر مدنی و روزنامه‌نگار ایرانی، در همین چند سال ‏داده‌اند.‏

مدافعان حقوق بشر در ساخت قدرت، فعالیت‌های حقوق‌بشرطلبانه‌ ومسالمت‌جویانه‌ی یک نهاد غیردولتی ‏‏(کانون مدافعان حقوق بشر) را هم برنمی‌تابند. جالب آنجاست که تصریح می‌شود این نهاد، گزارش‌هایی را ‏تهیه و تنظیم، و به برخی نهادهای خارجی و “داخلی” (!؟) ارسال می‌کرده است…‏

برخورد حکومت با “کانون مدافعان حقوق بشر” تنها یکی از مصادیق شفاف وضع حقوق بشر در ایران ‏امروز است.‏

مطابق قانون اساسی جمهوری اسلامی، فعالیت جمعیت‌ها و سندیکاها و انجمن‌ها، آزاد است؛ آیا حاکمان، ‏اصول مسلم قانون اساسی -به‌ویژه در فصل سوم، حقوق ملت- پاس می‌نهند؟

تریبون‌های رسمی حرکت شجاعانه‌ی روزنامه‌نگار عراقی را مورد تمجید قرار می‌دهند، و از دولت عراق ‏می‌خواهند که حقوق شهروندی او را رعایت کند. اما از یاد می‌برند که تا همین چند سال پیش کسی در عراق ‏حتی اجازه‌ی “پرسش” از دیکتاتور را نداشت. در حالی که او نیز ار رعایت حقوق بشر تحت رژیم بعثی و ‏نظام توتالیترش سخن می‌گفت.‏

مدافعان حقوق بشر در جهان بس پرشمارند. 60 سال پس از تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر، دیگر هیچ ‏حکومتی خود را با طعن بر حقوق بشر، بی‌آبرو نمی‌کند. اما آنچه دولت بوش را در چشم قریب به اتفاق ‏جهانیان منفور می‌سازد، یا مدعیان دروغین حقوق بشر را در اینجا و آنجای جهان، رسوا می‌کند، میزان ‏پایبندی عملی آنان به حقوق بشر، و تمکین به لوازم و پیامدهای آن است. ‏