چند نفر از دوستان خوب و همکاران کارتونیست به سه پرسش ما در باره سال نو جواب دادند. مطلب را برای شماره ویژه نوروز فرستادیم. بقول معروف “ گل اومد، بهار اومد” و شماره نوروز هم منتشر شد، اما خبری از مطلب نبود که نبود…. هرچند نام دوستان در صفحه اول بود. بعد معلوم شد که سرپیچ “ سیاه بیشه” تکنولوژی حرف ها وکارهای زیبای دوستان… بله… وحالا که هنوز بهار است، با پوزش تمام از این عزیزان، از شما می خواهیم که حرف هایشان را بخوانید وکارهایشان راببینید…
سال نوی کاریکاتور ایرانی
سال هشتاد و هفت هم به آخر رسید، کم تنش تر از سالهای قبل برای ما کارتونیست های ایرانی که دیگر به رنجش و اعتراض و تشنج و تنبیه و توقیف عادت کرده ایم. کسی به زندان نرفت، از کسی شکایت نشد یا اگر هم شد چنان نبود که صدای اش چندان بپیچد، همه چیز آرام گذشت، آرامشی که البته سکوت بعد از ظهر های ظهیرالدوله را به یاد می آورد. کمتر از روزنامه ای و ستون کارتون اش خبری بود، چند روزنامه باقی مانده هم در کمال آرامش عطای کارتون را به لقای اش بخشیده بودند. شگون ندارد که در آستانه سال نو تلخ و نا امید بنویسیم، هر سال اواخر اسفند، سعی می کنیم سختی ها را فراموش کنیم، رخت سنگین از چرک یأس و خستگی را از تن به درآوریم و به امید روزهای نو در سال جدید نشینیم. از چند نفر از دوستان خوب و همکاران کارتونیست ام سراغ گرفتم و خواستم که از تلخ و شیرین سال کهنه بگویند و امید و آرزوی شان را در سال جدید با ما در میان بگذارند. بر من منت گذاشتند و این سه سؤوال را پاسخ گفتند:
الف) بهترین و بدترین اتفاقی که سال 87 برای شما افتاد چه بود؟
ب) به نظر شما بزرگترین مشکل کاریکاتور ایران در سالی که گذشت چه بود؟
ج) وضعیت کاریکاتور ایران را در سال بعد (88) چگونه می بینید؟
فرهاد فروتنیان
الف) بهترین اتفاق برای من این بود که تونستیم مجددا کارگاه آموزشی تئاتر اینتر اکتیو رو- و اینبار به شکل رسمی- در تهران برگذار کنیم. بدترین اتفاق هم اینکه “ بوش” بدون آبروریزی لازم تونست کاخ سفید رو ترک کنه و ارثیه شومشو بندازه گردن “ اوباما” !
ب) ادامه محدودیتها در زمینه نشر آثار در مطبوعات
ج) متاسفانه چشم اندازی برای دگرگونی در این زمینه ندارم
نیک آهنگ کوثر
الف) بهترین اتفاق شاید حضور در کنفرانس کاریکاتوریست ها در نانت فرانسه بود که یادم آمد زمانی کارتونیست خیلی فعالی بودم و جماعت هوایم را داشتند! بدترین که ماشالله یکی دو تا نیست! امروز که خبر درگذشت منثچهر احترامی را شنیدم، دیدم که سال ۸۷ انگاری بد بیاریهایش تمامی ندارد.
ب) محافظه کارتر شدن کارتونیست ها و کاریکاتوریست ها و کم شدن جای کار و افتادن بعضی هایشان به خاله زنک بازی افراطی و دو به هم زنی. برایم عجیب است در چنین وضعی که همه باید هوای هم را داشته باشند، پوز زنی در بعضی جاها رواج پیدا کرده. البته شاید ناشی از پیر شدن زودرس باشد.
ج) تا وقتی نشود کاریکاتور آخوند کشید، تا وقتی نشود سرداران سپاه را کشید، کارتون مطبوعاتی یک جایش می لنگد. من نمی دانم این آقایان روحانی خوشگل چرا خود را از کاریکاتوری شدن محروم کرده اند؟ فرض کنید آقای خاتمی رئیس جمهوری بشود، مشاور اعظمش هم ابطحی است (حالا اعظم از نظر جثه منظورم بود). چرا نباید مردم را با چاپ کاریکاتور این دو نفر خنداند؟ عین دن کیشوت و سانچو پانزا هستند جان شما! من خوشبختانه چون این طرف هستم می توانم کاریکاتور خاتمی و الباقی را تا حدی بکشم، اما آدم دردش می گیرد وقتی بچه های با استعداد داخلی از این نعمت محرومند.
توکا نیستانی
الف) بهترین اتفاق- دیدن طاها، پسر کوچکم، بعد از یک سال دوری
بدترین اتفاق- مرگ مغزی یکی از دوستانم…
ب) بی رغبتی مطبوعات به انتشار کاریکاتور، بی رغبتی مردم به تماشای کاریکاتور، بی رغبتی کاریکاتوریستها به کشیدن آثاری چالش برانگیز… کلاً و در یک کلام “بی انگیزگی” در تمام سطوح.
ج) با توجه به سالی که گذشت، چشمانداز سال پیش رو نباید تفاوت چندانی با امروز داشته باشد، کماکان اتفاقات سیاسی قابل توجهی در انتظار است- مثل انتخابات ریاست جمهوری ایران- و چالشهای اقتصادی در جهان که انتظار میرود ایران را هم تحت تاثیر قرار دهد پس موضوع کافی برای کار کردن به وفور یافت خواهد شد اما از آنجایی که هنوز امنیت شغلی و روانی این صنف با تهدید روبرو است انتظار سال بهتری را ندارم؛ نهایتاً چند نفری در مسابقات جایزهای خواهند برد، چند نفری به سفر خارجی خواهند رفت و چند نفری مهاجرت خواهند کرد و کیهان کاریکاتور منتشر خواهد شد و خانه کاریکاتور شاگرد خواهد گرفت و… همین.
هادی حیدری
الف) بهترین اتفاق، انتشار دومین کتاب «پرشین کارتون» بود که حاوی گلچینی از کارتون های منتشر شده در روزنامه «اعتماد ملی» است و این اتفاق شاید تا حالا نیفتاده که به شکل منسجم، آثار کاریکاتور یک روزنامه با این شکل در یک کتاب منتشر شده باشد.
بدترین اتفاق، درگذشت منوچهر احترامی، طنزپرداز شهیر ایرانی و شاعر «حسنی نگو، یه دسته گل» بود که تا یک هفته قبل از درگذشتش می خواستم به دیدنش بروم و کاریکاتوری را که 2 سال پیش از چهره او کشیده بودم و از قضا خوشش آمده بود برایش هدیه ببرم اما این اتفاق نیفتاد و هنوز هم متاسفم و متاثرم.
ب) بزرگترین مشکل ایران توهم برخی کاریکاتوریست ها بود در باره آثارشان و این که عده ای نشسته اند تا کارهای آن ها را کپی کنند؛ غافل از این که اصولا شباهت های ناگزیر جزیی از کاریکاتور است و به نظر من هیچ ایده ای نیست که قبلا کار نشده باشد.
ج) همه چیز بستگی به انتخابات ریاست جمهوری دارد. اگر فضای مطبوعات، باز شود، اوضاع کاریکاتور و کاریکاتوریست ها بهتر خواهد شد. در غیر این صورت باید منتظر انسداد بیشتر فضا برای خلق و انتشار کاریکاتورها باشیم. البته این را بگویم که نان کاریکاتور و کاریکاتوریست های جشنواره ای همچنان سکه خواهد بود!
حسن کریم زاده
الف) اصولاً کارتونیست «جشنوارهای» نیستم و این ویروس کلُفت شدن بیوگرافی؛ هنوز به بدن من کارساز نشده! اما از اونجایی که کارنامهی مسابقهی World Press Cartoon پرتغال ـ طی چهار دورهی برگزاری ـ حساباش رو از فستیوالهای ریز و درشتِ اینجا و اونجا جدا کرد و خودش رو به عنوان مهمترین رویداد جهانی کارتونهای مطبوعاتی ثبت کرد؛ کسب رتبهی نخست چهارمین دوره، به واسطهی انتشار یکی از آثارم در روزنامهی «اعتماد ملی»، بهترین اتفاق رو در ابتدای سال 87 برایم رقم زد. اما دربارهی بدترین اتفاق، شکر خدا در سال 87 موردی پیش نیومده که در ذهنم ثبت شده باشه.
ب) بزرگترین مشکل کاریکاتور ایران رو در کنار گذاشته شدنِ این هنر از بستر اصلیاش؛ یعنی مطبوعات میدانم. حال این کنار گذاشته شدن رو میشه از دو جهت بررسی کرد؛ اول اینکه اربابان جراید در ایران به واسطهی مشکلات قضایی پیشآمده از بابت انتشار کارتون و کاریکاتور، دیگر نه رغبتی به راهاندازی ستون کاریکاتور نشان میدهند و نه جرات نزدیکشدن به این مقوله را دارند؛ گویی کارتون و کاریکاتور به پاشنهی آشیل نشریات تبدیل شده است.
دوم اینکه با توجه به گستردهشدن دایرهی خط قرمزها در عرصهی طنز و انتقاد تصویری، کارتونیستهای مطبوعاتی هم، انگیزهی فعالیت مستمر و پیگیر خودشون رو از دست دادهاند و ترجیح میدهند هر از چندگاهی طرحی خنثی در یکی دو روزنامه به چاپ برسانند تا نبض این هنر؛ هرچند آرام و نومیدکننده، اما همچنان بزند.
ج) پیشبینی دقیقی نمیتوانم بدهم؛ اینجا کشور «دقیقه نودی»هاست!. به نظرم باید تا اوایل تابستان سال جدید منتظر و امیدوار ماند که شاید با روی کار آمدن رئیسجمهور بعدی، جثـهی نحیف کاریکاتور و کارتون از تنگ کوچک بلورین در آید و در جریانِ بایسته و شایستهی خود قرار گیرد.
داریوش رمضانی
الف) بهترین اتفاق یا بهتر بگم بهترین اتفاقات در سال1387….یک موقعیت خوب کاری در بندر عباس، عروسی خواهرم، پیدا کردن چند تا دوست خوب، کشف چند تا خواننده خوب سبک کانتری موزیک مثل تیم مک گرو و آلن جکسون و از همه مهمتر تصمیم به ازدواج گرفتن !
ب) عدم رشد کیفی و کمی کاریکاتورهای سیاسی و غیر سیاسی، کاریکاتوریستهایی که سالهای قبل پرکار و قوی بودند سال 87 یا کم کار شده بوده یا کارهاشون به خوبی کارهای قبلی شون نبود.عدم وجود یک همایش و یک بهانه برای جمع کردن کاریکاتورتوریستها دور هم.
ج) احساس میکنم کاریکاتور ایران در سال 87 تحت شعاع دوسالانه نهم کاریکاتور تهران قرار بگیره.
بزرگمهر حسین پور
الف) بدترین اتفاقی نبود.اما بهترین اتفاق زمانی بود که مجله ی 40 چراغ دوباره تونست روی پای خودش بایسته از وابستگی به جمعی که اصولآ از فرهنگ و هنر چیزی نمی دونستند جدا بشه.
ب) یک - بزرگترین مشکل کاریکاتور ایران اینه که ما بزرگترین مشکل و مشکلات “ایران”رو نمیتونیم به تصویر بکشیم. مثلا رجال سیاسی مان را ما اغلب نمیتوانیم بکشیم.مشکلات و روابط بین زن و مرد، دختر و پسر رو نمیتونیم مطرح کنیم.در مورد قوم ها و آیین ها، نژادها و فرقه ها، نمیتوانیم به چیزی اشاره کنیم.
دوم -از همه اینه که بگذریم اصولا ما مردم کم ظرفیت و فوق العاده حساس و نقد ناپذیری هستیم.در نقد کردن استادیم و در نقد پذیرفتن شاگرد هم به حساب نمیاییم.هنوز بین مردم ما کاریکاتور یعنی مسخره کردن.هنوز یعنی توهین و اهانت.نتیجتا مسئولی که ازبین این مردم برمیخیزد هم دچار چنین نظریاتی خواهد بود که البته داریم میبینیم و شاهدیم.
البته باید اشاره کنم که نکاتی که در بالا اشاره شد معضل و مشکل کلی کاریکاتور ایران است و در سال گذشته نیز تداوم داشته.اما لزوما در سال گذشته مشکل بزرگی که بتوان به آن اشاره کرد نبوده است.
ج) در سال آینده احتمالا اوضاع سیاسی و اقتصادی دچار بحران بیشتری خواهد شد.لذا اوضاع سیاسی نیز حساس تر و پیچیده تر میشود.تجربه نشان داده همیشه در چنین احوالی کاریکاتوریست ها دچار آسیب میشوند و یا اگر کاری خلق کنند دچار بی مهری قرار میگرند و اگر خلق نکنند و درد خود و جامعه ی شان را بیان نکنند دچار عذاب وجدان “دل” درد مزمن!حال در سال آینده یا فریاد میزنیم…تا چه شود و یا دهان قلم را میگیریم و با دل درد مزمن میسازیم.
فیروزه مظفری
الف) بدترینش توقیف روزنامه تهران امروز وبیکار شدنم برای چندمین باره که همچنان ادامه داره.و بهترینش که میتونه
رفتنم به یه روزنامه خوب باشه هنوز اتفاق نیافتاده.
ب) خط قرمز هایی که هی تنگ تر و تنگتر میشوند وفضای کار را محدود میکنند.نکته خوبش هم برگزاری چند نمایشگاه و خرید آثار کاریکاتوریست ها در بخش خارج از مسابقه بود.
ج) جایگاه اصلی کاریکاتور مطبوعات است اگر این عرصه ازش گرفته شود کاریکاتور و کاریکاتوریست ها به سمت حرفه دیگری روی میآورند البته اگر گوشه عزلت نگزینند.
جمال رحمتی
الف) خوشبختانه تا این لحظه اتفاقی که بتوان از آن به عنوان بدترین یاد کرد نیافتاده است ولی بهترین اتفاق به دنیا آمدن پسرم پدرام در 26 آبان 87 بود.
ب) به نظر من مشکل همیشگی کاریکاتور ایران در سال های گذشته این بوده که همه چیز متکی به افراد است اگر آن افراد حالش را داشته باشند به طور مثال دوسالانه کاریکاتور برگزار می شود اگر نه که تا سال ها می تواند برگزار نشود بدون این که آب از آب تکان بخورد.از طرفی رواج بردن جوایز بین المللی به هر قیمتی مشکل دیگری بود که در سال 87 به اوج خود رسید.
ج) به نظرم این بستگی زیادی به نتیجه انتخابات دارد.در صورتی که اصلاح طلبان برنده انتخابات باشند دوباره بازار نشر روزنامه ها و به تبع آن کاریکاتور رونق بسیار خواهد گرفت و صد البته در کنار این بازار تیمچه پایین کشیدن کرکره مغازه ها هم دایر خواهد بود.اما اگر برنده اصولگراها باشند فکر نمی کنم اتفاق خوب یا بدی برای کاریکاتور بیافتد.