قاب ♦ چهار فصل

نویسنده
مانا نیستانی

چند نفر از دوستان خوب و همکاران کارتونیست به سه پرسش ما در باره سال نو جواب دادند. مطلب را برای شماره ‏ویژه نوروز فرستادیم. بقول معروف “ گل اومد، بهار اومد” و شماره نوروز هم منتشر شد، اما خبری از مطلب نبود که ‏نبود…. هرچند نام دوستان در صفحه اول بود. بعد معلوم شد که سرپیچ “ سیاه بیشه” تکنولوژی حرف ها وکارهای ‏زیبای دوستان… بله… وحالا که هنوز بهار است، با پوزش تمام از این عزیزان، از شما می خواهیم که حرف هایشان را ‏بخوانید وکارهایشان راببینید…‏

‎ ‎سال نوی کاریکاتور ایرانی‎ ‎

سال هشتاد و هفت هم به آخر رسید، کم تنش تر از سالهای قبل برای ما کارتونیست های ایرانی که دیگر به رنجش و ‏اعتراض و تشنج و تنبیه و توقیف عادت کرده ایم. کسی به زندان نرفت، از کسی شکایت نشد یا اگر هم شد چنان نبود که ‏صدای اش چندان بپیچد، همه چیز آرام گذشت، آرامشی که البته سکوت بعد از ظهر های ظهیرالدوله را به یاد می آورد. ‏کمتر از روزنامه ای و ستون کارتون اش خبری بود، چند روزنامه باقی مانده هم در کمال آرامش عطای کارتون را به ‏لقای اش بخشیده بودند. شگون ندارد که در آستانه سال نو تلخ و نا امید بنویسیم، هر سال اواخر اسفند، سعی می کنیم ‏سختی ها را فراموش کنیم، رخت سنگین از چرک یأس و خستگی را از تن به درآوریم و به امید روزهای نو در سال ‏جدید نشینیم. از چند نفر از دوستان خوب و همکاران کارتونیست ام سراغ گرفتم و خواستم که از تلخ و شیرین سال کهنه ‏بگویند و امید و آرزوی شان را در سال جدید با ما در میان بگذارند. بر من منت گذاشتند و این سه سؤوال را پاسخ گفتند:‏
الف) بهترین و بدترین اتفاقی که سال 87 برای شما افتاد چه بود؟‏
ب) به نظر شما بزرگترین مشکل کاریکاتور ایران در سالی که گذشت چه بود؟‏
ج) وضعیت کاریکاتور ایران را در سال بعد (88) چگونه می بینید؟

farhadforotanian.jpg

‎ ‎فرهاد فروتنیان‎ ‎

farhadforotaniant.jpg

الف) بهترین اتفاق برای من این بود که تونستیم مجددا کارگاه آموزشی تئاتر اینتر اکتیو رو- و اینبار به شکل رسمی- در ‏تهران برگذار کنیم. بدترین اتفاق هم اینکه “ بوش” بدون آبروریزی لازم تونست کاخ سفید رو ترک کنه و ارثیه شومشو ‏بندازه گردن “ اوباما” !‏
ب) ادامه محدودیتها در زمینه نشر آثار در مطبوعات
ج) متاسفانه چشم اندازی برای دگرگونی در این زمینه ندارم

nikhang.jpg

‎ ‎نیک آهنگ کوثر‎ ‎

الف) بهترین اتفاق شاید حضور در کنفرانس کاریکاتوریست ها در نانت فرانسه بود که یادم آمد زمانی کارتونیست خیلی ‏فعالی بودم و جماعت هوایم را داشتند‎! ‎‏ بدترین که ماشالله یکی دو تا نیست! امروز که خبر درگذشت منثچهر احترامی را ‏شنیدم، دیدم که سال ۸۷ انگاری بد بیاری‌هایش تمامی ندارد.‏

ب) محافظه کارتر شدن کارتونیست ها و کاریکاتوریست ها و کم شدن جای کار و افتادن بعضی هایشان به خاله زنک ‏بازی افراطی و دو به هم زنی. برایم عجیب است در چنین وضعی که همه باید هوای هم را داشته باشند، پوز زنی در ‏بعضی جاها رواج پیدا کرده. البته شاید ناشی از پیر شدن زودرس باشد.‏

ج) تا وقتی نشود کاریکاتور آخوند کشید، تا وقتی نشود سرداران سپاه را کشید، کارتون مطبوعاتی یک جایش می لنگد. ‏من نمی دانم این آقایان روحانی خوشگل چرا خود را از کاریکاتوری شدن محروم کرده اند؟ فرض کنید آقای خاتمی ‏رئیس جمهوری بشود، مشاور اعظمش هم ابطحی است (حالا اعظم از نظر جثه منظورم بود). چرا نباید مردم را با چاپ ‏کاریکاتور این دو نفر خنداند؟ عین دن کیشوت و سانچو پانزا هستند جان شما‎!‎‏ من خوشبختانه چون این طرف هستم می ‏توانم کاریکاتور خاتمی و الباقی را تا حدی بکشم، اما آدم دردش می گیرد وقتی بچه های با استعداد داخلی از این نعمت ‏محرومند.‏

tuka.jpg

‎ ‎توکا نیستانی‎ ‎

tukat.jpg

الف) بهترین اتفاق- دیدن طاها، پسر کوچکم، بعد از یک سال دوری
بدترین اتفاق- مرگ مغزی یکی از دوستانم…‏

ب) بی رغبتی مطبوعات به انتشار کاریکاتور، بی رغبتی مردم به تماشای کاریکاتور، بی رغبتی کاریکاتوریست‌ها به ‏کشیدن آثاری چالش برانگیز… کلاً و در یک کلام “بی‌ انگیزگی” در تمام سطوح.‏

ج) با توجه به سالی که گذشت، چشم‌انداز سال پیش رو نباید تفاوت چندانی با امروز داشته باشد، کماکان اتفاقات سیاسی ‏قابل توجهی در انتظار است- مثل انتخابات ریاست جمهوری ایران- و چالش‌های اقتصادی در جهان که انتظار می‌رود ‏ایران را هم تحت تاثیر قرار دهد پس موضوع کافی برای کار کردن به وفور یافت خواهد شد اما از آنجایی که هنوز ‏امنیت شغلی و روانی این صنف با تهدید روبرو است انتظار سال بهتری را ندارم؛ نهایتاً چند نفری در مسابقات جایزه‌ای ‏خواهند برد، چند نفری به سفر خارجی خواهند رفت و چند نفری مهاجرت خواهند کرد و کیهان کاریکاتور منتشر خواهد ‏شد و خانه کاریکاتور شاگرد خواهد گرفت و… همین.‏

hadiheidari.jpg

‎ ‎هادی حیدری‎ ‎

hadiheidariit.jpg

الف) بهترین اتفاق، انتشار دومین کتاب «پرشین کارتون» بود که حاوی گلچینی از کارتون های منتشر شده در روزنامه ‏‏«اعتماد ملی» است و این اتفاق شاید تا حالا نیفتاده که به شکل منسجم، آثار کاریکاتور یک روزنامه با این شکل در یک ‏کتاب منتشر شده باشد.‏

بدترین اتفاق، درگذشت منوچهر احترامی، طنزپرداز شهیر ایرانی و شاعر «حسنی نگو، یه دسته گل» بود که تا یک ‏هفته قبل از درگذشتش می خواستم به دیدنش بروم و کاریکاتوری را که 2 سال پیش از چهره او کشیده بودم و از قضا ‏خوشش آمده بود برایش هدیه ببرم اما این اتفاق نیفتاد و هنوز هم متاسفم و متاثرم.‏

ب) بزرگترین مشکل ایران توهم برخی کاریکاتوریست ها بود در باره آثارشان و این که عده ای نشسته اند تا کارهای ‏آن ها را کپی کنند؛ غافل از این که اصولا شباهت های ناگزیر جزیی از کاریکاتور است و به نظر من هیچ ایده ای ‏نیست که قبلا کار نشده باشد.‏

ج) همه چیز بستگی به انتخابات ریاست جمهوری دارد. اگر فضای مطبوعات، باز شود، اوضاع کاریکاتور و ‏کاریکاتوریست ها بهتر خواهد شد. در غیر این صورت باید منتظر انسداد بیشتر فضا برای خلق و انتشار کاریکاتورها ‏باشیم. البته این را بگویم که نان کاریکاتور و کاریکاتوریست های جشنواره ای همچنان سکه خواهد بود!‏

hasankarimzadeh.jpg

‎ ‎حسن کریم زاده‎ ‎

hasankarimzadeht.jpg

الف) اصولاً کارتونیست «جشنواره‌ای» نیستم و این ویروس کلُفت شدن بیوگرافی؛ هنوز به بدن من کارساز نشده! اما از ‏اونجایی که کارنامه‌ی مسابقه‌ی ‏World Press Cartoon‏ پرتغال ـ طی چهار دوره‌ی برگزاری ـ حساب‌اش رو از ‏فستیوال‌های ریز و درشتِ اینجا و اونجا جدا کرد و خودش رو به عنوان مهم‌ترین رویداد جهانی کارتون‌های مطبوعاتی ‏ثبت کرد؛ کسب رتبه‌ی نخست چهارمین دوره، به واسطه‌ی انتشار یکی از آثارم در روزنامه‌ی «اعتماد ملی»، بهترین ‏اتفاق رو در ابتدای سال 87 برایم رقم زد. اما درباره‌ی بدترین اتفاق، شکر خدا در سال 87 موردی پیش نیومده که در ‏ذهنم ثبت شده باشه.‏

ب) بزرگ‌ترین مشکل کاریکاتور ایران رو در کنار گذاشته شدنِ این هنر از بستر اصلی‌اش؛ یعنی مطبوعات می‌دانم. ‏حال این کنار گذاشته شدن رو می‌شه از دو جهت بررسی کرد؛ اول اینکه اربابان جراید در ایران به واسطه‌ی مشکلات ‏قضایی پیش‌آمده از بابت انتشار کارتون و کاریکاتور، دیگر نه رغبتی به راه‌اندازی ستون کاریکاتور نشان می‌دهند و نه ‏جرات نزدیک‌شدن به این مقوله را دارند؛ گویی کارتون و کاریکاتور به پاشنه‌ی آشیل نشریات تبدیل شده است.‏
دوم اینکه با توجه به گسترده‌شدن دایره‌ی خط قرمزها در عرصه‌ی طنز و انتقاد تصویری، کارتونیست‌های مطبوعاتی ‏هم، انگیزه‌ی فعالیت مستمر و پیگیر خودشون رو از دست داده‌اند و ترجیح می‌دهند هر از چندگاهی طرحی خنثی در ‏یکی دو روزنامه به چاپ برسانند تا نبض این هنر؛ هرچند آرام و نومیدکننده، اما همچنان بزند.‏

ج) پیش‌بینی دقیقی نمی‌توانم بدهم؛ اینجا کشور «دقیقه نودی»هاست!. به نظرم باید تا اوایل تابستان سال جدید منتظر و ‏امیدوار ماند که شاید با روی کار آمدن رئیس‌جمهور بعدی، جثـه‌ی نحیف کاریکاتور و کارتون از تنگ کوچک بلورین ‏در آید و در جریانِ بایسته و شایسته‌ی خود قرار گیرد.‏
‏ ‏
daryoshramezani.jpg

‎ ‎داریوش رمضانی‎ ‎

daryoshramezanit.jpg

الف) بهترین اتفاق یا بهتر بگم بهترین اتفاقات در سال1387….یک موقعیت خوب کاری در بندر عباس، عروسی ‏خواهرم، پیدا کردن چند تا دوست خوب، کشف چند تا خواننده خوب سبک کانتری موزیک مثل تیم مک گرو و آلن ‏جکسون و از همه مهمتر تصمیم به ازدواج گرفتن !‏

ب) عدم رشد کیفی و کمی کاریکاتورهای سیاسی و غیر سیاسی، کاریکاتوریستهایی که سالهای قبل پرکار و قوی بودند ‏سال 87 یا کم کار شده بوده یا کارهاشون به خوبی کارهای قبلی شون نبود.عدم وجود یک همایش و یک بهانه برای جمع ‏کردن کاریکاتورتوریستها دور هم.‏

ج) احساس میکنم کاریکاتور ایران در سال 87 تحت شعاع دوسالانه نهم کاریکاتور تهران قرار بگیره.‏

bozorgmehr.jpg

‎ ‎بزرگمهر حسین پور‎ ‎

bozorgmehrt.jpg

الف) بدترین اتفاقی نبود.اما بهترین اتفاق زمانی بود که مجله ی 40 چراغ دوباره تونست روی پای خودش بایسته از ‏وابستگی به جمعی که اصولآ از فرهنگ و هنر چیزی نمی دونستند جدا بشه.‏

ب) یک - بزرگترین مشکل کاریکاتور ایران اینه که ما بزرگترین مشکل و مشکلات “ایران”رو نمیتونیم به تصویر ‏بکشیم. مثلا رجال سیاسی مان را ما اغلب نمیتوانیم بکشیم.مشکلات و روابط بین زن و مرد، دختر و پسر رو نمیتونیم ‏مطرح کنیم.در مورد قوم ها و آیین ها، نژادها و فرقه ها، نمیتوانیم به چیزی اشاره کنیم.‏

‏ دوم -از همه اینه که بگذریم اصولا ما مردم کم ظرفیت و فوق العاده حساس و نقد ناپذیری هستیم.در نقد کردن استادیم و ‏در نقد پذیرفتن شاگرد هم به حساب نمیاییم.هنوز بین مردم ما کاریکاتور یعنی مسخره کردن.هنوز یعنی توهین و ‏اهانت.نتیجتا مسئولی که ازبین این مردم برمیخیزد هم دچار چنین نظریاتی خواهد بود که البته داریم میبینیم و شاهدیم.‏
البته باید اشاره کنم که نکاتی که در بالا اشاره شد معضل و مشکل کلی کاریکاتور ایران است و در سال گذشته نیز تداوم ‏داشته.اما لزوما در سال گذشته مشکل بزرگی که بتوان به آن اشاره کرد نبوده است. ‏

ج) در سال آینده احتمالا اوضاع سیاسی و اقتصادی دچار بحران بیشتری خواهد شد.لذا اوضاع سیاسی نیز حساس تر و ‏پیچیده تر میشود.تجربه نشان داده همیشه در چنین احوالی کاریکاتوریست ها دچار آسیب میشوند و یا اگر کاری خلق ‏کنند دچار بی مهری قرار میگرند و اگر خلق نکنند و درد خود و جامعه ی شان را بیان نکنند دچار عذاب وجدان “دل” ‏درد مزمن!حال در سال آینده یا فریاد میزنیم…تا چه شود و یا دهان قلم را میگیریم و با دل درد مزمن میسازیم.‏

firozeh.jpg

‎ ‎فیروزه مظفری‎ ‎

firozeht.jpg

الف) بدترینش توقیف روزنامه تهران امروز وبیکار شدنم برای چندمین باره که همچنان ادامه داره.و بهترینش که ‏میتونه ‏
رفتنم به یه روزنامه خوب باشه هنوز اتفاق نیافتاده.‏

ب) خط قرمز هایی که هی تنگ تر و تنگتر میشوند وفضای کار را محدود میکنند.نکته خوبش هم برگزاری چند ‏نمایشگاه و خرید آثار کاریکاتوریست ها در بخش خارج از مسابقه بود.‏

ج) جایگاه اصلی کاریکاتور مطبوعات است اگر این عرصه ازش گرفته شود کاریکاتور و کاریکاتوریست ها به سمت ‏حرفه دیگری روی میآورند البته اگر گوشه عزلت نگزینند.‏

jamalrahmati.jpg

‎ ‎جمال رحمتی‎ ‎

jamalrahmatit.jpg

الف) خوشبختانه تا این لحظه اتفاقی که بتوان از آن به عنوان بدترین یاد کرد نیافتاده است ولی بهترین اتفاق به دنیا آمدن ‏پسرم پدرام در 26 آبان 87 بود.‏

ب) به نظر من مشکل همیشگی کاریکاتور ایران در سال های گذشته این بوده که همه چیز متکی به افراد است اگر آن ‏افراد حالش را داشته باشند به طور مثال دوسالانه کاریکاتور برگزار می شود اگر نه که تا سال ها می تواند برگزار ‏نشود بدون این که آب از آب تکان بخورد.از طرفی رواج بردن جوایز بین المللی به هر قیمتی مشکل دیگری بود که در ‏سال 87 به اوج خود رسید.‏

ج) به نظرم این بستگی زیادی به نتیجه انتخابات دارد.در صورتی که اصلاح طلبان برنده انتخابات باشند دوباره بازار ‏نشر روزنامه ها و به تبع آن کاریکاتور رونق بسیار خواهد گرفت و صد البته در کنار این بازار تیمچه پایین کشیدن ‏کرکره مغازه ها هم دایر خواهد بود.اما اگر برنده اصولگراها باشند فکر نمی کنم اتفاق خوب یا بدی برای کاریکاتور ‏بیافتد. ‏