در روزهایی که جمهوری اسلامی به بهانه هایی چون انتساب به “گروههای محارب” افرادی را اعدام می کند و از اعدام نوجوانان محکوم به اعدام نیز هیچ ابایی ندارد، حضور هنرمندان ایرانی برای جلب رضایت شاکیان خصوصی این نوجوانان پای چوبه دار، اقدامی قابل توجه است.
آنهایی که یکشنبه هفته گذشته برای شنیدن صدای آواز شهرام ناظری در کاخ نیاوران جمع شده بودند، میان دو بخش کنسرت او، شنونده سخنان بازیگری بودند که اینبار نه به عنوان بازیگر، بلکه به عنوان یک انسان، روایتی را برای حضار بیان کرد که در سالهای اخیر کمتر در مکان هایی اینچنینی شنیده شده بود.
”عزت الله انتظامی” ، آقای بازیگری سینما و تاتر ایران در این شب با استقبال شهرام ناظری به روی سن آمد و اینبار بدون آنکه کارگردان یا نویسنده ای برایش نقشی نوشته باشد ، روایت از نوجوانی کرد که با اشتباهی”ناخواسته” ، یک نفر را کشته و این این نوجوان “که به 18 سالگی رسیده ، قرار است اعدام شود”.
این هنرمند در ادامه سخنان خود درمورد کمک به یک نوجوان اعدامی گفت که “ظاهرا پنج شش سال قبل چند نوجوان از خانه بیرون میروند و شوخی شوخی دعوا میگیرند و یکی از آنها چاقو میکشد و دیگری را میکشد.“
انتظامی در این سخنان کوتاه خبر داد که “سینماگرانی چون کیومرث پوراحمد، امیرشهاب رضویان و پرویز پرستویی برای جلب رضایت خانواده مقتول صحبتهایی کردهاند و سرانجام قرار شد که من صحبتهای نهایی را با پدر و مادر مقتول انجام دهم.”
زمینه صحبت های آن شب آقای بازیگر اشک و بغضی بود که او را به عنوان یک انسان وادار می کرد برای کمک به انسانی دیگر که در آستانه مرگ قرار داشت سخن بگوید: ”پسرهایی که بیرون از خانه آمدند، قصد آدمکشی نداشتند. آنها خیلی جوانند. ظاهرا قرار است که خانواده مقتول طناب دار را دور گردن پسر بیندازند. من به پدر مقتول گفتم تو شب میدانی که فردا باید بروی و طناب دار را دور گردن قاتل بیندازی. درحالیکه او هیچ وقت نیت قبلی در قتل پسرت نداشته است. بر فرض هم که این کار را کردی، شب چگونه میخواهی سر روی بالش بگذاری؟”
به گفته عزتالله انتظامی، چون “خانواده مقتول فقیر هستند، تقاضای دیه کردهاند”. بهاین ترتیب انتظامی از حاضران در کنسرت خواست هرکس هرچقدر میتواند برای نجات این نوجوان از اعدام کمک کند.
آنچه انتظامی بیان کرد روایت پرونده بهنود شجاعی نوجوان 18 ساله تهرانی است که در نوجوانی و در پی یک شوخی ، نوجوان دیگری به نام امید را به قتل رساند. او پس از آن به اعدام محکوم شد، در حالی اینک همزمان با 18 سالگی در آستانه اعدام قرار دارد که در ماههای اخیر با توجه رسانه های داخلی و بین المللی، جملگی خواستار لغو اعدام وی شده اند. براساس همین فشارها بوده که آیت الله محمود هاشمی شاهرودی ، رییس قوه قضاییه سه بار اجرای حکم را به تعویق انداخت تا شجاعی بتواند از خانواده مقتول رضایت بگیرد اما جلسه صلح و سازش بهنود هربار به خاطر تأکید خانواده مقتول بر اجرای حکم قصاص بدون نتیجه پایان یافت.
اینک هرچند شنیده ها از تهران حکایت از این دارد که علیرغم تلاش هنرمندان، هنوز مبلغ تقاضا شده از سوی خانواده شاکی تامین نشده اما این این اقدام انتظامی ، پرویز پرستویی و کیومرث پوراحمد موجب شده تا اولیای دم در برابر دریافت دیه از قصاص بهنود شجاعی صرف نظر کنند.
اقدام این هنرمندان در شرایطی صورت گرفته است که پیش از این جمهوری اسلامی ایران بارها در پرونده های اینچنینی ، برای تامین نظر شاکی پرونده اقدام به اعدام نوجوانان کرده است که در آخرین نمونه از این دست می توان به اعدام محمد حسن زاده ، نوجوان 16 ساله سنندجی اشاره کرد. هرچند مسوولان قوه قضاییه در زمان اعدام او تاکید داشتند که وی 18 ساله شده است اما اواخر خرداد ماه گذشته درحالی او به دارآویخته شد که شناسنامه اش حکایت از این داشت که محمد تنها 16 سال و یازده ماه دارد و در زمان قتل نیز 14 ساله بوده است.
حرکت شایسته هنرمندان سینمای ایران در پیوستن به جنبش دفاع از نوجوانان در آستانه اعدام در شرایطی صورت می گیرد که پیش از این بسیاری از نهاد های داخلی و خارجی مدافع حقوق بشر به جمهوری اسلامی بخاطر اعدام نوجوانانی که در سن کمتر از 18 سالگی مرتکب قتل شده اند ، اعتراض کرده اند. اما اینک با پیوستن هنرمندان به این صف می توان امیدوار بود اینگونه اعدام ها متوقف شود.
در جمهوری اسلامی ایران دو نوع اعدام رایج است. نوع اول اعدام هایی است که متهمین به دلیل فعالیت های سیاسی و اجتماعی ، با شکایت مدعی العموم به جرایمی چون محاربه ، فساد در زمین و غیره به اشد مجازات (اعدام) محکوم می شوند. نوع دوم هم اعدام هایی است که در پی قتل عمد ، براساس شکایت ولی دم مقتول یا مقتولان ، قاتل به اعدام محکوم می شود.
اگر چه در مورد نوع اول اعدام ها به دلیل سختگیری حکومت ، تنها اعتراض به این اقدامات می تواند در حد اعتراض به برگزاری دادگاه های بدون وکیل مدافع ، هیات منصفه و غیر علنی باشد اما در نوع دوم دادگاه ها سختگیری حکومت کمتر وجود دارد و بیشتر خود افراد جامعه هستند که می تواند بر شدت چنین مجازات هایی بیافزایند. اولیای دم از خانواده مقتول به این دلیل که عزیز شان را از دست داده اند خواستار مجازات و قصاص قاتل احتمالی هستند.
اگر چه هیچکس نمی پسندد که قاتل ، به مجازات نرسد اما با نگاهی به حقوق عمومی در دنیا می توان درک کرد نوجوانانی که در سنین کمتر از 18 سالگی به دلیل یک لحظه اشتباه مرتکب قتل شده اند ، نباید به اشد مجازات محکوم شوند. آنچه در سالهای اخیر مورد اعتراض سازمان های بین المللی نیز واقع شده است این اقدام دولت ایران است که پس از سپری شدن 18 سالگی نوجوانان ، آنها را به چوبه دار می سپارد. این نه تنها یک تخلف حکومتی است بلکه چنانکه ایران هم در سال هفتاد با پیوستن به کنوانسیون حقوق کودکان آن را تایید کرده ، برخلاف این معاهده بین المللی نیز است.
حضور هنرمندان و چهره های سرشناس فرهنگی در دفاع از نوجوانانی که به اشتباه مرتکب قتل شده اند ، می تواند یک پیام مهم داشته باشد: اینک که حکومت هیچ ابایی از کشتن انسانها به بهانه های مختلف ندارد و آن را برای “رفع فساد از زمین” لازم می داند ، مردم می توانند با کمی مدارا ، گذشت از حق خود و کاهش مجازات برای نوجوانان یک الگوی مناسب را به تصمیم گیران جامعه بقبولانند.
مسوولان قضایی تنها به این دلخوش هستند که مجازات قتل نفس ، قصاص است اما این برای دنیای مدرن که همه جوانب جرم و جنایت را بررسی می کند و خواستار رعایت موارد پر اهمیتی چون تناسب مجازات با مسوولیت کیفری متهم است ، معنی ندارد.
آیا شما برای قاتلی چون خفاش شب که قربانیان خود را پس از تجاوز به قتل می رساند و در نهایت سنگدلی آنها را تکه تکه در جایی از حواشی تهران رها می کرد با نوجوانی که از روی کودکی و سادگی با چوب بر سر دوست همبازی اش زده و او را کشته است یک مجازات در نظر می گیرید؟