حمایت هنرمندان از حقوق بشر

آرش سیگارچی
آرش سیگارچی

در روزهایی که جمهوری اسلامی به بهانه هایی چون انتساب به “گروههای محارب” افرادی را اعدام می کند و از اعدام ‏نوجوانان محکوم به اعدام نیز هیچ ابایی ندارد، حضور هنرمندان ایرانی برای جلب رضایت شاکیان خصوصی این ‏نوجوانان پای چوبه دار، اقدامی قابل توجه است.‏

آنهایی که یکشنبه هفته گذشته برای شنیدن صدای آواز شهرام ناظری در کاخ نیاوران جمع شده بودند، میان دو بخش کنسرت ‏او، شنونده سخنان بازیگری بودند که اینبار نه به عنوان بازیگر، بلکه به عنوان یک انسان، روایتی را برای حضار بیان ‏کرد که در سالهای اخیر کمتر در مکان هایی اینچنینی شنیده شده بود.‏

‏”عزت الله انتظامی” ، آقای بازیگری سینما و تاتر ایران در این شب با استقبال شهرام ناظری به روی سن آمد و اینبار بدون ‏آنکه کارگردان یا نویسنده ای برایش نقشی نوشته باشد ، روایت از نوجوانی کرد که با اشتباهی”ناخواسته” ، یک نفر را ‏کشته و این این نوجوان “که به 18 سالگی رسیده ، قرار است اعدام شود”.‏

این هنرمند در ادامه سخنان خود درمورد کمک به یک نوجوان اعدامی گفت که “ظاهرا پنج شش سال قبل چند نوجوان از ‏خانه بیرون می‌روند و شوخی شوخی دعوا می‌گیرند و یکی از آن‌ها چاقو می‌کشد و دیگری را می‌کشد.“‏

انتظامی در این سخنان کوتاه خبر داد که “سینماگرانی چون کیومرث پوراحمد، امیرشهاب رضویان و پرویز پرستویی برای ‏جلب رضایت خانواده مقتول صحبت‌هایی کرده‌اند و سرانجام قرار شد که من صحبت‌های نهایی را با پدر و مادر مقتول ‏انجام دهم.” ‏

زمینه صحبت های آن شب آقای بازیگر اشک و بغضی بود که او را به عنوان یک انسان وادار می کرد برای کمک به ‏انسانی دیگر که در آستانه مرگ قرار داشت سخن بگوید:‏‎ ‎‏”پسرهایی که بیرون از خانه آمدند، قصد آدم‌کشی نداشتند. آن‌ها ‏خیلی جوانند. ظاهرا قرار است که خانواده مقتول طناب دار را دور گردن پسر بیندازند. من به پدر مقتول گفتم تو شب ‏می‌دانی که فردا باید بروی و طناب دار را دور گردن قاتل بیندازی. درحالی‌که او هیچ وقت نیت قبلی در قتل پسرت نداشته ‏است. بر فرض هم که این کار را کردی، شب چگونه می‌خواهی سر روی بالش بگذاری؟” ‏

به گفته عزت‌الله انتظامی، چون “خانواده مقتول فقیر هستند، تقاضای دیه کرده‌اند”. به‌این ترتیب انتظامی از حاضران در ‏کنسرت خواست هرکس هرچقدر می‌تواند برای نجات این نوجوان از اعدام کمک کند. ‏

آنچه انتظامی بیان کرد روایت پرونده بهنود شجاعی نوجوان 18 ساله تهرانی است که در نوجوانی و در پی یک شوخی ، ‏نوجوان دیگری به نام امید را به قتل رساند. او پس از آن به اعدام محکوم شد، در حالی اینک همزمان با 18 سالگی در ‏آستانه اعدام قرار دارد که در ماههای اخیر با توجه رسانه های داخلی و بین المللی، جملگی خواستار لغو اعدام وی شده اند. ‏براساس همین فشارها بوده که آیت الله محمود هاشمی شاهرودی ، رییس قوه قضاییه سه بار اجرای حکم را به تعویق ‏انداخت تا شجاعی بتواند از خانواده مقتول رضایت بگیرد اما جلسه صلح و سازش بهنود هربار به خاطر تأکید خانواده ‏مقتول بر اجرای‎ ‎حکم قصاص بدون نتیجه پایان یافت.‏

اینک هرچند شنیده ها از تهران حکایت از این دارد که علیرغم تلاش هنرمندان، هنوز مبلغ تقاضا شده از سوی خانواده ‏شاکی تامین نشده اما این این اقدام انتظامی ، پرویز‎ ‎پرستویی و کیومرث پوراحمد موجب شده تا اولیای دم در‏‎ ‎برابر دریافت ‏دیه از قصاص بهنود شجاعی صرف نظر کنند.‏

اقدام این هنرمندان در شرایطی صورت گرفته است که پیش از این جمهوری اسلامی ایران بارها در پرونده های اینچنینی ، ‏برای تامین نظر شاکی پرونده اقدام به اعدام نوجوانان کرده است که در آخرین نمونه از این دست می توان به اعدام محمد ‏حسن زاده ، نوجوان 16 ساله سنندجی اشاره کرد. هرچند مسوولان قوه قضاییه در زمان اعدام او تاکید داشتند که وی 18 ‏ساله شده است اما اواخر خرداد ماه گذشته درحالی او به دارآویخته شد که شناسنامه اش حکایت از این داشت که محمد تنها ‏‏16 سال و یازده ماه دارد و در زمان قتل نیز 14 ساله بوده است. ‏

حرکت شایسته هنرمندان سینمای ایران در پیوستن به جنبش دفاع از نوجوانان در آستانه اعدام در شرایطی صورت می گیرد ‏که پیش از این بسیاری از نهاد های داخلی و خارجی مدافع حقوق بشر به جمهوری اسلامی بخاطر اعدام نوجوانانی که در ‏سن کمتر از 18 سالگی مرتکب قتل شده اند ، اعتراض کرده اند. اما اینک با پیوستن هنرمندان به این صف می توان ‏امیدوار بود اینگونه اعدام ها متوقف شود. ‏

در جمهوری اسلامی ایران دو نوع اعدام رایج است. نوع اول اعدام هایی است که متهمین به دلیل فعالیت های سیاسی و ‏اجتماعی ، با شکایت مدعی العموم به جرایمی چون محاربه ، فساد در زمین و غیره به اشد مجازات (اعدام) محکوم می ‏شوند. نوع دوم هم اعدام هایی است که در پی قتل عمد ، براساس شکایت ولی دم مقتول یا مقتولان ، قاتل به اعدام محکوم ‏می شود.‏

اگر چه در مورد نوع اول اعدام ها به دلیل سختگیری حکومت ، تنها اعتراض به این اقدامات می تواند در حد اعتراض به ‏برگزاری دادگاه های بدون وکیل مدافع ، هیات منصفه و غیر علنی باشد اما در نوع دوم دادگاه ها سختگیری حکومت کمتر ‏وجود دارد و بیشتر خود افراد جامعه هستند که می تواند بر شدت چنین مجازات هایی بیافزایند. اولیای دم از خانواده مقتول ‏به این دلیل که عزیز شان را از دست داده اند خواستار مجازات و قصاص قاتل احتمالی هستند. ‏

اگر چه هیچکس نمی پسندد که قاتل ، به مجازات نرسد اما با نگاهی به حقوق عمومی در دنیا می توان درک کرد نوجوانانی ‏که در سنین کمتر از 18 سالگی به دلیل یک لحظه اشتباه مرتکب قتل شده اند ، نباید به اشد مجازات محکوم شوند. آنچه در ‏سالهای اخیر مورد اعتراض سازمان های بین المللی نیز واقع شده است این اقدام دولت ایران است که پس از سپری شدن ‏‏18 سالگی نوجوانان ، آنها را به چوبه دار می سپارد. این نه تنها یک تخلف حکومتی است بلکه چنانکه ایران هم در سال ‏هفتاد با پیوستن به کنوانسیون حقوق کودکان آن را تایید کرده ، برخلاف این معاهده بین المللی نیز است. ‏

حضور هنرمندان و چهره های سرشناس فرهنگی در دفاع از نوجوانانی که به اشتباه مرتکب قتل شده اند ، می تواند یک ‏پیام مهم داشته باشد: اینک که حکومت هیچ ابایی از کشتن انسانها به بهانه های مختلف ندارد و آن را برای “رفع فساد از ‏زمین” لازم می داند ، مردم می توانند با کمی مدارا ، گذشت از حق خود و کاهش مجازات برای نوجوانان یک الگوی ‏مناسب را به تصمیم گیران جامعه بقبولانند.‏

مسوولان قضایی تنها به این دلخوش هستند که مجازات قتل نفس ، قصاص است اما این برای دنیای مدرن که همه جوانب ‏جرم و جنایت را بررسی می کند و خواستار رعایت موارد پر اهمیتی چون تناسب مجازات با مسوولیت کیفری متهم است ، ‏معنی ندارد. ‏

آیا شما برای قاتلی چون خفاش شب که قربانیان خود را پس از تجاوز به قتل می رساند و در نهایت سنگدلی آنها را تکه تکه ‏در جایی از حواشی تهران رها می کرد با نوجوانی که از روی کودکی و سادگی با چوب بر سر دوست همبازی اش زده و ‏او را کشته است یک مجازات در نظر می گیرید؟