نمایش “ژولیوس سزار” نوشته ویلیام شکسپیر با بازنویسی و کارگردانی دکترمسعود دلخواه درتالار مولوی تهران برصحنه است. هنر روز دراین شماره خود گفت وگویی را با کارگردان این نمایش انجام داده که می خوانید.
سزار، اجرایی متفاوت از همه اجراها
src=“/archives/images/masoud_delkhah.jpg” width=“450” height=“393” />
آقای دلخواه، درانتخابهای اخیرتان به عنوان کارگردان به سراغ نمایشنامه های بزرگ دنیا می روید. آیا نمایشنامه ای که مدنظرشما باشددربین متون دیگران پیدا نمی کنید یااینکه علاقه خاصی به اجرای آثارنویسندگان بزرگی مانند شکسپیردارید؟
خب هردو مساله ای که به آن اشاره کردی وجود دارد. مطمئنا اگرنمایشنامه ای با ساختارمحکم وچشمگیر به نظر آید به طورحتم آن را اجرا خواهم کرد. اما به جرات می توانم ادعا داشته باشم متون شکسپیر ازآن دسته آثاری است که مورد علاقه همه کارگردانان دنیا است وهمه مشتاق هستند روزی فرصت اجرای حداقل دو یاچند اثرازاورا درکارنامه خودداشته باشند.
نمایشنامه توسط شما بازنویسی شده است. ممکن است درمورد این موضوع توضیحی به ما بدهید؟
بازنویسی ژولیوس سزار ازروی بازنویسی دیگری که چارلزمارووی سینس ازشکسپیرشناسان بزرگ انگلیسی است صورت گرفته است. دربازنویسی سعی داشته ام درساختارکلی داستان دست ببرم البته با نگاهی به حفظ داستان اصلی، موقعیت، شخصیت ها ومحتوای اثر. به این ترتیب شیوه وشکل اجرایی من ازاین نمایش با اجراهایی که ازآن درجاهای مختلف شده متفاوت شده است. به نظرم بازخوانی این اثرمهم ترین ویژگی این کاراست.
آیا با این نظر که تماشاگر قبل از دیدن یک اثر بازنویسی شده اصل متن را بخواند تامتوجه اصلاحات واضافات بشود، موافقید؟
بله. اما این هم باعث نمی شودکه هرکسی هم که متن رانخوانده باشد ازکارسردرنیاورد. بازنویسی متن بر اساس شرایط فرهنگی وهزاران شرط قابل لمس برای مخاطب صورت می گیرد و او(تماشاگر) باید با دیدن کارمتوجه همه جریانات شود. معمولا بازنویسی کمک قابل توجهی در کشانیدن اجرا به سمت وسوی نمایشی خلاق می کند. من نمایش “ژولیوس سزار” را با شیوه خاص خودم در سالهای دور نه تنها درایران که در سایر کشورهاهم اجراکرده ام. تمام تلاشم این بوکه اجرایی متفاوت ترازاجراهای دیگرم درایران به صحنه ببرم. ایده های جدیدی هم به کاراضافه شد اما خب ساختارکلی حفظ شده بود.
با استفاده ازکاردیوگرافی دراجرا که شکلی مطلوب رابه فضای آن بخشیده و ازخستگی تماشاگر باارائه تصاویرزیبایی که درفرم بدنی بازیگران به صورت فردی وگروهی داده اید جلوگیری کرده اید، به نظر بااضافه کردن مشخصه های دیگری چون حذف زمان و… به فضایی پست مدرن نزدیک شده اید.
بله. درسبک پست مدرن خیلی اوقات با تلفیق زمانها واستفاده اشان درکناریکدیگرمسائل را به وجودمی آورند. درنمایش من هم با این طرفندها است که موقعتهای متفاوت شکل می گیرند. مثلا آینده زودتر از حال معرفی وحتی اجرا می شود. انسانها با دو نوع ترکیب لباس درمقابل هم می ایستند. درطراحی زبان تعدادی از کاراکترها باتوجه به کنشهایشان ازدوزبان محاوره ای یا امروزین وکلاسیک بهره برده ام. این مساله باعث شده است که تماشاگرنتواند مهرزمانی خاصی رابراجرا بزند. بااستفاده ازهمین طفندها است که برای تماشاگرتعلیق ایجادکرده ایم.
در مورد انتخاب بازیگرانتان توضیحی می دهید؟ درکنارهم قراردادن دو گروه دانشجویی وحرفه ای تئاتر برایتان مشکلی را پیش نیاورد؟
نه. به هیچ عنوان بلکه استفاده ازتجربیات بزرگانی چون کاظم بلوچی، علی بی غم و… درکنارایده ها وپیشنهادات دانشجویان گره ازمشکلات فراوانی که می توانست دراجراوجودداشته باشد رابازکرد. البته دوست داشتم دربعضی از نقشها از حضور بیشتر حرفه ای ها بهره برم، با چندنفری هم مذاکره صورت گرفت اما مشغله کاری اجازه حضوربه آنهارانداد. بسیارخوشحالم که ازحضورپررنگ کاظم بلوچی با توجه به مشغله بسیارزیادکاری درنمایشم بهره بردم. بازیگری این کارتلفیقی است از آماتورها، دانشجویان وحرفه ای ها.
بیان فیزیکال کاظم بلوچی درصحنه اول نمایش باسایر صحنه ها تفاوت دارد. دلیل این امر چیست؟
قرارمان انتخاب شیوه راه رفتن شخصیت سزار برای معرفی کاراکتربرصحنه ازهمان پرده نخست بود.
اما این جریان تداوم پیدا نکرد.
به نظرم این طورنیست. ممکن است ریتم حرکتی سزار تندتر شده باشد و این شکل از راه رفتن در او کمرنگ تر جلوه کند اما خب مطمئنا با تاکید زیاد من به بلوچی این امر همچنان وجوددارد.
از اجراهای دیگرتان ازاین اثر در کشورهای دیگر برایمان بگویید.
در یکی از اجراهایم درحدود 13 سال قبل در تئاتر سوارت هارت “گیل گرین” که از شاگردان استانیسلافسکی است برایم بازی می کرد.
آنجا هم از ترکیب دانشجویان بهره بردید؟
بله. دانشجویان، هنرمندان حرفه ای وحتی اساتید دانشگاه.
طراحی صحنه نمایش برخلاف توضیحات داده شده توسط شکسپیردراجرای شما کاملا استیلیزه وخلاصه شده به نظر می آید. چرا؟
من هیچ اعتقادی به اجرای کامل طرح پیشنهادی نویسنده برای صحنه ندارم. علاوه برآن بیشتراجراهایم با امکانات صحنه ای کمی اجرا می شود تا بارعمده نمایش را معطوف بازیگری وکارگردانی کارکنم. ناصح کامکاری طراح بزرگی است ومطمئنا با نگاهی به طراحی های ایشان متوجه می شوید که هرطرحی که مدنظرکارگردان باشد ازعهده ایشان برمی آید. اما نکنه مهم این بودکه آقای کامکاری هم درمورد این نوع ازطراحی با من موافق بودند. همه المانهایی که درطراحی استفاده کردیم کاربردی ودرایجادفضاسازی کمک کرد.
موسیقی نمایشتان هم زنده وبر صحنه اجرا می شد؟
بله. دوستان من آذین وافشاریان با حضوردرتمرینات هرجایی که احساس می کردند باید سازهای خودرا به صدا دراورند این کاررا می کردند. اتودها اجرامی شد وبهترین قطعات انتخاب می شد. درمورد موسیقی هم بگویم که درشبهای مختلف اجرا لحظات مختلفی وجوددارد که هنوزهم توسط عوامل موسیقی پیشنهاد می شود.
چطورشد که برای اجرا این سالن راانتخاب کردید؟
تالارمولوی به نظرم بهترین سالن مختص اجرای تئاتر درایران است. امکانات نوری فوق العاده وصحنه بی نظیری رادارد. من تالارمولوی را به شدت دوست دارم اما خطرعمده گروههای اجرایی حرفه ای درآن فقط وفقط هویت دانشگاهی آن است واینکه تماشاگران حرفه ای تئاتر رابا هزار طرفند باید به آنجا کشانید واین نگران کننده است.
اما اجرای شما که با ستقبال خوبی هم به کارخود ادامه می دهد.
بله. این دیگر از لطف مردم است. ما متاسفانه نتوانستیم تبلیغات خوبی راداشته باشین. در حد چند روزنامه به صورت خبرکوتاه و سایتها. بیشتر به صورت شفاهی دعوت به عمل می آید.