تحریم ها، بهای حفظ نظام است

نویسنده

» مقاله گاردین در باره سیاست رهبران ایران

هادی کحال زاده و جان شریمن

مرحله جدید تحریم های علیه ایران شروع شده است. این تدابیراغلب بر اساس “الگوی بازیگری منطقی” طراحی و تدوین شده است به امید آنکه رهبران ایران در نهایت تغییر برنامه هسته ای خود را در جهت منافع کشور ارزیابی کنند. اشکال این استراتژی این نیست که رهبران ایران منطقی نیستند، بلکه مساله آن است که این حرکت زمانی می تواند موثر واقع شود که غرب نحوه ای که ایران محاسبات هزینه/فایده را برای خود انجام می دهد را بشناسد.

پس از شکست دور قبلی تحریم ها، غرب به تحریم های شدید تری روی آورد که نتیجه آن این بود که ایران هم موضع قاطعانه تری در برابر غرب نشان داد و گفت تهدید های اقتصادی و نظامی را با “تهدید های خاص خود” پاسخ خواهد گفت. پس چرا ایران نتوانسته است به خواسته های بین المللی پاسخ قابل قبولی بدهد؟

بر اساس الگوی اصلی تحریم ها، زمانی که کشور هدف تحریم، هزینه سرباز زدن از خواسته ها را بیشتر از پیروی از خواسته های بین المللی ارزیابی کند، آنگاه رفتار خود را تغییر می دهد. لیکن علی رغم وابستگی اقتصاد ایران به نفت و هزینه های هنگفت اقتصادی، به صورت تورم فزاینده و رشد اقتصادی منفی و افزایش بیکاری، ایران در این بازی هنوز شکست نخورده است. این باید سیاستگذاران را بر آن دارد تا بپرسند ایران هزینه های تحریم ها را چگونه محاسبه می کند.

اول آنکه از نظر رهبران ایران مسائل ایدئولوژیک و امنیتی بر مسائل اقتصادی اولویت دارد: امنیت هیئت حاکمه و دفاع از ارزش های بنیادی جمهوری اسلامی.

رژیم ایران از زمان پیدایش در سال 1979 تا کنون بر سه اسطوره پی فشرده است: «عدل اسلامی»، «حکومت الهی» و “مبارزه با اسکتبار [امپریالیسم]“. این مفاهیم در حفظ قدرت و مشروعیت رژیم نقش دارند. لذا درچشم رهبران ایران هر خللی به هر یک از این مفاهیم وارد آید، به مراتب مهمتر از مثلا از دست دادن میلیارد ها دلار است.

دوم آنکه غرب و ایران درک مشترکی از اهداف تحریم ها ندارند. هدف غرب جلوگیری از تبدیل ایران به یک قدرت هسته ای است ولی این هدف زمانی تحقق می یابد که رهبران ایران تغییر روش دهند یا رهبران دیگری بر اثر فشار های داخلی بر سر کار بیایند که با خواسته های بین المللی بیشتر سازگار باشند. حالت دوم از دید نظری زمانی اتفاق می افتد که تحریم های اقتصادی باعث رشد نارضایتی میان طبقه متوسط ایران شود و به اعتراضات آنها منتهی شود.

ایران از سوی دیگر معتقد است که هدف تحریم ها جلوگیری از اشاعه الگوی توسعه ایران در منطقه و جلوگیری از نمایش جمهوری اسلامی به دنیا به عنوان الگویی قابل پیروی توسط کشورهای عربی است. لذا با طرز تفکر غربی، باید ایران را در گوشه ای گیر انداخت تا میان حفظ رژیم یا ادامه برنامه هسته ای و بلند پروازی های منطقه ای یکی را انتخاب کند.

ایران هم منطقا حفظ رژیم را انتخاب می کند. در چشمان علی خامنه ای، رهبر ایران، ادامه برنامه هسته ای ایران و پیگیری بلند پروازی های منطقه ای معادل حفظ رژیم است. او معتقد است اشاعه الگوی ایران در خاورمیانه کلید امنیت دراز مدت رژیم است، پس فشار های خارجی از طریق تحریم ها در کوتاه مدت قابل تحمل است.

از این دیدگاه، تهران معتقد است که باید صبورانه در انتظار تغییراتی به نفع آن در سطح منطقه بود. ایران به بحران اقتصادی غرب توجه دارد. ایران همچنین خود را به ورود به باشگاه هسته ای نزدیک می بیند.

تحریم ها از سوی دیگر به نفع تلاش های خامنه ای برای حفظ رژیم و قدرت وی از طریق سرکوب داخلی عمل می کند. لذا ایران در مجموع تحریم ها را به عنوان هزینه نمی بیند بلکه به شکل منفعت نگاه می کند. ایران معتقد است تحمل تحریم ها ناشی از نقش آن در سردمداری جهان اسلام در مبارزه با استکبار جهانی به سرکردگی آمریکاست.

از این دیدگاه جمهوری اسلامی الگویی است که باید به تمام کشورهای انقلابی عربی صادر شود که ضامن مشروعیت سه اسطوره رژیم اسلامی ایران خواهد بود. بنا بر این تحریم ها سرمایه گذاری اقتصادی کوتاه مدتی است که فواید و عواید بسیاری در دراز مدت به همراه خواهد داشت.

ایران، هرچند هم که آمریکا و غرب اصرار داشته باشند، شطرنج بازی نمی کند. با توجه به اینکه ایران و غرب، هر یک بازی متفاوتی را بازی می کنند، رسیدن به راه حلی صلح آمیز در کوتاه مدت دشوار به نظر می رسد.


منبع: گاردین – 1 ژوئیه