آقای احمدی نژاد چند روز پیش در گفتگویی با شبکه ان. بی. سی آمریکا برای چندین بار اظهار داشت که ایران آزادترین کشور جهان است. البته اظهارات مبالغه آمیز این چنینی در میان زمامداران و سیاستمداران تا حدی مرسوم است اما واقعیت آنست که آقای احمدی نژاد در میان همه سیاستمداران شناخته شده در دنیای امروز یکی از استثناهاست که واقعیات را نه فقط به شکلی مبالغه آمیز بزرگ نمایی می کند بلکه گاه به شیوه ای شگفت آور، که فقط از عهده شخص ایشان بر می آید واقعیات را واژگونه و معکوس جلوه می دهد.
شاید در چهار سال گذشته دهها و بلکه صدها جمله از ایشان بتوان یافت که شاهد این مدعا باشد. مثل ادعای احاطه ایشان توسط هاله ای از نور که موجب معجزه میخکوب شدن سران دیگر کشورها به هنگام نطق ایشان در مجمع عمومی سازمان ملل شد. یا مثل تولید مثل انرژی هسته ای توسط یک دختر خانم شانزده ساله در زیر زمین منزل مسکونی اش و یا کاهش نرخ تورم و بیکاری با اعداد و ارقام جادویی که به لطیفه های ایام انتخابات اخیر بدل شد و بسیاری موارد دیگر که ذکر آنها در این مجال نمی گنجد.
با این وصف نه تنها ضرورت ندارد بلکه اساسا بیهوده است که کسی بخواهد وقت خود و خوانندگان را صرف پاسخگویی به اینگونه اظهاراتی نماید که نه در چارچوب منطقی می گنجد نه هیچگونه مناسبتی با واقعیات بیرونی دارد و نه اساسا از معنای جدی برخوردار است.اما با اینهمه صرفا به جهت تذکر یاد و خاطره قربانیان و آسیب دیدگان آزادی های منحصر به فرد مورد ادعای آقای احمدی نژاد در مقام پاسخگویی به ایشان بر می آییم و از ایشان در مورد میزان پایبندی دولت و حکومت ایران به آزادی های مندرج در قوانین عادی و قانون اساسی همین حکومت پرسش کنیم.
مطابق با اصل 27 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، برگزاری تجمع بدون سلاح برای همه آزاد است و نیازی هم به اخذ مجوز ندارد؛ اما آیا هیچ حزب یا دسته و گروهی طی بیست و چند سال گذشته توانسته است از این آزادی بهره مند شود؟آیا میلیونها ایرانی معترض به نتیجه انتخابات اخیر به جهت اقدام به برگزاری تجمع، سرکوب و بازداشت نشدند و آیا اساسا یکی از شرایط مهندس موسوی برای حل و فصل اختلافات با راس حکومت اجازه برگزاری تجمع و راهپیمایی نبود که هیچگاه پذیرفته نشد؟
از حیث آزادی مطبوعات نیز که مسئله مثل روز روشن است و همگان می دانند که ایران در سالهای گذشته رکورددار توقیف مطبوعات بوده است. آیا توقیف روزنامه های اعتماد ملی، صدای عدالت، کلمه سبز و یاس نو در همین چند ماه گذشته رخ نداد؟ و آیا فیلترینگ فله ای سایت ها و پیگرد وبلاگ نویسان در همین آزادترین کشور جهان رخ نمی دهد؟ و آیا کم بوده اند وبلاگ نویسان جوانی که ماهها در سلول های انفرادی تحت فشار باز جوها قرار داشته اند؟
در آزادترین کشور جهان به ادعای آقای احمدی نژاد تنها حکومت حق انحصاری تاسیس رادیو و تلویزیون دارد و شبکه ها و ایستگاههای مختلف این رسانه انحصاری تنها در اختیار یک طیف از یک جناح خاص قرار دارد. آیا آزادی دسترسی به رسانه ملی که با بودجه عمومی اداره می شود برای همه گرایش های سیاسی وجود دارد؟
حکایت آزادی عقیده و انجام مناسک مذهبی نیز در آزادترین کشور جهان شنیدنی است. در ایران تعداد زیادی از شهروندان صرفا به جرم داشتن و اظهار عقیده خود تحت تعقیب قرار گرفته و مجازات شده اند. هزاران مسلمان سنی ساکن تهران تاکنون حق احداث یک مسجد مختص به خود را نیافته اند و کسانی که تابع یکی از ادیان رسمی مندرج در قانون اساسی نباشند از تحصیل در دانشگاه یا استخدام در ادارات دولتی محرومند.
در حوزه آزادی احزاب و جمعیت ها نیز مساله روشن است. وقتی حکومت به تاسیس NGO ها به چشم تلاش برای انقلاب مخملی یا براندازی نرم می نگرد و همین مطلب نیز به صراحت در متن کیفر خواست نماینده مدعی العموم در جلسات دادگاه قرائت می شود، چگونه می توان ایران را آزادترین کشور جهان دانست.
اگر ایران یکی از آزادترین کشور جهان است پس اینهمه دانشجو و روزنامه نگار و نویسنده در زندانها چه می کنند و چرا باید امثال سحرخیز و میردامادی و نبوی و تاج زاده و دهها فعال سیاسی دیگر در زندان تاوان حقگویی خود را پس دهند؟کسانی که جز تلاش مسالمت آمیز برای اصلاح امور کشور جرم دیگری ندارند. کسانی که جز بیان واقعیات موجود کشور بدون پرده پوشی ها و پنهان کاری های متعارف گناه دیگری ندارند. آیا عیسی سحرخیز جز نگارش مطالب صریح انتقادی، فعالیت دیگری نیز داشت که اینک هفته هاست در انزوای مطلق سلول انفرادی، آزادی های آزادترین کشور جهان را تجربه می کند؟
شاید فقط از یک جهت می توان ایران را آزادترین کشور جهان تلقی کرد.آری شاید ایران تنها کشوری باشد که یک مقام مسئول آن آزاد است در تلویزیون هر چه می خواهد دروغ بگوید و به هر که می خواهد بدون سند و مدرک تهمت بزند و هر گونه که می خواهد آمار و ارقام را تغییر دهد و وارونه جلوه دهد. آری در هیچ کشوری جز ایران اینقدر آزادی وجود ندارد که یک مقام مسئول میلیونها شهروند کشور خود را مورد اهانت قرار دهد و آنان را “خس و خاشاک” خطاب کند. تنها از این جهت است که شاید بتوان ایران را آزادترین کشور جهان نامید.