فاجعه در کشور ما زیاد اتفاق افتاده، اما هرگز این همه فاجعه یک جا رخ نداده، اگرچه هر کدام از این فجایع ممکن است ما را بخنداند، اما این فجایع بسیار تلخ و ناگوار بودند. فجایعی که بر صندلی نشستن یک مرد عوضی که نه تنها در اندازه ریاست جمهوری نبود، بلکه تا آخرین روزها گمان می کرد و می کند همه چیز یک شوخی ملی است. در فاصله بیست و سه روز به رفتن او سلسله مطالب مرا برای خداحافظی از محمود احمدی نژاد، زشت ترین واقعه سیاست ایران در صد سال گذشته، می خوانید:
یک، تصمیم گیری در حال سخنرانی: محمود احمدی نژاد در حین سخنرانی در اقلید تصمیم گرفت که روستای خسرو شیرین آن منطقه که دهها سال برسر وابستگی آن روستا به دو ناحیه اقلید و آباده میان مردم محل درگیری بود به اقلید داده شود. این تصمیم در فاصله ای کمتر از دو دقیقه گرفته شد و باعث شد در دهها درگیری که هفته ها صورت گرفت پنج نفر از مردم کشته و دهها نفر مجروح شدند.
دو، برکناری متکی وزیرخارجه بدون اطلاع دادن به او: محمود احمدی نژاد در حالی که منوچهر متکی در حال سفر بود، وی را برکنار کرد. متکی که برای ملاقات با رئیس جمهوو و دیگر مقامات سنگال به این کشور رفته بود خود را وزیرخارجه ایران نامید، اما در آنجا به او گفتند: شما برکنار شدید. او وزیر خارجه را بدون اینکه حتی به خود او خبر بدهد برکنار کرد.
سه، ادعای دیدن هاله نور در حین سخنرانی در سازمان ملل متحد: محمود احمدی نژاد در بازگشت از سفر نیویورک به دیدن آیت الله جوادی آملی رفت و در مقابل سه دوربین فیلمبرداری به او گفت که در هنگام سخنرانی در نیویورک همه او را در هاله ای از نور دیدند و رهبران کشورهای جهان تحت تاثیر ابهت او قرار گرفتند بدون اینکه پلک بزنند.
چهار، سفر به برزیل بدون هماهنگی وزارتخارجه و مقامات آن کشور: محمود احمدی نژاد همانطور که با 150 عضو خانواده به نیویورک رفته بود، بدون هماهنگی و دادن اطلاع، سرش را پائین انداخت و به برزیلی رفت که دو ماه قبل ازآن یک دیپلمات حامی احمدی نژاد در هنگام شنا انگشت به طرف دخترکی کم سن و سال دراز کرده و موجب شد تا در یک افتضاح خبری این مامور که بعدا دلاور دیپلماسی خوانده شد، از برزیل اخراج شود. دیلما روسف اعلام کرد به هیچ وجه با احمدی نژاد ملاقات نخواهد کرد. پس از یک هفته اقامت بی سروصدای احمدی نژاد وی در حالی که ماموران گارد فرودگاه مهم ترین شخصیت هایی بودند که با وی ملاقات کرده بودند، با ماموران فرودگاه عکس گرفت و به ایران بازگشت.
پنج، آوردن چهار نفر رمال و فالگیر و جن گیر برای پیش بینی و تاثیر در اتفاقات سیاسی کشور: در سال 1387 خبرهای به کار گرفتن یک رمال و پیش بین هندی و دو جنگیر و رمال ایرانی که برای پیش بینی وقایع و همکاری با دولت احمدی نژاد به کار گرفته شده بودند، پخش شد. در سال 88 و 89 این افراد، علیرغم باور عمومی که فکر می کرد موضوع شوخی است، دستگیر شدند.
شش، جعل مدرک تحصیلی توسط پنج عضو کابینه: کامران دانشجو، علی کردان، رحیمی و حداقل دو نفر دیگر اعضای کابینه کسانی بودند که معلوم و مشخص شد که اقدام به جعل مدرک یا خرید مدرک از قاچاقچیان کرده بودند. در ایران این موضوع اگرچه پیش از این مطرح بود،اما غالبا زمانی مطرح شد که احمدی نژاد از افشاگری به عنوان روش سیاسی برخورد با مخالفانش استفاده کرد.
هفت، غیب شدن و گم شدن میلیاردها دلار ارز، دلار و پول به دلیل حذف هر نوع نظارت بر بودجه کشور. سلامت مالی و پاکدستی مهم ترین ویژگی بود که بنابود توسط دولت احمدی نژاد در نظر گرفته شود. جز بی کفایتی و نداشتن برنامه درست مالی و پولی، حداقل در سه فرصت مجزا، صدها میلیارد دلار طلا، ارز و پول از بودجه کشور غیب شد و به دلیل حذف سازمان برنامه و عدم نظارت مالی بر دولت، بزرگترین دزدی هایی که هرگز در تاریخ ایران در این اندازه ها رخ نداده بود، اتفاق افتاد.
هشت، بردن 150 نفر از اعضای خانواده خود و همراهانش به چند سفر رسمی خارجی: محمود احمدی نژاد و پدر عروس اش رحیم مشائی حداقل در سه یا چهار سفر مهم سیاسی تمام خانواده خود را به همراه بردند. هزینه این سفرها با هیچ دولتی در هیچ دوره تاریخی قابل مقایسه نیست. هیچ دلیل و دفاعی برای این موضوع هرگز عنوان نشد. و هیچ نمونه دیگری جز درباره حرمسرای زنان محافظ قذافی به این شکل در جهان دیده نشده است.
نه، آوردن مهم ترین قاضی سرکوبگر مطبوعات کشور به عنوان معاون رئیس جمهور و تغییر نام یک سازمان بسیار مهم اداری کشور برای حفظ او در مقابل تصمیم دو قوه دیگر: سعید مرتضوی که توسط قوه قضائیه حذف شده بود و مجلس و رهبری هم از او حمایت نمی کردند، توسط احمدی نژاد مورد حمایت قرار گرفت. احمدی نژاد زمانی این عمل را انجام داد که می خواست چهره تمیز و مردمی و روشنفکر دوست و عاشق ایران و ایرانیت از خودش نشان دهد. احمدی نژاد برای حمایت از مرتضوی نه تنها وی را به ریاست سازمان تامین اجتماعی منصوب کرد، بلکه وقتی مجلس کار او را غیرقانونی تشخیص داد، بطور کلی سازمانی را برای حفظ مدیر آن تغییر نام داد.
ده: هواداران رئیس جمهور پیست اسکی دیزین را به عنوان اینکه این ورزش اشرافی بود آتش زدند تا جلو این ورزش اشرافی را بگیرند.