افزایش علاقه شرکت گاز پروم برای مشارکت در طرحهای تولید گاز ایران، همزمان با کاهش میزان فعالیت شرکتهای نفتی اروپای غربی در طرحهای مشابه، بیش از آنکه نتیجه فرصت طلبی متعارفی تجاری روسها برای پرکردن خلاٌ موجود، و یا تمایل عادی آنها برای گسترش همکاری و توسعه تجارت در یک کشور همسایه باشد، ناشی ازتعیین هدفهای درازمدت موسسه یاد شده برای ادامه کنترل انحصاری بازار مصرف گاز در اروپا ودور نگاه داشتن دست رقبای احتمالی بخصوص ایران از این بازار است.
ایران، در کنار ترکمنستان و تا حدودی آذربایجان، دارای امکانات بالقوه برای حضور موثر در بازارخرده فروشی و عمده فروشی گاز اروپا است. حضورعرضه کننده گان قدرتمند در این بازارمیتواند تدریجاً به تحدید منافع تجاری گازپروم بیانجامد. دولت روسیه تا حد مقدور مصمم به پیشگیری ازبروز چنین تحولی است. برای کرملین، افزایش ظرفیتهای صادرات گاز به اروپا ( در کنار صدور نفت)معادل افزایش کاربرد یک اهرم سیاسی و حفظ انحصاری آن یک هدف کاربردی است. گاز پروم، علیرغم ثبت تجاری آن بعنوان یک شرکت خصوصی ( مشابه شرکت ملی نفت ایران پیش از انقلاب) دارای مدیریت دولتی و برنامه های برونمرزی آن – منجمله سرمایه گذاریهای خارجی- در راستا منافع اقتصادی درازمدت آن شرکت و هماهنگ با هدفهای سیاست خارجی دولت روسیه است.
الگوی بی پی
شرکت نفت بی پی با وجود تعلق داشتن به بخش خصوصی، طی سالهای 1940 تا نیمه دهه هفتاد مشابه چنین نقشی را در ارتباط با مصالح سیاسی دولت بریتانیا ایفا میکرد. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ودر نتیجه، نزدیکتر شدن تدریجی جامعه اروپا به یک مجموعه سیاسی اقتصادی با منافع مشترک، قدرت عمل مستقل کشورهای بزرگ جامعه، منجمله بریتانیا، در صحنه های خارجی کاهش یافت و در نتیجه این تغییر پاره ای از شرکتهای بزرگ نفتی به تدوین سیاستهای راهبری خاص خود در نقاط حساس جهان پرداختن. بعنوان مثال شرکت بی پی هماهنگ با شرکتهای امریکائی فعال در منطقه خزر، و در غیاب اهرمهای سنتی که پیش از آن توسط وزارت خارجه بریتانیا مورد استفاده قرار میگرفت، به تدوین سیاستهائی مبادرت ورزید که در خطوط اصلی آنها، مصالح دراز مدت سیاسی بریتانیا و متحدانش، در کنارمنافع دراز مدت تجاری شرکت بی پی با هم لحاظ شده بود.
در نتیجه اجرای این سیاستها بود که ایران با هدایت شرکت بی پی طی 18 سال گذشته از حیات اقتصاد انرژی حوزه خزر کاملا کنار گذاشته شد، منجمله سهم همسایگی آن در کنسرسیوم اکتشاف نفت جمهوری آذربایجان در آخرین لحظه به ترکیه واگذارگردید. همین شرکت، با چشم پوشی از تمامی محاسبات اقتصادی که اجرای طرح انتقال نفت آذربایجان به اروپا از مسیر ایران را ارزانتر و سریعتر معرفی میکرد، مسیر لوله را با میلیارد ها دلار هزینه بیشتر به گرجستان برد و از مسیر تفلیس به ترکیه هدایت کرد، حال آنکه شرکتهای تجاری همواره بدنبال حد اقل کردن هزینه ها و حد اکثر کردن منافع اند و از هر دو لحاظ مسیر ایران ظاهرا میباید یرای بی پی و شرکایش مناسبتر می نمود.
اینک شرکت روسی گازپروم که طی سالهای اخیر به بزرگترین شرکت گازی دنیا تبدیل شده، با گرفتن یک برگ از دفتر راهنمای سیاسی بی پی، دست کم در ارتباط با ایران، در اندیشه تکرار همان تجارب است. با این تفاوت که این بار خنثی کردن منشاء خطر نه از راه مقابله مستقیم که از راه نفوذ در مواضع رقیب مورد توجه قرار گرفته است.
حقیقت این است که ایران علی رغم بروز مشکلات اخیر در تامین گاز مورد نیاز داخلی و اجبار در قطع صادرات گازصادراتی به ترکیه، با در اختیار داشتن منابع عظیم گاز- شانزده و نیم درصد ازکل منابع دنی (دومین ذخیره گاز بعد از منابع روسیه) قادر است ضمن تامین تمامی نیازهای داخلی به صادر کننده بزرگ گاز طبیعی تبدبل شود. اروپا نیز ثروتمند ترین و طبیعی ترین بازار برای صادرات گاز ایران محسوب میشود. بیش از 35 سال پیش با در نظر گرفتن این شرایط خط لوله موسوم به ایگات 2 قرار بود گاز طبیعی ایران را به بازارهای اروپا برساند.
در آن زمان اتحاد جماهیر شوروی که صادر کننده گاز به اروپای غربی نبود، بر خلاف روسیه امروز، در راه اجرای این طرح “موانع نامرعی” نمیتراشید، سهل است که خود خریدار گاز ایران نیز بود. لوله گاز سراسری ایران از جنوب به مرزجمهوری آذربایجان کنونی، که به لطف تصمیمهای انقلابی در همان ایام مسدود شد و صدور گاز ایران به شوروی معلق ماند، یادگار محاسبات راهبردی آن ایام است.
دولت روسیه وشرکت گاز پروم که از قدرت انحصاری فروش گاز در اروپا بجز منبع بزرک درامد ارزی بعنوان اهرم سیاسی نیز بهره میگیرند، هردو از این سابقه و از امکانات بالقوه ایران برای نفوذ در بازار اروپا مطلع اند.
حساسیت روسیه و گاز پروم درقبال توجه احتمالی ایران به بازار گاز اروپا و رقابت در این بازار در نتیجه دو تحول جداگانه اخیرا بیش از پیش افزایش یافته است:
1- ادامه بی تکلیفی و نها ئی نشد ن قرارداد اجرای طرح صدور گاز ایران به هند از طریق پاکستان.
2- جدیترشدن تلاشهای اروپا برای عملی ساختن خط لوله نابوکو با هدف انتقال گاز از حوزه خزر و بخشی از خاورمیانه به اروپا.
پیش از این دولت روسیه و شرکت گازپروم تواماً با استفاده از روشهای اشکار و پنهان، منجمله انجام رایزنی های سیاسی ظاهراً دوستانه، ارائه کمکهای فنی در اجرای طرح، سرمایه گذاری مشارکتی و غیره، در تلاش برای توفیق طرح صدور گاز ایران به مقصد نهائی هند بوده اند. در صورت عملی شدن این طرح، بخش بزرگی از تولیدات ایران به بازار شرق اسیا اختصاص یافته و در نتیجه امکان حضور فعال ایران در بازار گاز اروپا دست کم تا 15 بعد عملا ازمیان میرفت.
کاهش سقف صادرات احتمالی به هند
مطابق تفاهمهای اولیه مابین ایران، پاکستان و هند ابتدا قرار بود از طریق خط لوله ای که ایران آنرا ”خط لوله صلح” نامکذاری کرده، روزانه 150 میلیون متر مکعب گاز به دوکشور مزبور صادر شود. این حجم گاز برابر 30% کل ظرفیت کنونی گاز ایران است. طی 18 ماه گذشته این هدف اولیه تغییر کرده و اینک مسئولان ایران از سقف صادرات 30 تا 60 میلیون متر مکعب گاز در روز ( در صورت مشارکت هند) یاد میکنند. تغییر سقف صدور گاز به هند نشانه انجام محاسبات تازه در مراکز تصمیم گیری ایران و رسیدن به نتایج متفاوت با گذشته در تعیین هدفهای استراتزیکی صادرات گاز و شاید توجه بیشتر به بازارهای متنوع و ثروتمند تر از پاکستان است.
تقلیل سقف صدور احتمالی گاز ایران به شرق امکان فعال شدن در اروپا را بیش از پیش افزایش داده است و این نکته ایست که گازپروم از نزدیک تعقیب کرده و بشدت نگران آنست. همزمان، افزایش تلاشهای اروپا برای عملی ساختن انتقال گاز حوزه خزر و شمال افریقا به قاره قدیم از طریق لوله موسوم به نابوکو این فرصت را بخصوص برای ایران و ترکمنستان فراهم ساخته که به رقابت با روسیه در بازار گاز اروپا بپردازند. این بازار در حال حاضر گرانترین بازار صادراتی گاز شیرین شده است. مقایسه قیمت 300 دلار برای هر هزار متر مکعب قیمت گاز صادراتی روسیه با 70 تا 100 دلار بهای گازصادراتی ترکمنستان نشان دهنده میزان سوداوری این بازار وتوجیه کننده تلاشهای گازپروم برای حفظ انحصاری ان است.
در مورد ترکمنستان هدف گازپروم تا حدودی موازی با برنامه هائی است که در قبال ایران در دست اجرا دارد. مطابق بخشی از این اینده نگری ها، گازپروم ترجیح می دهد که گاز مازاد ترکمنستان یا برای صدور مجدد به روسیه رفته و یا از طریق خط لوله دیگری به چین صادر شود. به این دلیل، چین نیز اخیرا بیش از پیش متوجه بازار انرژی اسیاس مرکزی و حوزه خزر شده و همکاری با روسیه را برای یافتن زمینه های مشترک و روشهای دست یابی به هدفهای مشترک در این منطقه افزایش داده است. پاره ای گمانه ها در ایران بر این است قطع صدور گاز ترکمنستان به ایران در اول ماه ژانویه از جمله نتایج همکاری های سیاسی چین و روسیه بوده است.
فارغ از مستند شدن و یا نشدن این دعاوی، تیره شدن روابط دوستانه ایران و ترکمنستان میتواند زمین سازی شده و مستقیما نتیجه اقدامات پنهانی همسایه شمالی باشد. این تحول، که قطع صدور گاز ترکمنستان به ایران تا حدودی هم علت و هم معلول آن بوده، در حالی صورت گرفت که افزایش صدور گاز ترکمنستان به ایران در دستور کار دو کشور قرار داشت. در صورت تحقق افزایش صدور گاز ترکمن به ایران، دو کشور میتوانستند در قالب همکاریهای دو جانبه و صدور گاز بیشتر وارزانتر به تامین منافع بیشتری دست یابند.
در کنار برنامه ریزی برای خنثی ساختن ظرفیتهای صدور گاز ایران به اروپا، منجمله ادامه تلاش برای نهائی ساختن صدور گاز ایران به شرق با حد اکثر ظرفیت و در نتیجه عدم توجه جدی به بازار اروپا، تلاشهای گاز پروم در سایر زمینه ها نیز در جهت افزایش نفوذ در برنامه های توسعه و صدور گاز همچنان در حال در حال پیگیری است.
دیدار چند روز گذشته مدیر عامل گاز پروم با وزیر و مسئولان نفت و گاز ایران و ارائه پیشنهاد مشارکت در بهره برداری و توسعه میدان گازی پارس جنوبی و تشکیل شرکت مشترک گازی، بعنوان دیپلماسی روی پرده و تنها بخشی از تلاشهائی است که روسیه و گاز پروم در بخش انرژی در ایران پیگیری میکنند.
سر فصل هدفهائی که روسیه و گازپروم درارتباط با گاز ایران دنبال میکنند عبارتند از:
1- سوق دادن ایران به بازارهای صادرات گازشرق و خنثی ساختن هر کوششی برای حضور فعال ایران در بازار گاز اروپا. در این راستا، صادرات گاز از راه پاکستان به چین علی رغم هزینه های نجومی آن اخیرا بعنوان گزینه تازه به افکار عمومی معرفی شده است.
2- معرفی ایران بعنوان تامین کننده غیر قابل اطمینان. قطع اظطراری صدور گاز به ترکیه در نتیجه قطع واردات گاز از ترکمنستان به تامین این هدف کمک کرد.
3- تیره ساختن روابط ایران با همسایگان صادرکننده انرژی با هدف کاهش سطح همکاری مابین آنها
4- حضور فعال در مراکز تصمیم گیری گاز از راه اجرای طرحهای مشارکتی و منحرف کردن مسیر طرخها در صورت تقابل آنها با منافع استراتژیکی روسیه و گازپروم
تامین هدف اخیر که از راه اجرای طرحهای مشترک با گاز پروم امکان پذیر خواهد شد حضوراین موسسه رابعنوان شریک خیر خواه در تمامی مراکز تصمیم گیری مربوط به گاز تضمین کرده و امکان تغیر مسیر طرحها را در زمان لازم برای آنها فراهم میسازد. تصمیم توتال به پیروی از سیاسنهای دولت فرانسه برای کاهش میزان تعهدات در ایران در اندازه ای بسیار کوچکتر نقش احتمالی آینده گازپروم را در ایران ترسیم میکند.
کاهش تولید افزایش مصرف
پایین نگاه داشتن سطح تولید گاز در ایران، یقینا به تامین هدفهای دراز مدت گازپروم یاری میدهد. اعلام داوطلبی برای مشارکت در بهره برداری از پارس جنوبی و تولید گاز مایع ( که تکنولوژی آن همچنان از دسترس روسها خارج است) در شرایطی که ایران در شرایط کنونی و بدلیل اعمال تحریمها چسبیدن به طناب ترکیه را هم فرصت غنیمت تلقی میکند، به گاز پروم فرصت خواهد داد که ابتدا با توسل به تاکتیک تاخبر در اجرای طرح ( شبیه انچه روسها در ساختن راکتور بوشهر بموقع اجرا گذاشته اند) تا حد امکان اجرای طرحهای تازه وافزایش تولید را عملا با مشکل روبرو سازند، و در مرحله بعد و پس از به نتیجه رسیدن غیر قابل اجتناب طرح، محصول آن را در مسیر هائی قرار دهند که در تضاد با منافع بزرگتر آنها قرار نگیرد.
ایران و روسیه در بهترین شرایط رقیبهای استراتژیکی یکدیگردر منطقه اند، اگر چه طبیعت این روابط منافاتی با همکاریهای موضعی مابین دوکشور بخصوص در شرایط حضور عامل سوم ندارد. در مورد گازودر رابطه با بازارهای صادراتی آن، علیرغم سوء مدیریت جاری که بر امور تولید و مصرف گاز حاکم است، ایران دارای موقعیتهای بالقوه فراوان برای تبدیل شدن به یک تولید کننده بزرگ با ظرفیت صادراتی چشم گیر منجمله دراروپا است. موقعیت جغرافیائی ایران امکان همکاری با سایر تولید کننده گان گاز منطقه را نیز کاملا فراهم ساخته است: نقشی که ترکیه بدون داشتن گاز مجدانه در تلاش ایفای ان است و ایران از اجرای آن در حد اقل ظرفیت نیز بازمانده است.
تلاش روسیه و شرکت گاز پروم در ارتباط با ایران، نه در جهت همکاری خالصانه و تامین منافع محدود تجاری، که متوجه تامین هدفهای فرامنطقه ای اقتصادی- سیاسی در اندازه هائی بسیاربزرگتراست. دراین ارایش است که دولت روسیه، یعنی مالک عمده و کارفرمای اصلی گازپروم نیز علی رغم تاکید بر دوستی و تفاهم فیمابین، در جبهه های دیگر سیاست هائی را پیگیری می کند که در بهترین شرایط به سردی روابط با همسایگانش بیانجامد (ایفای نقش دوگانه در خزر).از این لحاظ جای تعجب نیست که کرملین یکروز طی رویاروئی هسته ای با ایران همراهی نشان دهد و روزدیگر با خطرناک خواندن ایران و برنامه های توسعه اتمی و موشکی آن، در شورای امنیت علیه آن رای به تنبیه بدهد!