دیپلماسی عملیاتی

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

اصولا یکی از کارهای مهمی که امت شهید پرور ایران و مجلس شهیدپرور انجام می دهد، کشف جهان از ابتدا و اختراع برق برای بار دوم، و تشکیل جمهوری اسلامی به شکلی نوین و برگزاری انتخابات های قبلی و احتمالا خرید کشتی نوح و انتخاب جانوران مناسب و ایجاد توفان نوح برای بار دوم است. شوخی نمی کنم. واقعا همه این کارها را همین مجلس می تواند انجام دهد. به این قد و بالای فسقلی نگاه نکنید. اگر مملکت تا حالا خرتوخر بوده بخاطر این است که نمایندگان مجلس اراده نکردند تا همه چیز را دگرگون کنند، وگرنه کلا برای آنها جیک ثانیه وقت می گیرد. مثلا همین آقای عیسی دارایی نماینده اندیمشک گفته است: « ما از طریق دیپلماسی می توانیم به جاهایی که این گروههای ضدانقلاب استقرار دارند وارد شویم و عملیات نظامی انجام دهیم.» یعنی یک همچین نمایندگان دیپلماتی داریم که همان کارهایی که یک چریک می کند، یعنی ورود مخفیانه به جایی و انجام عملیات نظامی در همانجا، را بصورت دیپلماتیک انجام می دهند. اینکه چرا تا حالا این کار را برای پنج مرزبان ایرانی نکردند، علتش این بود که کسی به آقای عیسی خان دارایی نگفت. وگرنه برای ایشان کاری نداشت. البته یک مشکل هم که ایشان داشت این بود که مرخصی نداشت. آقای عیسی دارایی گفته است که « اگر نظام به من اجازه دهد شش ماه مرخصی از مجلس می گیرم، خودم نیرو جمع می کنم و آموزش می دهم و تا عمق پاکستان هم باشد آنها را نابود می کنیم و نمی گذاریم دیگر از این غلط ها بکنند.» متوجه شدید چی شد؟ اولین علت اینکه تا حالا مرزبانان آزاد نشدند، این است که عیسی خان مرخصی نداشت. نکته دوم اینکه ایشان می تواند در عرض شش ماه یک نیرویی درست کند که تا عمق پاکستان برود. یک نیرویی مثل سپاه پاسداران، اینکه چرا ایشان به جای اینکه شش ماه نیرو جمع کند و به آنها آموزش بدهد، از نیروهایی که سپاه 30 سال جمع کرده و هرروز آموزش داده استفاده نمی کند، بیشتر به این دلیل است که سپاه حیف است دست بخورد. الآن سپاه یک شکل جالبی دارد که به همین شکل باقی بماند خوب است. دست بهش نزنید. همین جوری قشنگ است. یک ارتش که داشتیم و داریم، یک سپاه هم که داشتیم و داریم، یک بسیج هم داشتیم و داریم، یک نیروی انتظامی نوپو و ناجا و نماجا و نساجا و نهاجا و نداجا و عیساجا و بقیه هم که داریم، همه شان باشند سر جای شان، یک نیروی جدید زیر نظر عیسی خان تشکیل بدهیم. تا شش ماه دیگر هم که گروگان ها و جیش العدل صبر می کنند. کاری که ندارد. به جیش العدل خبر می دهیم که ما داریم یک نیروی ضربت قوی زیر نظر عیسی خان دارایی تشکیل می دهیم، شما دست نگه دارید و تا شش ماه هیچ کاری نکنید تا ما بیاییم و شما را نابود کنیم. من پیشنهاد می کنم که آقای لاریجانی حتما به ایشان شش ماه مرخصی بدهند، دو حالت دارد یا ایشان موفق می شود حرفهایی را که زده انجام دهد، که در آن صورت می فهمیم کل سپاه کشک است. اگر هم نتوانست و خودش دستگیر شد، که هم ما از دست حرفهای ایشان راحت می شویم هم مردم اندیمشک و هم مجلس. راستی! چرا ما فقط اسم ده نماینده مجلس را شنیدیم، یعنی واقعا ایشان نماینده مجلس است؟

مرز سراوان

تامین امنیت مرز سراوان به سپاه واگذار شد. حتما سئوال می کنید مگر تا حالا مرز سراوان دست چه کسی بود؟ پاسخ این است که دست سپاه بود. لابد می خواهید سئوال کنید پس چه چیزی دیروز به سپاه واگذار شده؟ پاسخ این است که “ تامین امنیت مرز سراوان به سپاه واگذار شد.” حتما اگر آدم باهوشی نباشید می پرسید: « چطور می شود سپاه مرز را در اختیار داشته باشد، ولی امنیتش را تامین نکند؟» پاسخ این است که بعله، آن هم بعله با عین. بهتر است کمی دقت کنید. سپاه درست است که یک نیروی زمینی دارد، یک نیروی هوایی دارد، یک نیروی دریایی دارد، یک بسیج دارد، نصف وزرای کشور دست سپاه است، در لبنان و سوریه و فلسطین و بوسنی و تمام دنیا نیرو دارد، فرمانداران و استانداران کشور را تعیین می کند، اختیار اقتصاد ایران را دارد. چاپ کتاب دولت آبادی به سپاه مربوط است. جلوی تولید موسیقی توسط شیطان پرستان را می گیرد، اجازه فعالیت به سینماگران را نمی دهد، شبکه تلویزیونی دارد، سایت ها را فیلتر می کند و هزار و هشتصد و هفتاد و دو کار دیگر را نیز علاوه بر تمام آن کارها که گفتم انجام می دهد، اما این کارها را بخاطر خودش یا بخاطر پول، یا بخاطر قدرت که نمی کند، همه این کارها را برای حفظ تمامیت ارضی و انقلاب و امنیت کشور می کند. یعنی انتظار دارید با این همه کار که سپاه انجام می دهد، به تامین امنیت سراوان هم برسد؟ البته که نمی رسد. همین جیش العدل اگر دفترش در تهران بود، در انتخابات شرکت می کرد، روزنامه داشت، کوچکترین ارتباطی با اصلاح طلبان یا حتی همین دولت اعتدال و تدبیر داشت، تا حالا هفت بار مقرش را گرفته بودند، پاکستان را با خاک زیر و رو کرده بودند، هفت تا وزیر پاکستانی را ساندویچ کرده بودند و حل شده بود رفته بود پی کارش. به هیکل سردار نگاه نکنید، خیلی کارها ازش برمی آید.

روزه بگیریم

من همیشه با این آدمهای بدبین و بدفکری که فکر می کنند ما ایرانیان نبوغ نداریم، یا خیلی نداریم، یا اصولا کسی از ما باهوش تر است، مخالف بودم و هستم. دلیلش هم همین وضعیتی که صد سال است داریم. جز یک گروه بزرگ از نوابغ چه کسی می توانست کاری کند که یک ملت بعد از صد سال همان چیزهایی را بخواهد که صد سال قبل می خواست؟ یا یک ملت باید چقدر باهوش باشد که امروز اگر همه چیز درست بشود ده سال دیگر برسد به جایی که چهل سال قبل همانجا بود؟ این نشانه نبوغ و دانایی بیش از حد نیست؟ مثلا همین راه حلی که به “ چیز” آقای فلاحیان رسیده، نمی گویم به فکر آقای فلاحیان رسیده، چون چنین مسائلی معمولا به چیز آدم می رسد نه به فکر او. علی فلاحیان گفت: « برای مقابله با تحریم ها می توان روزه گرفت.» یک لحظه سکوت کنید. ببینید! قضیه چقدر ساده بود و ما نفهمیده بودیم. به همین سادگی. می توانیم روزه بگیریم. مثلا فرض کنید که مواد غذایی، دارو، رایانه، بنزین، بانک، سفر جزو تحریم باشد. مثلا آقای فلاحیان خدای ناکرده جزو اشخاصی باشد که اسمش جزو تحریم ها باشد و سفرش به همه جای دنیا ممنوع باشد، وقتی روزه بگیرد اصلا بیش از 22 کیلومتر نمی تواند سفر برود، وگرنه روزه اش باطل می شود، چه برسد به دو هزار کیلومتر. پس روزه می تواند مانع تحریم شود. یا مثلا فرض کنیم آقای فلاحیان سرطان داشته باشد و داروی او جزو تحریم باشد، خیلی راحت دارو را نمی خورد. چون اگر بخورد هم روزه اش باطل می شود. حالا ممکن است بخاطر نخوردن دارو خدای ناکرده فوت کند. به هر حال مرگ دست خداست. یا مثلا بنزین نداشته باشد به محل کارش برود. وقتی روزه باشد، ماندن در خانه هم می شود عبادت. یا مثلا کامپیوترش خراب شود و وسایل آن جزو تحریم باشد، باز هم چیزی نمی شود، تازه اگر وارد اینترنت بشود هم می رود به فیسبوک و ده جای بی تربیتی دیگر و روزه اش باطل می شود. در نتیجه اصولا اگر روزه بگیریم تحریم هیچ اثری نخواهد داشت. البته حالا که تحریم کم کم دارد برداشته می شود، ولی مطمئن باشید روزه ممکن است باعث مردن بشود، ولی تحریم را هم بی اثر می کند. واقعا چرا زودتر این چیزها به فکرمان نرسید، آیا ممکن است فکری در کار نباشد؟

تنفر از منکرات

آیا تا به حال به منکرات فکر کرده اید؟ مثلا به منکراتی مانند قدم زدن با زنی که دوستش دارید و عاشقش هستید و جان تان در می رود که نیم ساعت او را ببینید. حالا فکر کنید دست در دست هم دارید از عشق تان حرف می زنید…. با شما هستم! برای چه چشم تان را خمار کردید و خوش خوشان تان شده است. شما باید سعی کنید احساس نفرت داشته باشید. یا مثلا فرض کنید دارید یک منکر خیلی بزرگ انجام می دهید، مثلا رفتید عروسی و دارید با دختر خاله تان با آهنگ « یه دختر دارم شاه نداره» شماعی زاده قرمی دهید و می رقصید. … خوب! لطفا نیش تان را که تا پس کله تان باز کردید ببندید، سعی کنید حالت نفرت و انزجار داشته باشید. یا مثلا فرض کنید با رفیق تان نشستید کنار دریا و دارید منکری مثل خوردن آبجو را انجام می دهید…. خوب!؟ برای چی می خندید؟ حق ندارید بخندید. شما باید با تنفر نگاه کنید. من نمی دانم شماها کی اصلاح می شوید. خواهش می کنم به حرف های علما گوش کنید. آقای جوادی آملی گفته است « باید تنفر در چهره مردم نسبت به منکر دیده شود.» حداقل نمی توانید حالت تنفر داشته باشید بیخودی نخندید، سعی کنید حالت خونسردی داشته باشید. مثل همین آقای جوادی آملی که وقتی احمدی نژاد داشت دروغ هاله نور را می شنید، حالت تنفر در چهره اش نبود، ولی مثل شما قاه قاه هم نمی خندید. البته در این سالها یادم رفته که “ دروغ گفتن” جزو منکرات بود؟ جزو واجبات بود؟ جزو اصول دین بود؟ جزو اصول مذهب شیعه بود؟ به هر حال خواهش می کنم، تمنا می کنم فقط بخاطر آقا تا می توانید متنفر باشید.

لطفا دولت را برق نگیرد

واقعا نمی دانم که باید چکار کنیم؟ آن هم در شرایطی که چشم انداز تامین برق کشور نگران کننده است. یعنی وقتی معاون رئیس جمهور می گوید چشم انداز تامین برق نگران کننده است، ما جز خجالت کشیدن باید چه کنیم؟ واقعا شرمنده آقای جهانگیری هستیم، لطفا ما را ببخشید، قول می دهیم دیگر تکرار نشود. البته آقای رئیس جمهور هم خودش، نه معاونش بلکه خودش، فرموده که در کشور آزادی بیان نداریم و ما را شرمنده خودش کرده است. واقعا من و توی بی عرضه چرا باید کاری کنیم که رئیس جمهور مملکت آزادی بیان نداشته باشد. حالا خودمان توی سرمان بخورد، ولی رئیس جمهور چرا نباید آزادی بیان داشته باشد؟ البته باز 47 سانت جای شکرش باقی است که دولت قول داده که اگر همه چیز امسال خوب پیش برود و کسی دردسر درست نکند، رشد اقتصادی کشور به صفر صعود کند و اگر همه مردم بچه های خوبی باشند، کم کم میزان تورم به امید خدا، چشم شیطان کور، گوشش کر، زبانش لال به 25 درصد برسد. واقعا حس خوبی ندارید؟ من که دارم از خوشحالی منفجر می شوم.