تئاتر شهر: قربانی دشمنی با پهلوی

علی اصغر رمضانپور
علی اصغر رمضانپور

کمتر از دو هفته پس از فروریختن سقف تئاتر شهر، یکی از کارگردانان مورد حمایت دولت ایران از اصلاح ناپذیری سالن اصلی تئاتر شهر و ضرورت خراب کردن آن سخن گفته است. علی رفیعی، که زمانی در سال های پیش از انقلاب مدیر تئاتر شهر بوده، روز یکشنبه سوم آبان به خبرگزاری ایسنا گفته: “هیچ کاری نمی توان برای اصلاح این سالن انجام داد، مگر اینکه درون این سالن و صحنه‌اش به طور کلی خراب شود.”

آقای رفیعی در عین حال گفته است: “البته بیرون سالن به دلیل زیبایی خاصی که دارد حیف است از دست برود.” اما بلافاصله تاکید کرده: “ولی می‌دانم این کار در شرایط امروز عملی نخواهد بود.”

سخنان آقای رفیعی با واکنش خوانندگان ایسنا روبرو شده است. یکی از شهروندان در ابراز نظری در باره سخنان آقای رفیعی گفته است: “دارید یواش یواش واسه خراب کردنش نقشه می کشید. میخواهید خرابش کنید و به جاش پاساژ درست کنید. مثل اون همه سالن تئاتر و سینما تو خیابان لاله‌زار.”

در نظر اول ممکن است اظهار نظر این خواننده ناشی از بدبینی هایی تلقی شود که در بین مردم نسبت به دست اندرکاران حکومت و به ویژه دست اندرکاران فرهنگ و هنر وجود دارد. اما قدری توجه به پیشینه سخنان آقای رفیعی این ابراز نگرانی را جدی تر می کند؛ آقای رفیعی کمتر از یک ماه پیش در گفت و گویی دیگر با ایسنا شرح داد که به خاطر مشاجره با فرح پهلوی از کار به عنوان مدیر تئاترشهر برکنار شده است. بنابراین با توجه به اینکه اهل فرهنگ و شهروندان ایرانی، تئاتر شهر را نمادی از فعالیت های فرهنگی سازنده و موثر فرح پهلوی می دانند، به نظر می رسد مطرح کردن همزمان این سخنان به تردیدهای موجود در باره تمایل حداقل بخشی از دست اندرکاران حکومت به از بین بردن تئاتر شهر دامن می زند. آقای رفیعی نماینده نگاهی است که می کوشد اهمیت بنای تئاتر شهر را ازطریق مورد پرسش قرار دادن صلاحیت سازندگان آن نفی کند. او می گوید: “اساسا نقشه این تالار از ابتدا نادرست بوده است و این طراحی در تخصص معمار آن، سردار افخمی، نبوده است و ایشان نمی‌توانسته تئاتر بسازد.”

اشاره آقای رفیعی به علی سردار افخمی، معمار معروف ایرانی است که در سال ۱۳۴۶ بنا بر درخواست و سفارش دفتر فرح پهلوی طرحی و ساخت تئاتر شهر را با مجموعه ای شامل یک سالن اصلی وسه سالن فرعی آغاز کرد.

 آقای سردار افخمی که اکنون در فرانسه زندگی می کند در بهمن ۱۳۹۱ در گفت و گویی با روزنامه شرق نسبت به وضعیت مراقبت و نگهداری از تئاتر شهر ابراز بی اطلاعی کرد. آقای سردار افخمی در آن زمان گفته بود که از کیفیت تغییرات داده شد در بنای تئاتر شهر بی خبر است اما تاکید کرده بود که نباید چیزی بر بنا افزوده شود. در آن زمان گفته شد که مدیران وقت تئاتر شهر بخشی را بر بناافزوده و سپس آن را خراب کرده اند. اما بخشی از مصالح و پسمانده های مصالح ساختمانی را در بام این بنا نگهداری می کنند.

نخستین ابراز نگرانی در باره وضعیت نگهداری تئاتر شهر در ۱۳۸۸ از سوی گروهی از هنرمندان و اهالی تئاتر و در اعتراض به ساختن ایستگاه مترو در محوطه مهم ترین نمایش خانه کشور ابراز شد.زنده یاد حمید سمندریان در آن زمان در بیان اعتراض هنرمندان گفت: “تئاترشهر یک میراث فرهنگی است و اگر کسی بخواهد خدشه‌ای به آن وارد کند، باید به ملت ایران پاسخگو باشد.من در این زمینه به صورت خصوصی اقدام خواهم کرد و تلفنی هم فرو ریختن این آوار را بر سر تئاتر شهر به اطلاع دوستانم خواهم رساند.”

پس از اعتراض هنرمندان مقام های شهرداری قول هایی دادند اما عملا پروژه ساخت ایستگاه مترو و زیرگذری که چهارسوی چهارراه ولی عصر را به مترو متصل می کرد با همان ترتیب دنبال شد و توجهی به ابراز نگرانی ها در باره اثر آن بر سازه بنای تئاتر شهر نشد. کار بازسازی تئاتر شهر عملا از سال ۱۳۹۳ آغاز شد در حالی که پیش از آن بارها ( حداقل از اواخر سال ۱۳۹۱) بعضی از مقام های تئاتر کشور و دست اندرکاران تئاتر از ناامن بودن سالن اصلی سخن گفته بودند. اما عملا در برنامه بازسازی تئاتر شهر عمدتا به بازسازی سالن های فرعی توجه و از توجه به سالن اصلی صرف نظر شد. جالب این جاست که در کار بازسازی و اصلاح سالن های فرعی نیز پیش از آنکه تصمیم های اساسی در باره ترمیم و بازسازی ساختار و تجهیزات فنی بنا گرفته شود، قرار دادهایی برای خرید تجهیزاتی مانند صندلی های سالن ها بسته شد؛ امری که به اعتراض هایی منجر شد که در شهریور امسال به ورود بازرسی کل کشور در بررسی قراردادها انجامید.

علی مرادخانی معاون وزیر ارشاد در بازدید از تئاتر شهر، پس از فروریختن سقف آن گفته که عملا در سال های اخیر هیچ اقدامی در باره مراقبت و ترمیم سالن اصلی صورت نگرفته است. سالنی که پیشانی فلزی آن با وزنی در حدود ۱۰ تن سقوط کرد و منجر به مصدومیت یک نفر شد؛ اتفاقی که اگر ساعتی بعد در حین اجرای نمایش رخ می داد می توانست عواقب مرگباری داشته باشد.

همه این سهل انگاری ها و بی کفایتی ها در بازسازی و مراقبت از مهم ترین سالن تئاتر کشور در حالی صورت گرفته است که سایت ها و رسانه های خبری نزدیک به تندروها و منابع امنیتی از ترجیح دادن تئاتر شهر بر مسجدی گلایه کرده اند که بنا بود در مجاورت تئاتر شهر ساخته شود. مسجدی که گنبدی تقریبا دو برابر ارتفاع بنای تئاتر شهر برای آن در نظر گرفته شده بود. بنایی که طرح آن در پی اعتراض های شهروندان و هنرمندان تغییر کرد. اما بنای جدید این مسجد که توسط شهرداری تهران در حال ساخت است نیز به عنوان نمونه ای که مسجد را کم اهمیت تر از سالن تئاتر شهر نشان می دهد مورد انتقاد تندروها در سایت هایی مانند سایت مشرق قرار گرفته است.

مجموعه شواهدی که به بخشی از آن اشاره شد به این ابهام دامن می زند که آیا روزگار تلخ تئاتر شهر نتیجه بی کفایتی بوروکراسی عریض و طویل دستگاه های متعدد فرهنگی و عمرانی کشور و کلان شهر تهران است یا نشانِ دشمنی مقام هایی در پشت پرده، با ماندگار شدن بنایی که روزی توسط فرح پهلوی برای رونق دادن به تئاتر ایران و بخشیدن چهره ای فرهنگی به یکی از مهم ترین نقاط شهر تهران ساخته شد.