22 خرداد از راه رسید. این روز برای خیلی از مردم ایران تفاوتی با روزهای دیگر ندارد. حتا برخی از فعالان جنبش زنان نیز بر این باورند که نباید به این روز بهایی بیش از سایر روزهای سال داد. آنها معتقدند که که لزومی به بزرگنمایی این روز نیست. و دلایلی نیز برای این باور خود ذکر می کنند. از جمله اینکه این روز آنقدر جامع نیست که به عنوان مبدا تاریخی، هر سال برای یادآوری آن برنامه ای برپا شود. عده ای دیگر این روز را همانقدر که باعث همبستگی بین گروه های زنان می دانند، علت تفرقه های پیامد آن نیز ارزیابی می کنند. بنابراین پتانسیل آن را خنثی می دانند. عده ای دیگر داشتن روزهایی چون 8 مارس یا حتا روز زن اسلامی را برای بزرگداشت روزی برای زنان کافی می دانند و اضافه شدن روزی چون 22 خرداد را تحمیل هزینه به جنبش زنان می شمارند.
اما در کنار همه نقدها 22 خرداد برای بسیاری از فعالان جنبش زنان روزی دیگر از آن خود است. این روز به دو دلیل عمده بسیاری از نقدهای عنوان شده را پس می زند. اول این که در 22 خرداد 1384 برای نخستین بار، خواسته های زنان، نه به عنوان عبارتی در بین عبارات یک بیانیه سیاسی، نه به عنوان خواسته یک گروه، یا یک عده خاص و نه به عنوان یک خواسته محدود و مشروط، بلکه با جامع ترین و مانع ترین شکل ممکن، یعنی تغییر قانون در یک گستره عمومی و در معرض دید همگان، مطرح شد.
در جامعه ای که سالهاست در خیابانهای آن تنها گروه های سیاسی مجوزدار و خودی، قادر به راهپیمایی یا نشست در عرصه های عمومی هستند، اعتراض خیابانی زنان و مطرح کردن عمومی ترین خواسته هایشان، نقطه عطفی در تاریخ مبارزات اجتماعی جنبش های اجتماعی در ایران است.
علت دومی که خود در پرتو علت اول قرار می گیرد و از دل آن بیرون می جوشد، اتفاق نظر بسیاری از فعالان جنبش زنان بر موضوع “قانون برابر” و رفع تبعیض از زنان در قانون و سیستم حقوقی کشور است. تا پیش از 22 خرداد 84، گروه های مختلف زنان، تلاشهایشان را برای تغییر شرایط اجتماعی و فرهنگی، بر موضوعات مختلفی متمرکز کرده بودند. موضوعاتی چون بهداشت، محیط زیست، فعالیتهای فرهنگی و رسانه ای در جهت ارتقای آگاهی جنسیتی و…. این تلاشها و این موضوعات اگر چه پس از 22 خرداد نیز با همان تنوع سابق به قوت خود باقی ماند، اما در ضمن فصل مشترکی نیز بین گروه های مختلف ایجاد کرد. فصل مشترکی که نمود آن صدای هماهنگ زنان در خواستن تغییرات اساسی در قانون به نفع زنان بود.
خواسته های مطرح شده در روز 22 خرداد 84 و بعد از ان در 22 خرداد 85، همگی خواسته هایی بودند که مبدا تغییر آن در حقوق رسمی و تاثیر آن بر همه جامعه – نه فقط زنان- بود. این پتانسیلی است که با وجود بسیاری از نقدهایی که برخی از فعالان زن به بزرگنمایی این روز می کنند، قابل چشم پوشی نیست.
این، بدین معنی نیست که از انتقاد روبگردانیم و نقدها و حتی اعتراض ها را نشونیم، بلکه بدین معنی است که واقع نگرانه تر و بدور از تنگ نظری ها به تاثیرات یک حرکت اجتماعی و مدنی نگاه کنیم. بازنگری این نتایج است که می تواند ما را به این باور برساند که آیا این دو تجمع توانست به اهداف خود نزدیک شود و آن را دنبال کند یا نه.
از این منظر، یکی از مهمترین تاثیرات این حرکت عمومی، رفتن به سمت گروه های مردمی تر و یاقتن راه هایی عملی برای عمومی کردن خواسته های زنان بوده است. دلیل این ادعا را می توان از حجم اطلاعات منتشر شده توسط دختران و زنان جوانی یافت که در دوسال گذشته در خصوص حقوق برابر مطلب نوشته و منتشر کرده اند. زنانی که تا پیش از این، نامی اشنا در جنبش زنان نبوده اند و نوشته ها و مطالبشان گواه تازه نفس بودن آنان در دو سال اخیر است. حجم این اطلاعات قابل مقایسه با حتا 5 سال پیش در این زمینه نیست. درست است که ابزار تکنولوژی اینترنت در این اطلاع رسانی گسترده نقشی بسزا داشته است، اما تاکید من بر همه گیر شدن موضوع زنان، راه یافتن این اطلاعات به بدنه جامعه، جلب توجه رسانه های غیر اینترنتی، پیوند بین جنبشهای اجتماعی دیگری همچون جنبش کارگری و جنبش دانشجویی و تاثیرات بیرونی آنها مثل اعتراض های مداوم و دنباله دار و هدفمند به لایحه ضد زن خانواده در مجلس هفتم، تاثیر گذاری بر قانون ارث و دیه و امثال آن بوده است. به عبارتی حتا بدبین ترین افراد نیز توان نادیده گرفتن و قیاس اتفاقات قبل و بعد از این دو تجمع را نخواهند داشت.
22 خرداد 87 فرا رسیده است و ما دو سال است که این روز را همچون روز جهانی زن در خانه پاس داشته ایم. امروز را هم در خانه می مانیم، اما صدای ما شنیده می شود که بلند اعلام می کنیم که سالی سخت را پشت سر گذاشتیم؛ سالی با احکام زندان و شلاق برای فعالان زن، سالی پر خشونت، پر اعدام، سالی پر فقر برای مردم، برای زنانی که جزئی از این مردمند اما همواره تاوان بیشتری پرداخت کرده اند. زیرا که طرح هایی چون مبارزه با مفاسد اجتماعی، طرح هایی چون امنیت اجتماعی و… همواره پیش از هر چیزی، آزادی و امنیت ایشان را نشانه رفته است. سالی سخت را پشت سر گذاشتیم. تحریم های قدرتهای جهانی فشار را نه بر دولت ایران، که بر مردم ایران و زنانی که همواره نخستین تعدیل شدگان سازمانهای ورشکسته اقتصادی اند، وارد کرده است.
سالی سخت را پشت سر گذاشتیم اما این همه سختی نه ساکتمان کرده و نه خواسته هایمان را کاسته است که این حنجره همچنان و هنوز همان خواسته نخستینش را در روز 22 خرداد فریاد می زند و انها را بسط می دهد که برای هر تغییر مثبتی در جامعه، قوانین نابرابر علیه زنان باید تغییر کند. شرایط نابرابر اجتماعی باید تغییر کند. و امروز به این باوریم که ”تفکر نابرابر علیه زنان” باید تغییر کند.
باز امسال در خانه می مانیم. اما عجیب که جهانی صدای ما را از کنج خانه هایمان شنید و آنها که در بیخ گوشمان نشسته اند، نه!