جهانی صدایمان شنید و شما نشنیدید!

آسیه امینی
آسیه امینی

‏22 خرداد از راه رسید. این روز برای خیلی از مردم ایران تفاوتی با روزهای دیگر ندارد. حتا برخی از فعالان جنبش ‏زنان نیز بر این باورند که نباید به این روز بهایی بیش از سایر روزهای سال داد. آنها معتقدند که که لزومی به بزرگنمایی ‏این روز نیست. و دلایلی نیز برای این باور خود ذکر می کنند. از جمله اینکه این روز آنقدر جامع نیست که به عنوان مبدا ‏تاریخی، هر سال برای یادآوری آن برنامه ای برپا شود. عده ای دیگر این روز را همانقدر که باعث همبستگی بین گروه ‏های زنان می دانند، علت تفرقه های پیامد آن نیز ارزیابی می کنند. بنابراین پتانسیل آن را خنثی می دانند. عده ای دیگر ‏داشتن روزهایی چون 8 مارس یا حتا روز زن اسلامی را برای بزرگداشت روزی برای زنان کافی می دانند و اضافه شدن ‏روزی چون 22 خرداد را تحمیل هزینه به جنبش زنان می شمارند. ‏

اما در کنار همه نقدها 22 خرداد برای بسیاری از فعالان جنبش زنان روزی دیگر از آن خود است. این روز به دو دلیل ‏عمده بسیاری از نقدهای عنوان شده را پس می زند. اول این که در 22 خرداد 1384 برای نخستین بار، خواسته های زنان، ‏نه به عنوان عبارتی در بین عبارات یک بیانیه سیاسی، نه به عنوان خواسته یک گروه، یا یک عده خاص و نه به عنوان یک ‏خواسته محدود و مشروط، بلکه با جامع ترین و مانع ترین شکل ممکن، یعنی تغییر قانون در یک گستره عمومی و در ‏معرض دید همگان، مطرح شد. ‏

در جامعه ای که سالهاست در خیابانهای آن تنها گروه های سیاسی مجوزدار و خودی، قادر به راهپیمایی یا نشست در ‏عرصه های عمومی هستند، اعتراض خیابانی زنان و مطرح کردن عمومی ترین خواسته هایشان، نقطه عطفی در تاریخ ‏مبارزات اجتماعی جنبش های اجتماعی در ایران است. ‏

علت دومی که خود در پرتو علت اول قرار می گیرد و از دل آن بیرون می جوشد، اتفاق نظر بسیاری از فعالان جنبش زنان ‏بر موضوع “قانون برابر” و رفع تبعیض از زنان در قانون و سیستم حقوقی کشور است. تا پیش از 22 خرداد 84، گروه ‏های مختلف زنان، تلاشهایشان را برای تغییر شرایط اجتماعی و فرهنگی، بر موضوعات مختلفی متمرکز کرده بودند. ‏موضوعاتی چون بهداشت، محیط زیست، فعالیتهای فرهنگی و رسانه ای در جهت ارتقای آگاهی جنسیتی و…. این تلاشها و ‏این موضوعات اگر چه پس از 22 خرداد نیز با همان تنوع سابق به قوت خود باقی ماند، اما در ضمن فصل مشترکی نیز ‏بین گروه های مختلف ایجاد کرد. فصل مشترکی که نمود آن صدای هماهنگ زنان در خواستن تغییرات اساسی در قانون به ‏نفع زنان بود. ‏

خواسته های مطرح شده در روز 22 خرداد 84 و بعد از ان در 22 خرداد 85، همگی خواسته هایی بودند که مبدا تغییر آن ‏در حقوق رسمی و تاثیر آن بر همه جامعه – نه فقط زنان- بود. این پتانسیلی است که با وجود بسیاری از نقدهایی که برخی ‏از فعالان زن به بزرگنمایی این روز می کنند، قابل چشم پوشی نیست. ‏

این، بدین معنی نیست که از انتقاد روبگردانیم و نقدها و حتی اعتراض ها را نشونیم، بلکه بدین معنی است که واقع نگرانه ‏تر و بدور از تنگ نظری ها به تاثیرات یک حرکت اجتماعی و مدنی نگاه کنیم. بازنگری این نتایج است که می تواند ما را ‏به این باور برساند که آیا این دو تجمع توانست به اهداف خود نزدیک شود و آن را دنبال کند یا نه.‏

از این منظر، یکی از مهمترین تاثیرات این حرکت عمومی، رفتن به سمت گروه های مردمی تر و یاقتن راه هایی عملی ‏برای عمومی کردن خواسته های زنان بوده است. دلیل این ادعا را می توان از حجم اطلاعات منتشر شده توسط دختران و ‏زنان جوانی یافت که در دوسال گذشته در خصوص حقوق برابر مطلب نوشته و منتشر کرده اند. زنانی که تا پیش از این، ‏نامی اشنا در جنبش زنان نبوده اند و نوشته ها و مطالبشان گواه تازه نفس بودن آنان در دو سال اخیر است. حجم این ‏اطلاعات قابل مقایسه با حتا 5 سال پیش در این زمینه نیست. درست است که ابزار تکنولوژی اینترنت در این اطلاع رسانی ‏گسترده نقشی بسزا داشته است، اما تاکید من بر همه گیر شدن موضوع زنان، راه یافتن این اطلاعات به بدنه جامعه، جلب ‏توجه رسانه های غیر اینترنتی، پیوند بین جنبشهای اجتماعی دیگری همچون جنبش کارگری و جنبش دانشجویی و تاثیرات ‏بیرونی آنها مثل اعتراض های مداوم و دنباله دار و هدفمند به لایحه ضد زن خانواده در مجلس هفتم، تاثیر گذاری بر قانون ‏ارث و دیه و امثال آن بوده است. به عبارتی حتا بدبین ترین افراد نیز توان نادیده گرفتن و قیاس اتفاقات قبل و بعد از این دو ‏تجمع را نخواهند داشت.‏

‏22 خرداد 87 فرا رسیده است و ما دو سال است که این روز را همچون روز جهانی زن در خانه پاس داشته ایم. امروز را ‏هم در خانه می مانیم، اما صدای ما شنیده می شود که بلند اعلام می کنیم که سالی سخت را پشت سر گذاشتیم؛ سالی با احکام ‏زندان و شلاق برای فعالان زن، سالی پر خشونت، پر اعدام، سالی پر فقر برای مردم، برای زنانی که جزئی از این مردمند ‏اما همواره تاوان بیشتری پرداخت کرده اند. زیرا که طرح هایی چون مبارزه با مفاسد اجتماعی، طرح هایی چون امنیت ‏اجتماعی و… همواره پیش از هر چیزی، آزادی و امنیت ایشان را نشانه رفته است. سالی سخت را پشت سر گذاشتیم. تحریم ‏های قدرتهای جهانی فشار را نه بر دولت ایران، که بر مردم ایران و زنانی که همواره نخستین تعدیل شدگان سازمانهای ‏ورشکسته اقتصادی اند، وارد کرده است.‏

سالی سخت را پشت سر گذاشتیم اما این همه سختی نه ساکتمان کرده و نه خواسته هایمان را کاسته است که این حنجره ‏همچنان و هنوز همان خواسته نخستینش را در روز 22 خرداد فریاد می زند و انها را بسط می دهد که برای هر تغییر ‏مثبتی در جامعه، قوانین نابرابر علیه زنان باید تغییر کند. شرایط نابرابر اجتماعی باید تغییر کند. و امروز به این باوریم که ‏‏”تفکر نابرابر علیه زنان” باید تغییر کند.‏

باز امسال در خانه می مانیم. اما عجیب که جهانی صدای ما را از کنج خانه هایمان شنید و آنها که در بیخ گوشمان نشسته ‏اند، نه!‏