خب آدم بعضی وقتها از خبرهای خوب هم شاخ درمیآورد. الآن رییس قوه قضائیه در حضور رییس قوه مجریه ، گفته که «از سیصد مجوز برگزاری کنسرت، فقط جلوی برگزاری نه تا گرفته شده» تا خواستیم مشتهایمان را ببریم بالای سرمان، بپریم هوا بگوئیم هورررررا، یکدفعه برایمان سوال پیش آمد که خب این وسط رییس قوه قضاییه از کجا خبر دارد در این مملکت چندتا کنسرت مجوز گرفته چندتا نگرفته؟ نکند ایشان وسط اینهمه بدبختی و گرفتاری و بررسی اینهمه پرونده مفاسد بزرگ اقتصادی مثل پرونده دکتر احمد زیدآبادی، هر روز میرود میپرسد چندتا مجوز کنسرت صادر شده؟
یا مثلاً همینطوری که دارد وسط اینهمه مشغله، حکم سه روز مرخصی مسعود باستانی را امضاء میکند، گوشی تلفن را با کتفش روی گوشش نگه میدارد از یکنفری آنطرف خط سوال میکند امروز چندتا مجوز کنسرت دادید؟ یارو میگوید بیست تا حاج آقا. بعد رییس قوه قضاییه همینطور که نوک خودکارش را روی کاغذ فشار میدهد میپرسد از این بیست تا چندتایش لغو میشود؟ یارو میگوید انشالله پنجتا حاج آقا. بعد رییس قوه قضاییه برگه مرخصی را پاره میکند گوشی را با کف دستش محکم میگیرد داد میزند مرد حسابی! انشالله هم شد جواب؟ خب من از کجا مطمئن باشم آن پانزدهتای مابقی برگزار میشود؟ بعد که یارو متوجه عمق حساسیت رییس قوه قضاییه روی مسائل فرهنگی کشور میشود با صدای آرامتر در آنطرف خط از یکی میپرسد: اصغر تا هفته دیگه باید پانزدهتا کنسرت برگزار شده روی این میز باشه ها. اصغر میگوید چشم حاج آقا. بعد که رییس قوه قضاییه اینها را میشنود خیالش راحت میشود سه روز مرخصی برای مسعود باستانی مینویسد.
یا حتی ممکن است همین علی جنتی هر شب به پدرش زنگ بزند بگوید بابا، بابا، امروز بیستتا مجوز کنسرت دادیم. پدرش هم میگوید تو غلط کردی! بعد وزیر ارشاد پایین لبهایش را برمیگرداند میرود توی اتاقش دو ساعت درنمیآید. در این فاصله احمد جنتی زنگ میزند به رییس قوه قضاییه میگوید این پسر خاک بر سر من امروز بیستتا مجوز کنسرت داده، خودت یک خاکی بهسرشان کن، و صادق لاریجانی از همانجا باخبر میشود که مجموعاً چندتا مجوز کنسرت داریم.
یا حتی آدم شک میکند که نکند سیاستهای فرهنگی کشور را هم در کنار سیاستهای داخلی و خارجی و غیره، روزنامه وزین کیهان تعیین میکند و چون خواندن کیهان در هر اداره و سازمان و نهاد و ارگان و تشکیلاتی، از جمله در زندان و داخل کابین هواپیماها، زورکی است، رییس قوه قضاییه هم اجباراً آنرا میخواند و باخبر میشود که اوضاع کنسرتی کشور چی به چی است. چون وقتی مثل همین پریروزها کیهان و توابع میگویند در کنسرتها «بزن و برقص» رخ میدهد خب حتماً رخ میدهد و یک عده هم که رسماً شغلشان این است که فوری بهطور خودجوش بروند کنسرتها را لغو بکنند. شما خیال کردید که چی؟ مردم بزن و برقص نمیکنند؟ یا خدای نکرده کیهان دارد دروغ میگوید؟ آنهم با زبان روزه؟
از قضا حرف کیهان شد یاد کیهان کلهر افتادیم که مجوز برگزاری کنسرتش که قرار بود با گروه «بروکلین رایدر» برگزار بشود همین اخیراً از طرف اداره اماکن لغو شد. خب البته ما واقعاً نمیدانیم با موسیقی کیهان کلهر چطوری میشود «بزن و برقص» راه انداخت، ولی شما خیال کردید اگر قرار به دعوت بروکلین و اینجور چیزها باشد، دستگاههای دلواپس کشور خودشان چلاغند؟ الآن یکماه نمیشود که همین گروه «جیپسی کینگز» را برای برگزاری کنسرت دعوت کردهاند ایران، بعد خب چون یادشان افتاده که جیپسی کینگز خودشان هم موقع اجراء کنسرت خودشان یک حرکاتی نزدیک به «بزن و برقص» میکنند، پیشاپیش خودشان جلوی خودشان را گرفتهاند و کنسرت برگزار نشد.
یا همین چند سال پیش «کریس دی برگ» را آوردند ایران، منتها مثل اینکه نامبرده خوب تفهیم نشده بود که هر کسی بخواهد در ایران کنسرت برگزار بکند باید قبلش تا مرقد امام هم پیاده برود، این شد که بیچاره برگشت سر زندگانی خودش. البته آنموقع که از اینجور دعوتها میکردند یک مو قشنگی بهنام مهدی کلهر مشاور رییس جمهور بود که از اینجور نسخهها میپیچید. والا گرفتاری مملکت که یکی دوتا نیست. یا گرفتار روزنامه کیهانی یا مهدی کلهر، یا اگر هیچکدامشان نباشند هم رییس قوه قضاییه کیهان را از آنطرف برمیدارد کلهر را از اینطرف، میچسباند بهم، بیخود و بیجهت از «کیهان کلهر» برای خودش و ما گرفتاری درست میکند!