تنهای تنهای تنها / نویسنده و کارگردان: احسان عبدیپور، تهیه کننده: ادریس عبدیپور، فیلمبردار: ساعد نیک ذات صدابردار: مهران ملکوتی، تدوینگر: بهرام دهقانی، طراح و اجرای گریم: جلال امیری مرند، طراح صحنه و لباس: نیلوفر فولادی، مدیر صحنه: عباس اهوازی.
بازیگران: میثم فرهومند، آرمان هوانسیان، ابراهیم تمهید، عباس جوادی، آنا پانوسیان، تیگران خزمالیان، عباس باک، حسین قفلی، محسن مکاری و غلامرضا فرح زاده.
خلاصه داستان: عبدالکریم معروف به “رنجرو” پسرکی بوشهری است که در یکی از روستاهای اطراف نیروگاه اتمی بوشهر زندگی میکند. او با پسرکی روسی، که پدرش از مهندسان روسی نیروگاه است دوست میشود؛ اما تحولات جهانی بویژه پرونده هستهای ایران و واکنشهای اطرافیان، دوستی صادقانه و بیآلایش آنها را تهدید میکند. رنجرو ماهیفروش است و از زبان روسی جز چند جمله که به درد ماهی فروشی میخورد نمیداند و “اَلِگ” دوست روس او هم از فارسی همان مقدار را میداند که رنجرو هنگام دورهگردی برای فروش ماهی فریاد میزند. زنی روس، که او نیز از مهندسان نیروگاه بوشهراست نقش مترجم آنها را بازی میکند. رنجرو چند بار در پی سرزنشهای خانوادهاش، که میترسند اوبراثراین رفاقت، کمونیست شود، از دوست روساش جدا میشود تا اینکه سرانجام به خاطر گزارشهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی، فعالیت نیروگاه متوقف میشود. مهندسان روس بوشهر را ترک میکنند، بوی جنگ به مشام میرسد و نیروهای ارتش آماده دفاع میشوند و…
زنجیره معنا زمانی به درستی شکل می گیرد که ساختاردرام به درستی گزینش وانتخاب شده باشد. پدیده معنا عنصری نیست که تنها درحوزه زبان شناسانه باقی بماند. نویسنده با بکارگیری ابزاربیشماری تلاش می کند تا جهان ارتباطی خود را با مخاطب رقم زند. اودراین راه با گزینش بسامان نمادهایی روبروست که درنهایت درچرخه ی ارتباط، جهان رمزگان اورا می سازد. جهان فوق باعث بوجود آمدن دلالت های معنایی بیشماری می گردد که مخاطب را وا می دارد تا کارکردهای متفاوتی را برای خود برگزیند. سه کارکرد کوششی – ارجاعی وعاطفی ازمحوری ترین عکس العمل های مخاطب دربرخورد با جهان پیام ورمزگان است. مخاطب امروزجامعه بیش ازآنکه ازهرسه کارکرد فوق سود جوید به سراغ کارکرد عاطفی می رود. اتفاق فوق باعث شکل گیری شکاف هایی درحوزه دریافت معنا می گردد که با هیچ عنصردیگری مرتفع نمی گردد. قصه “ تنهای تنهای تنها ” خالق جهان معنایی بیشماری ست که باعث بروزچنین اتفاقی گشته است. خط روایی داستان را شخصیت عبدالکریم معروف به “ رنجرو” برعهده دارد. فصل آغازین قصه به ساخت ونمایاندن جهان ارتباطی رنجروبا اطرافیانش می پردازد. افرادی که شامل خانواده ودوستان اوهستند. با گسترش قصه وورود شخصیت های جدید به روایت مخاطب به دریافت – های متفاوتی ازرنجرومی رسد. نیازرنجروبرای برقراری ارتباط با پسرروسی “ الگ ” نشان ازشکل نگرفتن جهان معنایی اودرارتباط با اطرافیانش دارد. مبنای جستجوی رنجروبرای کشف چنین نیازی خواب دیدن اوست. اودرخواب بشقاب پرنده یی را می بیند که به شهرش حمله کرده واودرخواب به قهرمانی بدل می گردد که باعث نجات شهرازچنگال بشقاب پرنده می شود. زمانی که درفصل آغازین رنجروخوابش را برای سربازپادگان نظامی روایت می کند به سادگی می توان به تضاد فاحش جهان اوبا انسانهای اطرافش پی برد. سربازبا خندیدن وجدی نگرفتن خواب، اورا مورد تمسخرقرارمی دهد. این موتیف تمسخردربرخورد با دوستان رنجروهم رخ می دهد. رنجرودربرخورد با چنین اتفاقاتی ست که به سادگی با پسری روس ارتباط برقرارمی کند زیرا الگ هم دراتاقش پوسترهای فضایی وعکس هایی ازسفینه های گوناگون نصب کرده است. درواقع رنجروقرابت جهان معنایی خود را درپسری بیگانه می یابد. عدم شناخت زبان فارسی وروسی هم ازسوی این دوشخصیت مانع برقراری ارتباط ویکی شدن جهان آن دونمی گردد. درخلال چنین ارتباطی ست که فیلمسازبا هوشمندی دریچه معنایی اثرش را به روی کارکردهای ارجاعی بیشماری می گشاید. موضوع هسته ای ونیروگاه بوشهرطی دهه گذشته یکی ازمعضلات محوری جامعه ایران، وضعیت ناپایدارزندگی معیشتی مردم بوشهر، یکسویه نگری درمیان افراد جامعه، اتخاذ سیاست های غلط وتأثیرآن برروابط انسانی ازمهمترین مضامینی هستند که عبدی پور دردرونمایه اثرش به آنها پرداخته است. سکانس های فراوانی برای پرداختن به موضوعات درساختار رویدادها طراحی شده است. سکانس رویارویی رنجروبا مادرش وگفتگوی میان آنها درارتباط با کمونیست شدن رنجرووسئوالات مادرازوی درباره احکام دینی، دشمنی دایی رنجروبا مهندسان روس، پرداختن به تیترروزنامه ها درارتباط با انرژی هسته ای و… ازجمله سکانس های فوق است. اتخاذ چنین تمهیدی تا فصل پایانی روایت ادامه می یابد. فیلمسازدرتمامی لحظات روایت رویدادهای فوق، تلاش کرده تا ازشعار دادن، بزرگنمایی وساختن معناهای پیچیده دوری جوید تنها درسکانس پایانی روایت است که عبدی پور کمی به شعارزدگی نزدیک می شود. رنجرودرفصل پایانی آرزومی کند تا دکه یی “ دکه پرزیدنت” را درکنارمقرسازمان ملل داشته باشد تا با روسای جمهورتمام دنیا درارتباط باشد. درحوزه بازی هم با بازیهای منسجمی روبه رو می شویم. عبدی پوربه خوبی بازیگرانش را انتخاب وهدایت کرده است. توجه به جزییات هرقاب، استفاده مناسب ازنوروسایه روشن ها ورنگ، چیدمان موزون اشیاء درقاب ازمهمترین ویژگی های کارگردانی عبدی پوربه شمارمی آید. نکته دیگرتنوع ریتم درفصول گوناگون قصه است. مخاطب به دلیل دارا بودن چنین تنوعی ست که تا به انتها با قصه همراه می شود. “ تنهای تنهای تنها ” درامی اجتماعی با محوریت نوجوانان است که تلاش می کند تا درچنین قالبی مسائل ومعضلات اساسی جامعه را به تصویرکشد.