اظهارات علی لاریجانی دبیر سابق شورای امنیت ملی ایران را بخصوص پس از ثبت نام در حوزه انتخابی قم و داوطلب شدن او برای ورود به مجلس اسلامی باید جدی تر از پیش گرفت. اظهارات اخیر ایشان، یک روز پیش از دیدار با روحانیون قم و اعلام نامزدی برای عضویت در مجلس آینده، دارای نکاتی است که بدون تلاش برای رمز شکنی آنها، مصداق المعنی فی بطن الشاعر خواهد داشت.
آقای لاریجانی که معمولا از اظهار نظر مستقیم در هر زمینه ای پرهیز میکنند ودر لفافه سخن گفتن را هذا شَی من بابتک می دانند طی افاضات اخیر نیز مطالبی را مطرح کرده اند که تنها با استفاده از سرنخ های داده شده می توان تا حدودی به مفاهیم درست آنها پی برد.
بهای سنگین دو نیشگون
آقای لاریجانی در گفتگوبا ایسنا تصویب دو قطعنامه تنبیهی شورای امنیت علیه ایران را “گرفتن دونیشگون” قلمدادکرده و دلیل تصویب آنها را مسائلی جدا از فعالیتهای اتمی ایران دانسته است. آقای لاریجانی که تا چند ماه پیش در مسند دبیری شورای امنیت ملی ایران قرار داشت، می باید طی دوران خدمت سیاسی اخیر خود با تفاوت درجات روابط خارجی راهبردی، مودت آمیز، کاری، سرد و بحرانی مابین کشورها اشنا شده و مفهوم “انزوای سیاسی” یک کشور را دریافته باشد باشد. تصویب دو قطعنامه 1737 و1747 در شورای امنیت علیه ایران روبط سیاسی عادی و دوستانه ایران با جامعه اروپا را به پایین ترین درجه ممکن، در مقایسه با سطح روابط 10 سال پیش از آن، تنزل داد. سردی روابط خارجی تهران بعد از قطع گفتگوهای ایران و سه کشور بزرگ اروپائی در سال 2005، به سایر نقاط جهان نیز گسترش یافت.
داشتن روابط سیاسی دوستانه خارجی برای هر کشور کوچک شرط لازم برای قرار گرفتن درمدار توسعه و برای هر کشور بزرگ حفظ دستاوردهای ان است. ایران به عنوان یک کشور نفت خیز در حال توسعه، نیازمند روابط گسترده خارجی است. تنها در سایه داشتن چنین روابطی ایران قادر خواهد بود برای صادرات مواد خام خود بازارهای مطمعن تامین کرده و در مقابل موفق به تامین نیازهای وارداتی خود با سهل ترین شرایط ممکن بشود. دفاع موثراز منافع و امنیت ملی تنها بخصوص در منطقه پر تنشی چون خاورمیانه و خلیج فارس، تنها از راه توسعه همبستکی منطقه ای و گسترش روابط خارجی با کشورهای همسایه ممکن است. انزوای سیاسی برای هر کشوری، زمینه ساز ورود به شرایط دفاعی و قرارگرفتن در مظان خطر هجوم خارجی است. سرانجام حکومت صدام و سرنوشت امروز عراق نزدیکترین نمونه ممکن در اثبات این نظر است.
تنزل سطح روابط سیاسی ایران با دنیای خارج طی دوسال گذشته و تحمل شکست های متعدد دیپلماتیک در عرصه های متفاوت بین المللی برغم تداوم شعارهای افزایش “اقتدار ملی”، هزینه های سنگینی به ایران تحمیل کرده که نسبت دادن ابعاد گسترده و مخرب آنها در به “دو نیشگون”، یا نشانه بی اعتنائی مطلق گوینده به مفاهیم واقعی منافع ملی است و یا ناشی از اطلاعات اندک او. اخرین عرصه شکست سیاسی ایران رویاروئی اخیر با روسیه بر سر ادامه غنی سازی است. آقای لاریجانی به عنوان پدر خوانده سیاست خارجی “نگاه به شرق” که پس از دور شدن ایران از جامعه اروپا نطفه آن بسته شد، بیش از سایر مسئولان دولت به ضرورت و مزایای توسعه روابط ایران با روسیه اصرار میورزید و استحکام روابط بقول ایشان “استراتژیکی” تهران - مسکو را تبلیغ می کرد.
زیان های اقتصادی
در زمینه اقتصادی، پس از ارسال پرونده فعالیت های اتمی ایران به شورای امنیت در سال 2006 ضریب خطر سرمایه گذاری خارجی در ایران تدریجا از میانه گروه 4 به بالاترین مدار گروه 5 افزایش یافت. همزمان، ضمن کاهش یافتن چشم گیر سرمایه گذاری های مستقیم خارجی در ایران، افزایش ضریب خطر سرمایه گذاری به افزایش چشمکیر نرخ بهره وامهای خارجی وهمچنین بازپرداخت هزینه اجرای طرحهای صنعتی انجامید. از این لحاظ تفاوت باز پرداخت وام های خارجی طی دوسال گذشته به میلیاردر ها دلار بالغ شده است.
در مقایسه با سایر بخش های صنعتی، صنایع نفت و گاز ایران بیش از هر بخش دیگری ازتحولات منفی در روایط خارجی ایران لطمه دیده است. عدم توسعه بموقع 5 فاز از فازهای در دست اجرای پارس جنوبی و پا پس کشیدن شرکتهای شل و توتال از تعهداتی که در پروژه تولید گاز مایع ایران پذیرفته بودند، تعلیق به محال شدن اجرای پروژه صدور گاز به هند و پاکستان دست کم تا شش سال آینده، کنار نهادن ایران از طرح لوله گاز نابوکو، کاهش خطرناک میزان تزریق گاز به چاههای قدیمی نفت و در نتیجه کاهش ضریب بازدهی آنها، به دلیل کاهش میزان تولید گاز نسبت به پیشبینی های انجام شده، و همچنین بروز بحران اخیر قطع و یا کاهش توزیع گاز در استانهای شمالی و مرکزی ایران، شمه ای از عوارض متعدد تعویق برنامه های توسعه و افزایش تولید گاز است. دلیل عمده توقف اجرای برنامه های توسعه بهنگام منابع گا ز، کاهش حضور سرمایه و مشارکت خارجی در آن طرحها است. در حقیقت روند پاپس کشیدن سرمایه ها و شرکتهای خارجی از طرحهای توسعه نفت و گاز ایران که پس از اماده شدن شورای امنیت برای گرفتن نیشگون اول آغاز شده بود از آن پس مستمرا ادامه یافته است.
کنار کشیدن ژاپن از قرارداد توسعه میدان نفتی آزادگان تنها یکی از نمونه های عقب گرد شرکای خارجی از مشارکت با ایران پس از ارسال پرونده فعالیتعای اتمی آن کشور به شورای امنیت است. قراردادی که در زمان امضاء دولت وقت از آن بعنوان یک پیروزی بزرگ سیاسی یاد کرده بود.
آنچه امروز آقای لاریجانی از آن به عنوان “نیشگون” یاد می کنند در طول دوسال گذشته موجب از دست رفتن دهها هزار فرصت شغلی بالقوه در ایران شده است. زمینگیر شدن طرحهای توسعه پتروشیمی و توقف برنامه های افزایش ظرفیت تولید فولاد در کنار ناتمام ماندن صدها طرح صنعتی دولتی و خصوصی در کشور تنها بخشی از نتایج کاهش سرمایه گذاریهای خارجی و افزایش نرخ وام است که در طول دوسال گذشته به اقتصاد ایران تحمیل شده است. مشکلات بانکی یک سال گذشته ودشواری های تامین اعتبار خارجی و گشایش اعتبار های وارداتی بخش دیکری از دشواری هایی است که تا کنون دولت ایران آن را کم اهمیت می خواند و حالا با رسیدن کارد به استخوان به تاثیرات منفی آن معترف شده است.
آقای لاریجانی در توجیه این مقوله و ضرورت پذیرفتن آن فرموده اند: “اگر آنها قطعنامه صادر کردند ما هم در مقابل محکم برخورد کردیم”. منظور ایشان این است که به غنی سازی اورانیوم ادامه دادیم! ایشان در جائی از همین گفتگوبا ایسنا بشارت داده اند که: “البته محکم بودن لزوماً انقلابی بودن نیست. انقلابی بودن یعنی عاقلانه دنبال منافع ملی رفتن”.
ایشان در ادامه، پیش ازاعلام امادگی برای خدمت در یک سنگر تازه به امید رسیدن به منصب ریاست قوه مقننه، می فرمایند: “البته جاهای گزیدن آنها (شورای امنیتی ها) کم نیست اما اگر آنها (پنج بعلاوه یکی ها منجمله شرکای چینی و رفقای روسی) نسبت به ایران سرسختی کنند راه های مختلف گزیدن در ذهنم وجود دارد. اگر آنها بخواهند آزار دهند جای آزار دادن آنها در همین پرونده هسته یی وجود دارد اما این منطق را توصیه نمی کنم”!
در اینجا منظور آقای لاریجانی، فارغ از آنچه که ایشان به واقع در ذهن داشته، این است که ایران می تواند از پرتکل الحاقی خارج شده و مسیر غنی سازی اورانیوم را در جهتی قرار دهد که تاکنون مورد تردید و اتهام شورای امنیت بوده است: تامین مقاصد نظامی! البته ایشان ظاهرا فراموش کرده اند که تصمیم گیری در این زمینه فعلا از حوزه اختیارات مستقیم ایشان خارج شده و شخصی بنام آقای جلیلی به نیابت عهده دار تمشیت اموردیپلماسی اتمی است.
ضرورت ادامه غنی سازی
در مورد رد روش “تعامل” دولت قبلی (خاتمی) و تیم هسته ای آن (به ریاست حسن روحانی) با آژانس بین المللی انرژی اتمی و تاکید برصحت تصمیم دولت تازه در تقابل با جامع جهانی، آقای لاریجانی توضیح می دهند:” ما هنوز گام آخر را برنداشته بودیم، اما اگر شش ماه مقاومت می کردند آن گام هم برداشته می شد، کما اینکه در این دو سال از این مرحله عبور کردیم”.
منظور ایشان این است که بخشی از مشکلات فنی سانتریفیوژها در شش ماه اول حل شد و ظرفیت غنی سازی اورانیوم در سال بعد به حد اکثر کار با 2952 سانترفیوژ رسید. ایشان البته توضیح نمی دهند که با این ظرفیت اگر 30 سال غنی سازی اورانیوم در ایران ادامه یابد تنها تامین سوخت یک سال کارخانه بوشهر فراهم خواهد شد. نکته اینجاست که اولا سوخت یکسال و نیم این کارخانه را روسها در هشت مرحله به ایران تحویل داده اند. دوماً عمر مفید راکتور های اتمی بین 25 تا 30 سال است! در عین حال عمر مفید سانتریفیوژها هم از ده سال فراتر نمی رود. نتیجه این که در صورت سه بار تجدید حیات سانتریفیوژهای فعلی پس از تولید سوخت به مرزان کافی راکتور مورد نظر بازنشسته شده است.
نکته ای که آقای لاریجانی توضیح نمی دهد این است که اگرچه تولیدات سانتریفیوژهای موجود، ایران را هرگز به تولید کننده واقعی سوخت اتمی تبدیل نمی کند، در عین حال میزان تولید اورانیوم غنی شده وسیله سانتریفوژهای یاد شده کافی برای انجام غنی سازی بالاتر و در نتیجه دست یافتن به مواد لازم برای تولید 2 تا 3 بمب اتمی در سال خواهد بود.
آقای لاریجانی در ادامه گفتکو با ایسنا پس از رد شبهه القاء شده دایر بر تمایل او به قبول تعلیق غنی سازی، تاکید می کند که او همچنان مخالف تعلیق است. ایشان تاکید می کند که “پذیرش تعلیق برای نظام مضر است”. در این جا حضرتشان تمامی شعارهای پیشین در مورد منافع ملی و امنیت ملی را که طی گفتگو با ایسنا مطرح کرده بود فراموش کرده و دلیل اصلی ادامه غنی سازی اورانیوم را نه در جهت حفظ منافع ملی که راستای “مصالح نظام” می بیند.
در حقیقت، دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی ایران صریحا تایید می کند که علیرغم هزینه های سنگین قطعنامه های تنبیهی برای کشور، این مصالع نظام بوده که ادامه غنی سازی را ایجاب می کرده است. شاید به زعم ایشان و همفکرانشان، حالا با برخورداری از مزایای تبدیل شدن به یک قدرت اتمی، مذاکره جمهوری اسلامی برای گرفتن ضمانت امنیتی از امریکا و اطمینان خاطر از تداوم نظام، بجای تغیر محتمل آن، آسانتر از پیش است.