منافع ملی و مصالح نظام

رضا تقی زاده
رضا تقی زاده

اظهارات علی لاریجانی دبیر سابق شورای امنیت ملی ایران را بخصوص پس از ثبت نام در حوزه انتخابی قم و ‏داوطلب شدن او برای ورود به مجلس اسلامی باید جدی تر از پیش گرفت. اظهارات اخیر ایشان، یک روز پیش ‏از دیدار با روحانیون قم و اعلام نامزدی برای عضویت در مجلس آینده، دارای نکاتی است که بدون تلاش برای ‏رمز شکنی آنها، مصداق المعنی فی بطن الشاعر خواهد داشت.‏

آقای لاریجانی که معمولا از اظهار نظر مستقیم در هر زمینه ای پرهیز میکنند ودر لفافه سخن گفتن را هذا شَی من ‏بابتک می دانند طی افاضات اخیر نیز مطالبی را مطرح کرده اند که تنها با استفاده از سرنخ های داده شده می ‏توان تا حدودی به مفاهیم درست آنها پی برد. ‏

‎ ‎بهای سنگین دو نیشگون‎ ‎

آقای لاریجانی در گفتگوبا ایسنا تصویب دو قطعنامه تنبیهی شورای امنیت علیه ایران را “گرفتن دونیشگون” ‏قلمدادکرده و دلیل تصویب آنها را مسائلی جدا از فعالیتهای اتمی ایران دانسته است. آقای لاریجانی که تا چند ماه ‏پیش در مسند دبیری شورای امنیت ملی ایران قرار داشت، می باید طی دوران خدمت سیاسی اخیر خود با تفاوت ‏درجات روابط خارجی راهبردی، مودت آمیز، کاری، سرد و بحرانی مابین کشورها اشنا شده و مفهوم “انزوای ‏سیاسی” یک کشور را دریافته باشد باشد. تصویب دو قطعنامه 1737 و1747 در شورای امنیت علیه ایران روبط ‏سیاسی عادی و دوستانه ایران با جامعه اروپا را به پایین ترین درجه ممکن، در مقایسه با سطح روابط 10 سال ‏پیش از آن، تنزل داد. سردی روابط خارجی تهران بعد از قطع گفتگوهای ایران و سه کشور بزرگ اروپائی در ‏سال 2005، به سایر نقاط جهان نیز گسترش یافت. ‏

‏ داشتن روابط سیاسی دوستانه خارجی برای هر کشور کوچک شرط لازم برای قرار گرفتن درمدار توسعه و برای ‏هر کشور بزرگ حفظ دستاوردهای ان است. ایران به عنوان یک کشور نفت خیز در حال توسعه، نیازمند روابط ‏گسترده خارجی است. تنها در سایه داشتن چنین روابطی ایران قادر خواهد بود برای صادرات مواد خام خود ‏بازارهای مطمعن تامین کرده و در مقابل موفق به تامین نیازهای وارداتی خود با سهل ترین شرایط ممکن بشود. ‏دفاع موثراز منافع و امنیت ملی تنها بخصوص در منطقه پر تنشی چون خاورمیانه و خلیج فارس، تنها از راه ‏توسعه همبستکی منطقه ای و گسترش روابط خارجی با کشورهای همسایه ممکن است. انزوای سیاسی برای هر ‏کشوری، زمینه ساز ورود به شرایط دفاعی و قرارگرفتن در مظان خطر هجوم خارجی است. سرانجام حکومت ‏صدام و سرنوشت امروز عراق نزدیکترین نمونه ممکن در اثبات این نظر است. ‏

‏ تنزل سطح روابط سیاسی ایران با دنیای خارج طی دوسال گذشته و تحمل شکست های متعدد دیپلماتیک در ‏عرصه های متفاوت بین المللی برغم تداوم شعارهای افزایش “اقتدار ملی”، هزینه های سنگینی به ایران تحمیل ‏کرده که نسبت دادن ابعاد گسترده و مخرب آنها در به “دو نیشگون”، یا نشانه بی اعتنائی مطلق گوینده به مفاهیم ‏واقعی منافع ملی است و یا ناشی از اطلاعات اندک او. اخرین عرصه شکست سیاسی ایران رویاروئی اخیر با ‏روسیه بر سر ادامه غنی سازی است. آقای لاریجانی به عنوان پدر خوانده سیاست خارجی “نگاه به شرق” که ‏پس از دور شدن ایران از جامعه اروپا نطفه آن بسته شد، بیش از سایر مسئولان دولت به ضرورت و مزایای ‏توسعه روابط ایران با روسیه اصرار میورزید و استحکام روابط بقول ایشان “استراتژیکی” تهران - مسکو را ‏تبلیغ می کرد. ‏

‎ ‎زیان های اقتصادی‎ ‎

در زمینه اقتصادی، پس از ارسال پرونده فعالیت های اتمی ایران به شورای امنیت در سال 2006 ضریب خطر ‏سرمایه گذاری خارجی در ایران تدریجا از میانه گروه 4 به بالاترین مدار گروه 5 افزایش یافت. همزمان، ضمن ‏کاهش یافتن چشم گیر سرمایه گذاری های مستقیم خارجی در ایران، افزایش ضریب خطر سرمایه گذاری به ‏افزایش چشمکیر نرخ بهره وامهای خارجی وهمچنین بازپرداخت هزینه اجرای طرحهای صنعتی انجامید. از این ‏لحاظ تفاوت باز پرداخت وام های خارجی طی دوسال گذشته به میلیاردر ها دلار بالغ شده است.‏

در مقایسه با سایر بخش های صنعتی، صنایع نفت و گاز ایران بیش از هر بخش دیگری ازتحولات منفی در ‏روایط خارجی ایران لطمه دیده است. عدم توسعه بموقع 5 فاز از فازهای در دست اجرای پارس جنوبی و پا پس ‏کشیدن شرکتهای شل و توتال از تعهداتی که در پروژه تولید گاز مایع ایران پذیرفته بودند، تعلیق به محال شدن ‏اجرای پروژه صدور گاز به هند و پاکستان دست کم تا شش سال آینده، کنار نهادن ایران از طرح لوله گاز نابوکو، ‏کاهش خطرناک میزان تزریق گاز به چاههای قدیمی نفت و در نتیجه کاهش ضریب بازدهی آنها، به دلیل کاهش ‏میزان تولید گاز نسبت به پیشبینی های انجام شده، و همچنین بروز بحران اخیر قطع و یا کاهش توزیع گاز در ‏استانهای شمالی و مرکزی ایران، شمه ای از عوارض متعدد تعویق برنامه های توسعه و افزایش تولید گاز است. ‏دلیل عمده توقف اجرای برنامه های توسعه بهنگام منابع گا ز، کاهش حضور سرمایه و مشارکت خارجی در آن ‏طرحها است. در حقیقت روند پاپس کشیدن سرمایه ها و شرکتهای خارجی از طرحهای توسعه نفت و گاز ایران ‏که پس از اماده شدن شورای امنیت برای گرفتن نیشگون اول آغاز شده بود از آن پس مستمرا ادامه یافته است.‏

کنار کشیدن ژاپن از قرارداد توسعه میدان نفتی آزادگان تنها یکی از نمونه های عقب گرد شرکای خارجی از ‏مشارکت با ایران پس از ارسال پرونده فعالیتعای اتمی آن کشور به شورای امنیت است. قراردادی که در زمان ‏امضاء دولت وقت از آن بعنوان یک پیروزی بزرگ سیاسی یاد کرده بود. ‏

آنچه امروز آقای لاریجانی از آن به عنوان “نیشگون” یاد می کنند در طول دوسال گذشته موجب از دست رفتن ‏دهها هزار فرصت شغلی بالقوه در ایران شده است. زمینگیر شدن طرحهای توسعه پتروشیمی و توقف برنامه های ‏افزایش ظرفیت تولید فولاد در کنار ناتمام ماندن صدها طرح صنعتی دولتی و خصوصی در کشور تنها بخشی از ‏نتایج کاهش سرمایه گذاریهای خارجی و افزایش نرخ وام است که در طول دوسال گذشته به اقتصاد ایران تحمیل ‏شده است. مشکلات بانکی یک سال گذشته ودشواری های تامین اعتبار خارجی و گشایش اعتبار های وارداتی ‏بخش دیکری از دشواری هایی است که تا کنون دولت ایران آن را کم اهمیت می خواند و حالا با رسیدن کارد به ‏استخوان به تاثیرات منفی آن معترف شده است. ‏

آقای لاریجانی در توجیه این مقوله و ضرورت پذیرفتن آن فرموده اند: “اگر آنها قطعنامه صادر کردند ما هم در ‏مقابل محکم برخورد کردیم”. منظور ایشان این است که به غنی سازی اورانیوم ادامه دادیم! ایشان در جائی از ‏همین گفتگوبا ایسنا بشارت داده اند که: “البته محکم بودن لزوماً انقلابی بودن نیست. انقلابی بودن یعنی عاقلانه ‏دنبال منافع ملی رفتن”. ‏

ایشان در ادامه، پیش ازاعلام امادگی برای خدمت در یک سنگر تازه به امید رسیدن به منصب ریاست قوه مقننه، ‏می فرمایند: “البته جاهای گزیدن آنها (شورای امنیتی ها) کم نیست اما اگر آنها (پنج بعلاوه یکی ها منجمله شرکای ‏چینی و رفقای روسی) نسبت به ایران سرسختی کنند راه های مختلف گزیدن در ذهنم وجود دارد. اگر آنها بخواهند ‏آزار دهند جای آزار دادن آنها در همین پرونده هسته یی وجود دارد اما این منطق را توصیه نمی کنم”!‏

در اینجا منظور آقای لاریجانی، فارغ از آنچه که ایشان به واقع در ذهن داشته، این است که ایران می تواند از ‏پرتکل الحاقی خارج شده و مسیر غنی سازی اورانیوم را در جهتی قرار دهد که تاکنون مورد تردید و اتهام ‏شورای امنیت بوده است: تامین مقاصد نظامی! البته ایشان ظاهرا فراموش کرده اند که تصمیم گیری در این زمینه ‏فعلا از حوزه اختیارات مستقیم ایشان خارج شده و شخصی بنام آقای جلیلی به نیابت عهده دار تمشیت ‏اموردیپلماسی اتمی است. ‏

‎ ‎ضرورت ادامه غنی سازی‎ ‎

در مورد رد روش “تعامل” دولت قبلی (خاتمی) و تیم هسته ای آن (به ریاست حسن روحانی) با آژانس بین المللی ‏انرژی اتمی و تاکید برصحت تصمیم دولت تازه در تقابل با جامع جهانی، آقای لاریجانی توضیح می دهند:” ما ‏هنوز گام آخر را برنداشته بودیم، اما اگر شش ماه مقاومت می کردند آن گام هم برداشته می شد، کما اینکه در این ‏دو سال از این مرحله عبور کردیم”.‏

منظور ایشان این است که بخشی از مشکلات فنی سانتریفیوژها در شش ماه اول حل شد و ظرفیت غنی سازی ‏اورانیوم در سال بعد به حد اکثر کار با 2952 سانترفیوژ رسید. ایشان البته توضیح نمی دهند که با این ظرفیت اگر ‏‏30 سال غنی سازی اورانیوم در ایران ادامه یابد تنها تامین سوخت یک سال کارخانه بوشهر فراهم خواهد شد. ‏نکته اینجاست که اولا سوخت یکسال و نیم این کارخانه را روسها در هشت مرحله به ایران تحویل داده اند. دوماً ‏عمر مفید راکتور های اتمی بین 25 تا 30 سال است! در عین حال عمر مفید سانتریفیوژها هم از ده سال فراتر ‏نمی رود. نتیجه این که در صورت سه بار تجدید حیات سانتریفیوژهای فعلی پس از تولید سوخت به مرزان کافی ‏راکتور مورد نظر بازنشسته شده است.‏

نکته ای که آقای لاریجانی توضیح نمی دهد این است که اگرچه تولیدات سانتریفیوژهای موجود، ایران را هرگز ‏به تولید کننده واقعی سوخت اتمی تبدیل نمی کند، در عین حال میزان تولید اورانیوم غنی شده وسیله سانتریفوژهای ‏یاد شده کافی برای انجام غنی سازی بالاتر و در نتیجه دست یافتن به مواد لازم برای تولید 2 تا 3 بمب اتمی در ‏سال خواهد بود.‏

آقای لاریجانی در ادامه گفتکو با ایسنا پس از رد شبهه القاء شده دایر بر تمایل او به قبول تعلیق غنی سازی، تاکید ‏می کند که او همچنان مخالف تعلیق است. ایشان تاکید می کند که “پذیرش تعلیق برای نظام مضر است”. در این ‏جا حضرتشان تمامی شعارهای پیشین در مورد منافع ملی و امنیت ملی را که طی گفتگو با ایسنا مطرح کرده بود ‏فراموش کرده و دلیل اصلی ادامه غنی سازی اورانیوم را نه در جهت حفظ منافع ملی که راستای “مصالح نظام” ‏می بیند.‏

در حقیقت، دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی ایران صریحا تایید می کند که علیرغم هزینه های سنگین قطعنامه ‏های تنبیهی برای کشور، این مصالع نظام بوده که ادامه غنی سازی را ایجاب می کرده است. شاید به زعم ایشان و ‏همفکرانشان، حالا با برخورداری از مزایای تبدیل شدن به یک قدرت اتمی، مذاکره جمهوری اسلامی برای گرفتن ‏ضمانت امنیتی از امریکا و اطمینان خاطر از تداوم نظام، بجای تغیر محتمل آن، آسانتر از پیش است. ‏