یار غار اسفندیار، نایب کوروش زمان

بهروز صمدبیگی
بهروز صمدبیگی

» درباره بقایی، ضلع سوم قدرت در دولت احمدی نژاد

محمود احمدی‌نژاد، حمید بقایی را فردی “کاملا پاک‌دست” می‌داند و تاکید کرده که از پاکی و حقانیتش تا آخر و به طور قاطعانه دفاع خواهد کرد. چهار سال پیش هم وقتی بازداشت برخی اطرافیان احمدی‌نژاد شروع شده بود و انتظار می‌رفت دستگیری بقایی و مشایی هم در دستور کار باشد، رییس جمهوری وقت هشدار داد “کابینه خط قرمز ماست” تا پرونده بقایی مسکوت بماند. پرونده‌ای که گفته می‌شود تخلفات مالی عمده‌ای را دربرمی‌گیرد.

 اما حمید بقایی کیست و چگونه تا معاونت اجرایی رییس‌جمهوری پیش رفت؟

 

بقایی، همیشه با مشایی

سال ۱۳۹۰ برای احمدی‌نژاد و اطرافیانش خوش یمن نبود. او با حمایت همه جانبه اصولگرایان درانتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ حضور پیدا کرد و با وجود اعتراضات مردمی گسترده نسبت به نتیجه انتخابات ریاست کابینه را برعهده داشت. حتی پس از انتخابات این لطف کم‌نظیر رهبری جمهوری اسلامی نصیبش شده بود که علنا به نزدیکی فکری با او اعتراف کند اما “جریان انحرافی” موضوعی بود که ائتلاف اصولگرایان بر سر احمدی‌نژاد را متزلزل می‌کرد. حلقه یاران نزدیک احمدی‌نژاد از سوی این طیف از اصولگرایان، “جریان انحرافی” نام گرفته‌ بودند و در راس آنها اسفندیار رحیم مشایی قرار داشت.

این حلقه توانسته بود بسیاری از چهره‌های اصولگرا مانند صفار هرندی، محسنی اژه‌ای و … را از کابینه براند اما وقتی با وزیر اطلاعات کابینه به مشکل خوردند، کار برایشان گره خورد.

در نخستین روزهای کاری سال ۱۳۹۰ برکناری اسفندیار رحیم مشایی از سرپرستی نهاد ریاست جمهوری و جایگزینی حمید بقایی، رییس وقت سازمان میراث فرهنگی به‌عنوان معاون اجرایی و سرپرست نهاد از جدی شدن فشارها بر احمدی‌نژاد و یارانش خبر می‌داد.

چند روز بعد استعفای حیدرمصلحی، وزیر اطلاعات که بلافاصله با موافقت احمدی‌نژاد مواجه شد و پس از آن مخالفت علنی آیت‌الله خامنه‌ای با استعفا، از عمیق شدن شکاف میان رییس‌جمهورسابقا محبوب اصولگرایان با رهبر جمهوری اسلامی پرده برداشت. این ماجرا به قهر احمدی‌نژاد از جلسات هیات دولت منجر شد و بار دیگر در اخبار و تحلیل‌ها، از نقش موثر مشایی در این قهر و زاویه گرفتن با رهبری صحبت می‌شد. اما گویا هنوز زمینه برای مقابله با مهره اصلی جریانی که اصولگرایان آن را از جریان فتنه - نامی که به جنبش سبز داده‌اند- خطرناکتر می‌دانستند، فراهم نبود. پس عباس امیری‌فر، مسئول شورای فرهنگی نهاد ریاست جمهوری که گفته می‌شد گزینه احمدی‌نژاد برای جایگزینی مصلحی است از سوی نهادهای امنیتی بازداشت شد. البته اتهام او را دست داشتن در تهیه سی‌دی ظهور بسیار نزدیک است عنوان کردند اما چون همه حاشیه‌های دیگر دولت، باز نام مشایی در این ماجرا شنیده می‌شد.

امیری‌فر که اسفندیار رحیم‌مشایی را رییس‌جمهور آینده ایران می‌دانست، پیش از بازداشت اظهارات تندی علیه حامیان خامنه‌ای عنوان کرده و به صراحت از اقدامات و سیاست‌های مشایی حمایت کرده بود.

در همان روزها که مشایی و احمدی‌نژاد در برابر رسانه‌ها سکوت اختیار کرده بودند، حمید بقایی اما مدافعی تند و تیز برای دولت و نهاد ریاست‌جمهوری بود و خطاب به مخالفان گفت: “اگر مسلمان نیستید، لااقل آدم باشید.”

البته اندازه و سابقه ارادت بقایی به احمدی‌نژاد بیش از اینهاست و حتی احمدی‌نژاد را “کوروش زمان” نامیده بود. از لحاظ نزدیکی به مشایی، رابطه مشایی و احمدی‌نژاد را به ذهن متبادر می‌کند. جالب اینکه هر سه این بالانشینان ساختمان نهاد ریاست جمهوری در خیابان پاستور، در دهه ۶۰ سابقه امنیتی و اطلاعاتی در مناطق غربی ایران دارند. بقایی با ریاست مشایی بر رادیو تهران، مسوولیت سایت این رادیو را برعهده گرفت اما گفته شد که به دلیل فساد اخلاقی از این سمت برکنار شده است. افرادی مانند حسین الله‌کرم از اعضای ارشد انصار حزب‌الله و رضا گلپور، نویسنده کیهان هم بعدها مدعی فساد اخلاقی بقایی شدند.

بقایی با شهردارشدن احمدی‌نژاد خیلی زود به رییس‌اش(مشایی) در سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران پیوست. بعدتر مشایی را در سازمان میراث فرهنگی و گردشگری همراهی کرد تا اینکه با رفتن مشایی به ریاست همین سازمان و چندین و چند سمت دیگر مهم دولتی رسید. در واقع بقایی همه جا در کنار مشایی بوده و نقش نفر دوم را در نهادها و سازمان‌های تحت مدیریت مشایی برعهده گرفته است.

وقتی هم که به معاونت اجرایی ریاست جمهوری رسید،‌ گفته می‌شد که او ویترین این سمت است و باز هم مشایی تصمیم‌گیرنده اصلی است.

بقایی همزمان رییس شورای عالی مناطق آزاد هم بود و به بابک زنجانی، میلیاردر نفتی دولت احمدی‌نژاد آزادی عمل گسترده‌ای برای فعالیت اقتصادی در این مناطق اعطا کرد.

 

مردی که خطر بازداشت را احساس نمی‌کرد

در سال ۹۰ دستگیری اطرافیان مشایی و بقایی،‌ مقدمه‌ای برای دستگیری این دو چهره اصلی “جریان انحرافی” دانسته می‌شد اما پرونده بازداشت‌ها به دلایل نامعلومی متوقف شد. هرچند گفته می‌شد که بقایی برای مدت کوتاهی بازداشت و با اعمال نفوذ احمدی‌نژاد آزاد شده است. از جمله، جعفر شجونی، روحانی تندروی اصولگرا در تابستان همان سال به روزنامه شرق گفت که بقایی دستگیر و آزاد شده اما ممنوع‌الخروج است و تحقیقات قضایی از او ادامه دارد: “اگر چیزی نمی‌گوییم به این دلیل است که نمی‌خواهیم جنجال بر پا شود. اینها را باید دستگاه قضایی اطلاع‌رسانی کند که خیلی زود هم این کار را می‌کند و بعد معلوم می‌شود که مشایی چه کاره بوده و بقایی تاکنون چه می‌کرده است.”

معاون رییس‌جمهوری اما لااقل در ظاهر به این اظهارنظرها بی‌اعتنا بود و همان زمان به شرق گفته بود: “من معاون اجرایی رییس جمهور هستم و آنقدر گرفتاری دارم که وقتی می بینم خیلی از برچسب‌ها به من نمی چسبد، بی توجه از کنار آنها عبور می‌کنم.”

او حتی عنوان کرده بود که خطر بازداشت را به هیچ وجه احساس نمی‌کند و آنقدر رویه سکوت را درپیش خواهد گرفت تا مردم پی به مظلومیت او ببرند: “من خودم را می گذارم جای افکار عمومی. من نمی گویم من مظلوم هستم بلکه افکار عمومی نگاه می کند و می بیند مدام به ما حمله می کنند؛ یک بار، دوبار، صدبار… خب مردم می گویند اینکه دارد در سکوت وظیفه اش را انجام می دهد و کاری به کار آنها ندارد پس چرا این حمله ها ادامه پیدا می کند. در نتیجه بعد از یک مدت، مردم می گویند اینها مظلوم هستند.”

با این حال دستگیری‌ها تا یک قدمی بقایی پیش رفته بود و محمد شریف ملک زاده، معاون سابق بقایی، دبیر شورای عالی ایرانیان و معاون وزیر امور خارجه راهی زندان شده بود. حتی آزاده اردکانی، معلم خصوصی زبان انگلیسی بقایی و مشایی هم که بدون مدرک تحصیلی مرتبط و سابقه کاری به ریاست موزه ملی ایران رسیده بود چنین سرنوشتی داشت اما تایید بازداشت بقایی تا دومین سال ریاست جمهوری روحانی میسر نشد. حالا وبسایت‌های حامی احمدی‌نژاد تلاش میکنند تا بازداشت معاون رییس‌جمهوری سابق را به پرونده‌سازی اعضای کابینه فعلی مرتبط کنند و مدام اختلافات احمدی‌نژاد با برادران لاریجانی را یادآوری می‌کنند که یکی از آنها در راس قوه قضاییه نشسته است. باید دید این بار احمدی‌نژاد به جز صدور بیانیه چه خواهد کرد؟ آیا باز هم دستگیری بقایی و مشایی را خط قرمز خود می‌داند یا نه؟