ایران مطرح - ایران تنها

رضا تقی زاده
رضا تقی زاده

ایران امروز، یکی از مطرح ترین کشورهای دنیا است. اقدامات دولت نهم و بخصوص دولتمردان آن، طی ‏سه سال گذشته، به افزایش شهرت جهانی ایران بیش از پیش افزوده است. نکته اینجا است که بر خورداری ‏از شهرت جهانگیر، موجب نشده که مردم هیچ کشوری در اندازه های ایران، اشتیاق قرار گرفتن در جایگاه ‏جهانی امروز ایران را داشته باشند. دردناکتر اینکه کمتر کشوری در جهان امروزی، آماده است که در کنار ‏ایران قرار گرفته و یا به حمایت بی چشم داشت از مواضع دولت آن بر خیزد. به تعبیر دیگر، ایران در عین ‏شهرت افزوده در جهان، از نگاه مردم بقیه دنیا، کشوری است نامطلوب و منزوی. به تعبیری، منزوی تر از ‏هر زمان دیگر در تاریخ معاصر خود. ‏

‏ شهرت امروز ایران در نتیجه قدرت مالی، توسعه اقتصادی، رفاه عمومی، تولید سرانه بالای ملی، مشارکت ‏در اداره نظام جهانی، حضور فعال در جشنواره های فرهنگی و هنری، پذیرائی از میلیونها گردشگر خارجی ‏و یا معرفی ریشه های تمدن سالمند آن نیست. شهرت ایران ناشی از حساسیت جهانی نسبت به مواضع و ‏عملکردهای ایران است و انعکاس واکنشهای تلافی جویانه نسبت به اقداماتی که دولتهای ایران بمنظور تغییر ‏روند جاری در نظام جهانی صورت داده و می دهند. بخش بسیار بزرگی از افکار عمومی جهان، به غلط یا ‏درست، مواضع نظام سیاسی ایران را در عرصه بین الملل غیر متعارفی، تحریک آمیز و مخل نظم جاری می ‏بینند. همین نگرش است که تلاشهای خارجی را برای منزوی ساختن و منزوی نگاهداشتن ایران در صحنه ‏جهانی تشویق می کند. ‏

ایران در زمینه حقوق بشر، با در اختیار داشتن رکورد سرانه اعدام در جهان، و مقام دومی برای مجموع ‏اعدامهای سالانه بعد از کشورچین، چهره خشن و بی ترحمی را از خود در جهان ترسیم کرده است. از لحاظ ‏به بند کشیدن روزنامه نگاران و تعطیل روزنامه ها نیز در همین ردیفها است که توسل به هر توجیهی در ‏داخل وجه ایران را در خارج بهبود بمی بخشد. در زمینه اقتصادی ایران در میان پنج کشوری است که ‏ازبالاترین میزان تورم در جهان رنج میبرند. از لحاظ ریسک سرمایه گذاری خارجی در پایین ترین ردیف ‏منطقه است، به همین دلیل کمتر از هر کشور منطقه ( بدون توجه به منابع عظیم نفت و گاز آن) از سرمایه ‏گذاری مستقیم خارجی بهره میگیرد و در عین حال برای پوشش نهادن براین نقیصه، قراردادهای پیمانکاری ‏را سرمایه گذاری خارجی معرفی می کند. در عرصه سیاست خارجی، بدون داشتن توجیه امنیت ملی، خود را ‏در تقابل با اسرائیل قرار داده است. بجای همکاری با دولتها منطقه، همیاری با گروه های سیاسی و نظامی را ‏خارج از ساختار رسمی دولتها، در راس سیاست خارجی خود قرار داده است. در زمینه امنیت منطقه، بعنوان ‏عامل عدم توازن و منبع خطر معرفی می شود. در زمینه اتمی بجای پیگیری برنامه های تولید انرژی هسته ‏ای و در نتیجه بر خورداری از کمکهای فنی شرق و غرب بمنظور ایجاد کارخانه برق اتمی – شبیه راهی که ‏هند در پیش گرفته- تولید سوخت اتمی را هدف قرار داده و یکسره ضرورت در اختیار داشتن راکتور های ‏اتمی مورد نیاز را به فراموشی سپرده است. پیش گرفتن مسیر وارونه و اصرار بر قرار دادن اسب در ‏انتهای درشکه، موجب شده که کشورهای منطقه و بقیه جهان نسبت به هدف های برنامه ای این چنین دچار ‏تر دید شوند. پیگیری سیاستهایی از این دست، طی سه سال گذشته به صدور 5 قطعنامه توبیخی و تنبیهی ‏علیه ایران در شورای امنیت انجامیده و انزوای سیاسی ایران را در جهان تشدید کرده است. ‏

‏ ‏

شکست ایران در راه یافتن به شورای امنیت طی هفته گذشته، متعاقب تلاش عقیم مانده سیاسی دیگری برای ‏عضویت در شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی، تازه ترین شواهد در اثبات انزوای سیاسی ایران ‏است. در مورد شورای حکام، ایران با آگاهی پیش هنگام از عدم حمایت کشورهای منطقه، در رقابت با ‏سوریه به نفع آن کشور پای پس کشید، حال آنکه سوریه نیز علیرغم آنکه در صحنه جهانی مرتبط تر از ایران ‏است ناگزیر از عقب نشینی در مقابل افغانستان شد. در تلاش برای راه یافتن به شورای امنیت، ایران رقابتی ‏دشوار تر از شورای حکام آژانس داشت چرا که کشور ژاپن بمنظور محروم ساختن ایران از شانس احتمالی ‏انتخاب، نامزدی خود را در اخرین روزها اعلام داشت و به راحتی و در دور اول رای گیری در مجمع ‏عمومی، سهمیه اسیا را بخود اختصاص داد. این شکست در حالی به ایران تحمیل شد که 115 کشور از 192 ‏عضو مجمع عمومی، اعضاء جامعه غیر متهد ها محسوب می شوند، 56 عضو مجمع، کشورهای مسلمان اند ‏و 22 کشور، عربهای منطقه، که ایران مدعی دوستی با آنها است. پیش از آن ایران تنها یکبار در سال ‏‏1956 به عضویت غیر دائم شورای امنیت درآمده بود حال آنکه ژاپن تاکنون 9 بار در شورای امنیت عضو ‏بوده است. ایران البته از جمله اعضاء موسس سازمان ملل متحد نیز بشمار می رود! ‏

دولت امریکا از با نیان بزرگ منزوی ساختن ایران در صحنه جهانی است و طی سه سال گذشت جامعه اروپا ‏نیز در اجرای طرحهای انزوای ایران، کاملا در کنار دولت ایالات متحده قرار گرفته است. در عمل، تشدید ‏انزوای سیاسی ایران بخشی از سیاست خارجی رسمی و اعلام شده امریکا محسوب می شود و در راه تحقق ‏هدفهای این سیاست حتی روسیه و چین نیز سهم قابلی داشته اند. البته سیاست انزوای دولتهای غیر دوست را ‏امریکا در مقابل کشورهای دیگری نیز تعقیب می کند، اما میزان توفیق امریکا در تحمیل انزوای سیاسی به ‏سایر کشورها به هیچ وجه قابل مقایسه با عمق انزوای ایران نیست. بعنوان مثال در سال 2006، کشور ‏ونزوئلا، مانند ایران، داوطلب راه یافتن به شورای امنیت شد، ولی امریکا با حمایت از عضویت گواتمالا ‏بجای آن کشور، راه یافتن دولت هوگوچاوز به شورای امنیت را با مشکل روبرو ساخت. رقابت گواتمالا با ‏ونزوئلا موجب شد که رای گیری برای تثبیت دو سوم آراء به نفع کشور برنده، در طول دوهفته 47 نوبت ‏تکرار شود. در این مسابقه تنگاتنگ، ونزوئلا، از حمایت 22 کشور عرب بر خوردار بود و در ضمن حمایت ‏روسیه و چین را نیز تامین کرده بود. در نهایت با اعلام داوطلبی پاناما، در نوبت چهل و هشتم رای گیری، ‏کشور اخیر، سهمیه امریکای لاتین را بخود اختصاص داد و هر دوکشور مخالف و موافق امریکا را کنار زد. ‏ایران حتی در بسیج دشمنان امریکا نیز توفیق نداشته و انتخابات اخیر شورای حکام آزانس و شورای امنیت ‏سازمان ملل بر این شکست صحه نهادند.‏

انزوای سیاسی ایران در جامعه جهانی پدیده ای نیست که با تکیه بر درآمد نفت بتوان مدعی خنثی ساختن ‏عوارض آن شد. ایران نیازمند حضور فعال در جامعه جهانی است و استراتژی دفاع از منافع و امنیت ملی ‏ایران میباید به حضور فعال در صحنه های جهانی متکی شود. کوچک تر کردن جهان در اندازه های محلی و ‏دلخوش بودن به حمایت گروههای کوچک سیاسی در پاره ای از کشورهای عرب و یا قرار گرفتن در کنار ‏کره شمالی و سوریه راه خروج از انزوای سیاسی ایران نیست؛ عامل تشدید آن است. چرا که کشور های یاد ‏شده خود، از سوته دلان منزوی در جهان بشمار میروند. ‏

شهرت ایران در جهان به دلیل شنا کردن در خلاف مسیر است. به همین علت در جائی که کشور اوگاندا ‏برای دست یافتن به یک کرسی غیر دائم شورای امنیت راهی هموار را طی می کند، ایران خجالت می کشد و ‏درمی ماند. ایران زمانی در اقتصاد داعیه رقابت با کره جنوبی و رسیدن به اندازه های ژاپن را داشت. طرح ‏این مقایسه امروزیک شوخی بزرگ است و تنها موجب خنده می شود. در عرصه سیاسی، ایران امروز بدلیل ‏عدم بر خورداری از حمایت سایر کشورها، از مسابقه با سوریه انصراف میدهد و در انتها با کنار گذاشته ‏شدن “کشور دوست” با حسرت شاهد قرار گرفتن افغانستان در مسندی می شود که حق خود می دانست. برای ‏باز گشت به جامعه جهانی می باید با جهان تعامل داشت؛ تعامل واقعی با مردم ایران در داخل و با ملتهای ‏جهان در خارج، و البته نه از نوع سازشهای شعار ی که تنها در نطق ها سالانه رییس قدرت اجرائی ‏کشوردر مجمع عمومی دیده می شوند. ‏