پاتک نرم تلویزیونی

نویسنده

جنگ نرم، واژه ای که دیگر برای مردم ایران آشناست، بارها از زبان مسئولان امنیتی و حکومتی تکرار شده است. این مسئولین برای مبارزه با جنگ نرم، دست به دامن رسانه ای فراگیر شده اند. از یک سو در قالب سریال های تلویزیونی به مردم و مخالفان هشدار های پلیسی و امنیتی می دهند و با اغراق در وضعیت اقتصاد کشورهای دیگر، سعی در کنترل اذهان عمومی در قبال وضعیت اقتصادی ضعیف موجود دارند، از سوی دیگر با سناریو و خبرسازی برای شخصیت های جنبش سبز، سعی در تخریب وجهه ی آنان نزد اذهان عمومی دارند. سیاست نرم حکومت، مکمّلی برای رویکرد خشن و پلیسی برای مقابله با مردم است تا از این طریق هیچ نافرمانی مدنی و اجتماعی امکان بروز نیابد.

 

یزیدیان و رقاصه های زمانه

بر کسی پوشیده نیست که حکومت توجه ویژه ای به توده های مذهبی جامعه دارد. در راهپیمایی های برگزار شده زنان محجبه و چادر به سر در کنار اقشار دیگر این جنبش حضور داشتند.

 در هشت سال دوره ی اصلاح طلبان در ایران حکومت از آزادی های مذهبی ایجاد شده ناراضی بود. حکومت در آن دوره با تحریک قشر مذهبی سعی در نشان دادن چهره ای غیر مذهبی و لیبرال از دولت اصلاحات داشت.

اما  جنبش سبز برای حکومت زنگ خطری بود که نشان داد دیگر توانایی همراهی همه جانبه ی این قشرها را ندارد. چنین بود که پخش انبوه سخنرانی ها و مستنداتی که این جنبش را با مخالفان پیامبر اسلام و حضرت علی مقایسه می کند آغاز شد.

تکرار سخنرانی رهبر ایران که در آن  حامیان این جنبش را رقاصه های قبل از انقلاب می داند، نشان دادن راهپیمایی آخرین هفته ی ماه رمضان(روز قدس) که در آن فردی در حال کشیدن سیگار و نوشیدن آب است یا پرچم مذهبی به زمین افتاده ی روز عاشورا در تلویزیون، برای جداسازی این قشر مذهبی صورت می گیرد.

 

دستی که به آنان نمی رسد

بسیاری از شخصیت های شناخته شده جنبش سبز در خارج از ایران سکونت دارند، حکومت توانایی اعتراف گیری و زندانی کردن این شخصیت ها را ندارد. تنها راه باقی مانده برای مقابله با این افراد، ارائه ای چهره ای زشت از آنان در تلویزیون با مستندسازی است.

شخصیت هایی چون دکترعبدالکریم سروش، عطا الله مهاجرانی، اکبر گنجی، شیرین عبادی، فاطمه حقیقت جو، محسن سازگارا و بسیاری دیگر از روزنامه نگاران و فعالین حقوق بشر خارج از ایران که برای آنان مستنداتی ساخته شده است.

در این  مستندات به شیوه ای غیر اخلاقی  از زندگی خصوصی این افراد  سخن می رود و در تمامی این برنامه ها آنان را افرادی هتاک به اسلام و دین معرفی می کنند.

مستندات در پربیینده ترین ساعات شبانه روز پخش می شود و پای ثابت برنامه هایی چون 20:30 شبکه ی دوم صدا و سیمای ایران است.

 

هشدارهای امنیتی ـ پلیسی در قالب فیلم ها و سریال ها

 در همین راستا بعد از انتخابات سال 88 نمایش مجموعه های تلویزیونی با پیام های امنیتی- پلیسی آغاز شد. سریال هایی که در آن ها پیام ها و شعارهای حکومتی و امنیتی توسط بازیگران در قالب نقش ها و دیالوگ ها گفته می شود.

در سریالی به نام “به کجا چنین شتابان” شخصیت های منفور و جنایت کار فیلم در آخر سریال جاسوس و وابسته ی سفارت انگلیس می شوند. این شخصیت های منفور دائما درطول سریال تاکید می کردند دوستانی در میان روزنامه نگاران و کاربران اینترنت دارند که به کمک آن ها جو فضای جامعه را به سود خود می کنند.

در این سریال، مبّرا و پاک نشان دادن نهاد های امنیتی و انتظامی نیز در دستور کار قرار داشت. مامورانی که مجرم، قاتل و مفسد اقتصادی سریال در حال فرار از ایران را به دلیل نداشتن حکم قضایی بازداشت نمی کنند.در دیالوگ های بین این ماموران دائما گفته می شود که بدون داشتن حکم قضایی نمی توانیم به حقوق مردم تجاوز کنیم.

از سوی دیگر در سریالی به نام “هوش سیاه” با القای رصد شدن متخلفان اینترنتی در فضای سایبر، سعی در ایجاد رعب و وحشت در در بین مردم دارند. ماموران این سریال در دفتری کار می کنند که در آن از طریق دوربین های مدار بسته به خیابان های تهران تسلط دارند. در این مجموعه ی تلویزیونی مجرمان اینترنتی توسط ماموران شناسایی و با فناوری های پیچیده تصاویر مجرمین بازسازی و شناسایی می شوند.

 

ایرانیان، خوشبخترین مردمان دنیا

همزمان تلویزیون با تصویر کشیدن واقعیات نادرست از اقتصاد جهانی سعی درتوجیه اقتصاد ضعیف ایران دارد. در قالب اخبار و مستندات تلویزیونی، بارها و بارها از فقر، ورشکستگی شرکت ها، بیکاری، عدم رسیدگی دولت ها به مردم کشورشان در حوادث طبیعی می گوید، به گونه ای که انگار مردم آن کشورها جزو بدبخت ترین مردم جهانند و مردم ایران جزو خوشبخترین مردمان.

در توجیه افزایش قیمت ها و تورم دائما از بحران مالی جهانی و دست های پشت پرده ی داخلی خبرسانی می کنند؛گویی، دولت هیچ نقشی در آن ندارد.

ارائه ی آمارنادرست از وضعیت اقتصاد غرب در حالی صورت می گیرد که بعد از انتخابات، صدا و سیما برای جلوگیری از ایجاد سئوال در افکار عمومی، ازاعلام قیمت نفت در بخش های خبری خودداری می کند. احمدی نژاد در گفتگویی تلویحا اعلام قیمت نفت را باعث ایجاد توقع در مردم دانسته بود، چرا که دائما در مناظره های تلویزیونی تحت فشار برای چگونگی خرج کردن پول نفت قرار می گرفت.

 

رسانه ی حکومتی

تمامی این تلاش ها برای بمباران ذهنی مخاطبان میلیونی این رسانه ی فراگیر است. بسته های جنگ روانی که ساخته و پرداخته ی نهاد های امنیتی است و برای تسلط بر مردم تهیه می شود.

بی جهت نیست که عزت الله ضرغامی، رئیس سازمان صدا و سیما، در پنجمین کنگره‌ی جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی، فضای روانی جامعه را متفاوت با دهه ی 60 می داند و برای مقابله با آن خط مشی جدیدی در صدا و سیما تعیین می کند.

حکومت ها بودجه و امکانات خود را برای سوق دادن افکار عمومی به سو و به نفع خود مورد استفاده قرار می دهند؛ اگر حکومتی دموکراتیک نباشد تمام این نیرو و بودجه، صرف القای رذائل سیاسی و اعتقادی مورد نیاز آن خواهد شد، در صورتی که در حکومت های دموکراتیک این بودجه صرف منافع مردمی و خواسته های آنان می شود.