سقوط هواپیما و ریل قطار

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

یک هواپیمای ایران ۱۴۰ که محصول مشترک ایران و اوکراین بود، دیروز سقوط کرد و ۴۲ نفر سرنشین و کلیه کارکنان پروازی آن کشته شدند. ظاهرا از این هواپیما ۸ فروند در اصفهان ساخته شده بود که از این ۸ فروند تا حالا چهار فروندش سقوط کرده. یعنی مردم را کردند خوکچه آزمایشگاهی. کسی هم نبود بگوید که اگر سپاه یا هر کوفت دیگری این هواپیما ها را تولید کرده، برای چه صد پرواز اول را برای کارهای نظامی استفاده نمی کند تا هر وقت پرواز آن اطمینان بخش بود، بعدا وارد خطوط هوایی شود. ظاهرا از این هواپیما فقط در خطوط داخلی هواپیمایی ایران استفاده می شود. در همین ۲۴ ساعت گذشته هم قطار تهران مشهد از خط خودش خارج شد و خوشبختانه تلفات جانی نداشت. البته روحانی رئیس جمهور چند ساعت قبل ضمن ابراز تاسف شدید اعلام کرد که پرواز این هواپیما تا زمان اطمینان از سلامت آن، که احتمالا ده سال بعد از ظهور امام زمان خواهد بود، متوقف شود.

 

جدال تاریخی موسوی و خامنه ای

همیشه به این فکر می کردم با این علی آقای مقام معظم رهبری فعلی که سابقا در زمان خمینی در دهه شصت رئیس جمهور بود، چطوری کشور اداره شد و اقتصاد کشور در شرایط جنگ نابود نشد و سینمای کشور در آن شرایط شکل گرفت، مردم با شرایط سخت دردوره جنگ زندگی کردند، ولی گرسنگی نکشیدند. همیشه فکر می کردم چطور می شود خامنه ای رئیس جمهور باشد و چرخهای زندگی مردم بچرخد؟ البته می دانستم که میرحسین موسوی واقعا نخست وزیر توانایی بود، ولی این را هم می دانستم که خامنه ای هم از آن سریش های وزه بدگیر است که به همین سادگی ول نمی کند. تا این که همین هفته گذشته بعد از ۲۶ سال تازه سخنان خامنه ای که با سپاه در یک جلسه محرمانه عنوان شده بود، تازه منتشر شد و هم فهمیدم پاسخ سئوالم چیست و هم دانستم چرا خامنه ای در سال ۸۸ از ترس میرحسین موسوی احمدی نژاد را گذاشت روی سرش و حاضر شد مملکت را به فنا بدهد و حاضر شد خودش را هم تا حدی ضایع کند که مردم بگویند “مجتبی! بمیری، رهبری رو نبینی” در این سند مهم خامنه ای در پاسخ به سئوالات بعضی از اعضای مهم سپاه در مرداد سال ۱۳۶۷ گفته است: “قضایای جنگ هم که خودتان می‌دانید. جنگ مسئولیتش با من نیست، حالا هم نبوده، دیروز هم نبوده. عرض کنم که از سال ۶۲ به این طرف، بنده هیچ گونه مسئولیتی در جنگ ندارم.” خب! این شد مهم ترین دلیلی که جنگ باعث کشیده شدن قحطی و گرسنگی در کشور نبود و دلیل این که فرماندهان و نیروهای داوطلب و ارتش ایران توانستند مناطق اشغالی را از عراق پس بگیرند و مثل ماست وا نروند و همیشه هم این بزرگان مورد احترام ملت خواهند بود. خامنه ای در این مورد گفته: “ممکن است بگویید خب مگر دولت زیر نظر رئیس جمهور نیست؟ نه، جوابش نه است…” و توضیح داده که من اصلا میرحسین موسوی و وزرایش را قبول نداشتم. گفته: “ن هم که در دوره دوم ریاست جمهوری به خاطر مشکلاتی که در باب نخست وزیر پیش آمد که بنده آن نخست وزیر را قبول نداشتم، بعد امام فرمودند، بنده از امام تبعیت کردم، برادرمان آقای موسوی را تصویب کردم و ازشان حمایت هم کردم؛ تا این ساعت هم من از آقای موسوی همیشه حمایت کردم.” بعد هم خامنه ای به خمینی گفته که یک گروه حکمیت تعیین کند که در اختلافات بین او و میرحسین موسوی رای بدهند. خمینی هم احمد آقا پسرش و هاشمی و موسوی اردبیلی را به عنوان حکم تعیین کرد.حالا نتیجه چه شد؟ همین که خامنه ای گفته: “این حکمیت هم به لطف الهی در حدود ده یازده مورد بین من و آقای نخست وزیر اختلاف سر وزرا بود- به نظرم یازده مورد بود- در هر یازده مورد به نفع آقای نخست وزیر دادند، بنده هم هیچ اظهار نگرانی نکردم.” وزیر صنایع سنگین هم که بهزاد نبوی بود ظاهرا بارها توسط خامنه ای زیر فشار قرار می گرفت و آخرش هم گفت که “برای این که وقت مثلاً ریاست محترم جمهوری و اینها به مکاتبه و اینها تلف نشود، من دیگر بعد از این جواب نامه را نمی‌دهم!” دست بهزاد نبوی درد نکند و البته که بیست سال بعد پاسخ همین موضوع را در دستگیر شدن و زندانی شدنش داد. تازه آدم می فهمد که این موسوی مظلوم برای چی در همه این سالها حاضر نبود که رئیس جمهور بشود و وقتی هم که آمد، خامنه ای از ترس عقرب به مار غاشیه پناه برد.

 

تفکیک سکسی عبادی

تفکیک جنسیتی همچنان موضوع دعوا و مشکل جدی کشور است و تقریبا همه مقامات مسئول و غیرمسئول در مورد آن نظر دادند. شهیندخت مولاوردی معاون رئیس جمهور در امور زنان و خانواده گفته که “چرا پس از گذشت ۹ سال از شهرداری آقای قالیباف تفکیک جنسیتی اجرا شده است؟” بعد هم لابد طرفداران قالیباف جواب دادند که “غیرت دینی مان به جوش آمد.” همین شهیندخت پرسیده: “تا به حال غیرت دینی تان کجا رفته بود؟” و لابد طرفداران قالیباف جواب دادند که بخاطر برگزاری انتخابات ریاست جمهوری غیرت دینی قالیباف را موش کور خورده بود و چون نمی دید به همین دلیل مدتها طول کشید تا غیرت دینی سرجایش بیاید. البته خوشبختانه مقامات دولت روحانی و فرمانده نیروی انتظامی یعنی آقای احمدی مقدم گفت که “در مورد تفکیک جنسیتی در مراسم موسیقی و کنسرت تعجب کردم، ما در ناجا چنین بخشنامه ای را ابلاغ نکردیم.” و ادامه داده که “اجا به دنبال تفکیک جنسیتی در اماکن عمومی نیست.” البته همچنان تاکید کرده که “تنها در ورزشگاهها مانع ورود بانوان می شویم.” که آن هم دلیل مشخصی دارد، چون اصولا در تمام دنیا ورزش موضوعی ضداخلاقی است و زنان وقتی می بینند یک والیبالیست آبشار می زند یا سرویس می زند، بنیان خانواده شان متزلزل می شود، آن هم وقتی که تیم ملی پیروز شود که در این صورت کل خانواده زیر سئوال می رود. علی جنتی پسر اولیه پدر اولیه هم که به نظرم کلا پدرش را فراموش کرده و اطلاعات تاریخی اش کم است، گفت: “تفکیک جنسیتی تخلف است و با آن برخورد می کنیم.” و توضیح داد که تفکیک جنسیتی به معنی حذف خانواده است. یعنی من هر چه سعی می کنم بفهمم که وقتی آقای شهرداری بخاطر حفظ بنیان خانواده محل کار زنان ومردان و پارک و جاهای دیگر را جداسازی می کند، آیا نمی فهمد که اغلب افرادی که خانواده دارند وقتی به پارک یا کنسرت یا جاهای دیگر می روند، غالبا با همسر و یا فرزند خودشان به این جاها می روند. این یکی دیگر نوبر است که برای حفظ بنیان خانواده زن و شوهر را از هم جدا کنی. نیست؟ البته به نظرم تفکیک جنسیتی کم کم از موضوعات خبر حذف خواهد شد و دیگر برادران حزب الله در این مورد و یا درباره حجاب کمتر حمله خواهند کرد. در مورد تهران که مطمئنم. چون امروز سازمان هواشناسی گفته که تهران در روزهای آینده خنک می شود. حزب الله هم احتمالا کمتر جوش می آورد و مشکلش حل می شود تا تابستان آینده که کلیه جانداران از جمله حزب الله در فصل بهار جوش می آورند و داغ می کنند.

 

حملات آمریکا ادامه دارد

آقا! من کلی از این بی بی سی و رادیو فردا و خیلی از وب سایت های ایرانی گله دارم. آنها از کلمه “پیکارجو” برای نام بردن از داعش استفاده می کنند. یعنی چه؟ کلمه مناسب برای داعش همان کلمه “تروریست” است. اصلا تروریست یعنی فرد یا گروهی که با ایجاد وحشت عمومی سعی می کند مردم را بترساند و به مقاصد خودش برسد. کسی که جلوی دوربین سر می برد و دست می برد و چهل پنجاه نفر را تیرباران می کند که “پیکارجو” نیست. پیکارجو کسی است که در مقابل حمله به خودش یا کشورش مقاومت مسلحانه یا غیرمسلحانه می کند. لطفا این موضوع را جدی بگیرید. رادیو فردا گفت: “ارتش آمریکا روز جمعه پیکارجویان دولت اسلامی در شمال غربی عراق را بمباران کرد.” دستش درد نکند. فعلا با ورود آمریکایی ها به معادله جنگ داعش و مردم عراق، داعش به شدت آسیب پذیر شده و کردها و دولت عراق هم به شدت داعش را زیر حملات خودشان گرفته اند.

 

همدردی جهانی با مردم غزه

در غزه هم فعلا الحمدالله حملات کاهش پیدا کرده و به نظرم این موضوع به دلیل شکل گیری افکار عمومی علیه اسرائیل و همدردی مردم جهان با مردم غزه است. اوباما در نطق دو سه روز قبل خودش گفت که من هیچ همدردی با حماس نمی کنم، اما با مردم غزه که سالهاست در شرایط بسیار ناگواری زندگی می کنند احساس همدردی می کنم. اتفاقا من هم بدون اینکه مزدور اوباما باشم همین احساس را دارم. تجمعات اعتراضی در همه اروپا و آمریکا و استرالیا علیه بمباران غزه شکل گرفت. فرانسه که به دلیل حمله فلسطینی ها و اعراب پاریس به مراکز تجاری و مغازه های یهودیان تظاهرات قبلی را ممنوع کرده بود، اجازه تظاهرات داد و با پلیس پرتعدادی جمعیت را کنترل کرد. در آفریقای جنوبی دهها هزار نفر در تظاهرات علیه اسرائیل شرکت کردند و خانواده ماندلا هم آنها را همراهی کرد. مردم آفریقای جنوبی خواستار قطع اجازه کار اسرائیلی های این کشور شدند. در انگیس دهها هزار نفر به خیابان رفتند. در اسپانیا هم تظاهرات گسترده در حمایت مردم غزه برگزار شد. در دابلین ایرلند هم تظاهرات وسیعی برگزار شد. در سیدنی استرالیا هزار نفر علیه اسرائیل تظاهرات کردند. این وسط تنها دولت کانادا خودش را چس کرد و از کلیه اقدامات دولت اسرائیل حمایت کرد. البته رهبر حزب سبزها علیه این اقدام دولت کانادا موضع گرفت، ولی فشار دولت بر او چنان گستره بود که بیچاره استعفا داد. در اغلب کشورهای آمریکای لاتین مردم همسو با سیاست های دولت حاکم برخورد کردند. ونزوئلا که چهار سال قبل در جریان حمله قبلی به غزه رابطه اش را با اسرائیل قطع کرده بود، فعلا هم پیشتاز رهبری مخالفت با اسرائیل است. برزیل، شیلی، پرو و السالوادور سفیرشان را از اسرائیل احضار کردند. فیدل کاسترو طومار حمایت از غزه را امضا کرد و باعث شد همه کسانی که از غزه حمایت می کنند بدنام شوند. در آمریکا تظاهرات کم جمعیت در نیویورک و واشنگتن برگزار شد و همچنین تظاهرات به نفع اسرائیل توسط بعضی گروههای یهودی و غیریهودی برگزار شد. لوس تر و بیمزه تر از بعضی از گروههای مصری بودند که به دلیل دخالت هایی که قبلا حماس در این کشور کرده بود، صریحا و علنا می گفتند “بگذارید غزه با ساکنانش بسوزد.” یعنی آدم اینقدر احمق باشد که بخاطر دشمنی درست با یک گروه خواستار مرگ دومیلیون از مردم یک شهر بشود؟ از همه اینها گذشته سردار سلامی از فرماندهان سپاه درست بعد از اینکه جنگ غزه در حال آرام شدن است، در صدا و سیما حاضر شد و گفت که “سیستم ضدموشکی اسرائیل فقط بیست درصد حملات را متوقف می کند. چون راکت های مقاومت ارزان است و موشک های گنبدآهنین هر کدام پنجاه هزار دلار است، در حقیقت راکت های مقاومت این موشکها را هدف قرار می دهد.” دیوانه اصلا فکر نمی کند که آیا مردم کشته می شوند یا نه، همین که موشک های اسرائیل نابود شود برایش کافی است.

 

افتیضاح سیاسی مالی

هر روز از افتضاحات مالی دوره احمدی نژاد تازه خبری می دهند که وقتی می شنوی می فهمی انگار تاحالا هیچ نمی دانستی. فکر کن اگر موقعی که احمدی نژاد با همان قیافه مظلوم آمده بود و هر روز تهدید می کرد مفسدین اقتصادی را معرفی می کند، اگر کسی به آدم می گفت که همین نمونه بزرگترین فساد مالی تاریخ ایران و احتمالا جهان را انجام خواهد داد، کسی تصورش را هم نمی توانست بکند. کمال الدین پیرموذن گفته که “فسادهای عظیم” و “تخلف های مالی فاجعه بار” در تامین اجتماعی، بیمه ایران، مسکن مهر، صنعت مس، فولاد و خودروسازی تخلفات بزرگ دولت نهم و دهم است. نکته این که افرادی که تخلف کردند و بی عرضه بودند یا دزدی کردند، الآن خودشان بوق گرفتند دستشان و موضوع برنامه هسته ای یا تفکیک جنسیتی را هر روز عربده می کشند و سعی می کنند زمان و فرصت را برای رسیدگی به این پرونده ها از بین ببرند. پیرموذن گفته “حیف و میل های زمان احمدی نژاد تکان دهنده است و بعید می دانم کسی توان بیان میزان آن را به مردم داشته باشد.” و دقیقا به همین دلیل است که دلواپس ها حتی یک قدم از حق هسته ای که ارث باباشان است کوتاه نمی آیند که کسی به بدهکاری آنها توجه نکند، به همین دلیل است که نمایندگان مجلس یک قدم از استیضاح وزیر علوم عقب نمی کشند که بورسیه های تقلبی و اختلاس شده مورد توجه و بررسی قرار نگیرد. و به همین دلیل است که دیروز روزنامه “نشاط” و “تهران امروز” محکوم شد و زمان رسیدگی به یکی از پرونده های مرتضوی برای آینده تعیین شد.

 

سردبیر رجانیوز

علی نادری سردبیر وب سایت دلواپس رجانیوز که دیروز بازداشت شده بود، طبیعتا امروز آزاد شد. اتفاقا وقتی دیروز در خبر رجانیوز نوشته شده بود که سردبیر رجانیوز با شکایت “کثیف” روزنامه ایران بازداشت شده، خیلی فکر کردم که چرا یک روزنامه که در مدت ریاست جمهوری احمدی نژاد کاملا مواضع ضدمردمی داشت و اصلا مال این حرفها نبود که با یک وبسایت فاشیستی که کمابیش به خودش شبیه است، درگیر شود، از سردبیر آن وبسایت شکایت کند. بعدا فکر کردم لابد رجانیوز خبر دروغی درباره روزنامه ایران که یک روزنامه دولتی است منتشر کرده و روزنامه ایران که لابد با تغییر دولت، مثل بعضی از سازمانهای وابسته به دولت مدیریتش تغییر کرده، علیه دروغ رجانیوز شکایت کرده و قوه قضائیه هم یک بار در زندگی کار درستی کرده و یک دروغگو را به جای اینهمه روزنامه نگار درستکار و باشعور کشور که زیر چکش قوه قضائیه هستند، بازداشت کرده. هر چه جستجو کردم هیچ خبری از درگیری این دو رسانه ندیدم. تا همین امروز که روزنامه ایران خبر داد که مشکل علی نادری سردبیر رجانیوز هم مثل بقیه دلواپس ها بدهی بانکی است. البته ایشان جزو فهرست بدهکاران بانکی دولت احمدی نژاد نیست، چون اگر مثل آنها بود که کاری با او نداشتند و مثل مشائی و بقایی و رحیمی و مرتضوی و رسائی و بقیه بدهکاران با دنده پهن هر روز نطق می کرد و عین خیالش هم نبود. ولی به گفته روزنامه ایران، علی نادری هم مثل بقیه برادران دلواپس که توانایی تشخیص جیب خودشان و جیب مردم را ندارند، در سال ۸۹ تا ۹۰ به مدت ده ماه مسئول روزنامه ایران در اصفهان بوده و در این مدت ۱۱۲ میلیون بدهی خودش که شامل فروش روزنامه و دریافت پول آگهی بوده به حساب روزنامه نریخته و ماجرای شکایت و بدهی و برکنار شدنش هم به دولت روحانی ربط ندارد و او در همان دوره احمدی نژاد کنار گذاشته شده. البته ایشان امروز با قرار منع تعقیب به نوشته رجانیوز آزاد شد. خب! برادر من! شما عوض اینکه پول فروش روزنامه را به روزنامه تحویل بدهی مثل سایر دلواپسان هی درباره اشکالات دولت و تفکیک جنسیتی و برنامه هسته ای حرف می زنی. اصلا برای چی؟ پول مردم را پس بده و اینقدر هم ادای منتقد درنیاور. آدمی که روزی هفت تا حکم اعدام علیه مخالفان حکومت صادر می کند، لزومی ندارد ژست منتقد بگیرد. دارد؟