ما ایرانی ها ملت رفیق بازی هستیم و آنقدر در رفیق بازی افراط می کنیم. ترجیحمان بر این است که همراه “روزهای شادی” و شریک” شبهای غمناک” رفیقمان باشیم و باشند. این خصوصیت شاید ریشه در گذشته هایمان دارد شاید هم در یکی از ژن هایمان که هنوز کشف رمز نشده است نهاده شده؛که البته فرقی هم نمی کند. بی دلیل نیست که حافظ هم به یکی از همین سبب ها می گوید:” که کیمیای سعادت رفیق بود، رفیق”.
با وزیر شدن” صادق محصولی”، احمدی نژاد بالاخره توانست یکی از نزدیکترین”مشاور- رفیق” هایش را به ساختمان بلند فاطمی – وزارت کشور- برساند. ساختمانی که هر چه به زمان انتخابات ریاست جمهوری دهم نزدیک شویم به طول و شاید هم عرض آن در نظرها افزوده می شود.
صادق محصولی فرصت یافت رفیق شبهای غمناک و تنهایی بودنش را در زمان انتخابات ریاست جمهوری نهم به احمدی نژاد ثابت کند؛ آن زمان که محافظه کاران سنتی یا برادران بزرگتر محافظه کار حاضربه پذیرش احمدی نژاد به عنوان کاندیدای جدی نبودند ودر تمام محاسباتشان از روی او به راحتی می گذشتند و قاطی گزینه های جدی حسابش نمی کردند. اما “رفیق میلیاردر” در آن روزها که احمدی نژاد کاندیدایی کم اقبال می نمود رفاقتش را نشان داد و پای احمدی نژاد ایستاد و نشان داد همان گونه که شم اقتصادی خوبی دارد و می داند که کی وکجا سرمایه گذاری کند در سرمایه گذاری های سیاسی هم دستی بر آتش دارد.
البته احمدی نژاد هم در این 3 سال ثابت کرده است که رفیق بازی تمام عیار است و از “کیمیاهای سعادت” دور و برش دست بردار نیست که نیست.
چند شغله بودن بعضی از افراد حلقه رفقا (زریبافان و الهام ) به رغم مخالفت صریح قانون، بر کنار نکردن اسفندیار رحیم مشایی پس از اظهار دوستی با ملت اسرائیل به رغم خط قرمز نظام بودن و درخواست مراجع تقلید برای برکناری او، بر کناری بعضی از اعضای هیات دولت به دلیل اختلاف عقیده با مشاور- رفیق های ریس جمهور (دانش جعفری، مظاهری و …) را در راستای ارج و قرب خاصی که احمدی نژاد برای این کیمیاهای سعادت قائل است می توان ارزیابی کرد.
مجلس هفتم با ندادن رای اعتماد به سعیدلو برای وزارت نفت باعث شد که احمدی نژاد به افتخار شریک کردن او در روزهای شادی، معاونت اجرایی رییس جمهور را راه اندازی کند. در همین راستا، رییس جمهور مشایی را به عنوان دیگر معاونش به سازمان کمتر در دسترس میراث فرهنگی فرستاد، و بهبانی -استاد سابق خود- را از وزیر قبلی سالها بزرگتر است، در راستای جوانگرایی به وزارت راه برد. به علاوه، جوانفکر و کلهر همیشه متفاوت و شمقدری- سازنده فیلم انتخاباتی احمدی نژاد- هر کدام عنوان مشاور – رفیق های خیلی تخصصی گرفتند. احمدی نژاد، همچنین زریبافان را – به رغم عضو شورای شهر تهران بودن و چند شغله بودن - دبیر هیات دولت کرد، الهام را در چندین و چند پست همزمان قرار داد، مهرداد بذرپاش را به عنوان نماد جوان گرایی دولت به صورت روزانه ارتقا داد، و محصولی را با تلاش دوباره به وزارت رساند؛ هر چند با 3 سال و چهار ماه تاخیر.
با این حساب فقط می ماند یک نفر: مرتضی ثمره هاشمی .آن که از او به عنوان صحنه گردان اصلی دولت و حلقه رفقا یادمی کنند و می گویند که در دوران جوانی و دانشگاه احمدی نژاد و سایر اعضای حلقه ارومیه در علم و صنعت در فکر و نماز به او اقتدا می کرده اند. پس شان او اجل تر از آن است که با معرفی به مجلس در چالش رای های سفید و کبود نمایندگان بیفتد و برای گرفتن رای اعتماد به او چانه زنی شود، چرا که او خود چانه زن اصلی است.
به این ترتیب، تمام رفقای” شبهای نمناک” انتخابات ریاست جمهوری ِ نهم، در” روزهای شادی” تشکیل و استقرار دولت شریک شده اند. چه آنکه احمدی نژاد رفیق باز است و معلوم نیست این رفیق باز بودن او ریشه تاریخی دارد یا در یکی از ژنهای او نهفته است. اما هر سببی که دارد نتیجه این است که او از این کیمیاهای سعادت دست بردار نیست؛ حتی اگر گاف های آنان به خطوط قرمز نظام پهلو بزند.
به هر روی انتخابات دهم در راه است واحمدی نژاد بر این باور سخت معتقد است که: “کیمیای سعادت رفیق بود، رفیق”.