رهبران ایران در یک اقدام بیسابقه از ورود شرکتهای نفتی آمریکایی به ایران پس از لغو تحریمها استقبال کردهاند. این نشان میدهد که جمهوری اسلامی منافع اقتصادی خود را بر منافع ایدئولوژیک انقلابی خود مقدم قرار داده است. اما سود اقتصادی در نهایت میتواند به گسترش ایدئولوژی و اصول انقلابی ایران در منطقه یاری رساند.
اخیرا بیژن زنگنه وزیر نفت ایران در رسانههای این کشور گفته است: «ما از حضور شرکتهای نفتی آمریکایی در ایران استقبال میکنیم. ما قطعا زمینه را برای حضور شرکتهای نفتی آمریکا در ایران آماده خواهیم کرد.»
از طرف دیگر یکی از مزایای توافق نهایی هستهای برای ایران، منافع آنی و کوتاه مدت، نظیر دریافت میلیاردها دلار از درآمدهای نفتی است که تحت تحریمها در بانکهای خارجی مسدود شده.
شرکت رویال داچ شل که حدود دو میلیارد دلار به جمهوری اسلامی بدهکار است، در مورد پرداخت بدهیهای خود پس از لغو تحریمها سخن گفته است.
زنگنه در یک دیدار بیسابقه با بن فون بیوردن، رئیس شرکت شل ملاقات کرده است. بیوردن به زنگنه اطمینانخاطر داده است که به محض مهیا شدن شرایط، بدهی خود را پرداخت خواهد کرد. زنگنه علاوه بر این با شرکتهای غربی دیگر نیز در نشست اوپک دیدار کرده است.
زنگنه میگوید، ایران تمایل دارد با شرکتهای بزرگ نفت و گاز که قراردادهای “جالبتری” داشته باشند همکاری کند.
بسیاری از شرکتهای خارجی بخاطر تحریمهای بانکی و مالی شورای امنیت سازمان ملل و همچنین تحریمهای اقتصادی آمریکا علیه جمهوری اسلامی نتوانستهاند بدهیهای خود را به ایران پرداخت کنند.
مسئله دسترسی فوری به میلیاردها دلار پول برای رهبران ایران جذاب و حیاتی است چرا که این کشور به توافق نهایی هستهای از منظر ژئوپولیتیک و رشد کوتاه مدت و سریع اقتصادی نگاه میکند.
تصور غلطی در غرب وجود دارد که توافق هستهای با جمهوری اسلامی کاری انقلابی خواهد بود. غرب و خصوصا آمریکا استدلال میکند که توافق نهایی هستهای خصلت سیستم سیاسی ایران را در درازمدت تغییر میدهد؛ از این رو بصورت بنیادین سیاستهای داخلی و منطقهای ایران را متحول میکند، حمایت این کشور از گروههای شبهنظامی شیعه و نایبان خود را در خاورمیانه دگرگون میسازد، سیاست خارجی ایران را تعدیل و احتمالا در درازمدت رژیم را عوض خواهد کرد.
اما مقامات ایرانی توافق هستهای را موقتی و مقطعی میداند. به عبارت دیگر ایران از قوانین توافق هستهای برای یک دوره محدود تبعیت میکند، اقتصاد خود را رونق میبخشد، میلیاردها دلار درآمد کسب میکند و بلافاصله پس از اتمام مدت توافق، برنامه هستهای خود را دوباره آغاز خواهد کرد.
نکته قابل توجه این است که این میلیاردها دلار به شهروندان ایرانی نمیرسد یا حتی بهشکل برابر بین موسسات دولتی نظیر وزرات خارجه تقسیم نمیشود. اکثر پولهای بدست آمده توسط سپاه، نیروی قدس و دفتر رهبری اداره خواهد شد. سپاه و رهبر ایران بر بخشهای اقتصادی جمهوری اسلامی تسلط انحصاری دارند.
در نتیجه توافق هستهای برای سپاه و رهبر ایران نوعی تجارت است. نه تنها از میلیاردها دلار مسدود شده در کشورهای دیگر بهرهمند خواهند شد، بلکه به دنبال راههایی جدیدی برای افزایش صادرات نفت و قراردادهای اقتصادی با شرکتهای نفت و گاز غربی و چند ملیتی خواهند بود.
شرکتهای غربی نظیر شل و بیپی پیشاپیش علاقه خود را برای بازگشت به بازار نفت ایران به محض امضای توافق نهایی و رفع موانع اقتصادی و بانکی اعلام کردهاند.
پس از دهها سال، این اولین بار است که شرکتهای بزرگ نفت و گاز غربی علاقه خود برای ورود به ایران را بصورت علنی ابراز میکنند. ایران دومین ذخایر گاز و چهارمین ذخایر نفت جهان را در اختیار دارد.
رهبران ایران از توافق هستهای کوتاه مدت برای بستن قراردادهای نفتی درازمدت استفاده خواهند کرد تا منافع خود را برای سالیان طولانی تضمین کنند. این موضوع بازگرداندن تحریمها را در صورت تخطی ایران از مفاد توافق هستهای دشوار میکند. وزارت نفت ایران به دنبال ۲۰۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری است تا بتواند صنعت نفت خود را احیاء کند.
علاقه ایران و شرکتهای غربی به همکاری با یکدیگر نشانگر دو موضوع است. اول این که اعضای اوپک باید آماده بازگشت ایران به بازار نفت باشند. ایران قصد دارد پس از پایان تحریمها تولید نفت خود را روزانه یک میلیون بشکه افزایش دهد. دوم اینکه جامعه بینالمللی و خصوصا آمریکا باید برای بازگشت اقتصادی ایران یک استراتژی داشته باشند. پس از تحریمها، اهمیت ژئوپولیتیک تهران و نفوذ سپاه در منطقه تقویت خواهد شد. تا اینجا به نظر نمیرسد دولت اوباما استراتژی خاصی برای بازگشت اقتصادی ایران در نظر گرفته باشد.
منبع: هافینگتون پست - 14 ژوئن 2015