گفت وگو ♦ نمایش ایران

نویسنده
پیام رهنما

behroozbaghaib.jpg

پای حرف های بهروز بقایی
‎ ‎تلخی های تئاتری‎ ‎

‎ ‎آقای بقایی، شما که بازیگری را از تئاتر شروع کردید و دربسیاری از مصاحبه های خود عنوان موفقیت های ‏خود را در تئاتر می دانید، چرا مدت هاست که ب سمت و سوی این هنر نمی روید؟‎ ‎
اگر یادتان باشد من سال ها قبل مجددا به سمت بازیگری در تئاتر آمدم و چند سال پشت سر هم مشغول بازی شدم. اما ‏واقعیت تلخی که در تئاتر موجود است را نمی شود منکر شد و با چشم و گوش بسته زندگی کرد. واقعیت ین است که تئاتر ‏امروزه هنرمندان را تغذیه نمی کند. بارها شده است که درمورد این قضیه اغلب هنرمندان به گفتو نشسته اند. آن را به ‏رسانه ها انتقال داده اند وسال هاست که موضوع این چنینی را علنی کرده اند. اما هیچ حاصلی نداشته است. وقتی که تو به ‏عنوان یک عامل اجرا مثل بازیگر یا طراح درتئاتر مشغول می شوی ودو ماه از وقت خود را درتمرین ویک ماه اجرای آن ‏نمایش سپری می کنی ناگهان متوجه می شوی سه ماه از زمان تو وقف هنری شده است که بسیار گرانمایه است اما متاسفانه ‏دستمزدی درآن موجود نیست. امروز کار خود درتئاتر رابه اتمام می رسانی و دویا سه سال دیگر دستمزدها پرداخت می ‏شود. بنابراین مجبورمی شوی آن را ترک کنی. دوری من از تئاتر اصلا برایم خوشایند نیست. امیدوارم که هرچه زودتر این ‏مسائل ازتئاتر دورشوند تا شما بازگشت سیل مشتاقی از هنرمندان را به این هنر ببینید. ‏

‎ ‎آسیب های چرخش پولی مرکز هنرهای نمایشی دربدنه تئاتر ایران به شدت تاثیرگذار است وبه نظر هیچ ‏کارشناسی هم برای این رفع این معضل اقدامی ندارد. پیشنهاد شما به عنوان یک بازیگر برای این مساله ‏چیست؟‎ ‎
به اعتقاد من اصلا مساله چرخش پولی نیست. بودجه ای که دولت برای تئاتراین مملکت درنظر گرفته است بسیار ابتدایی ‏است وقابل قیاس با دیگر کشورهانیست. گر یک رقم جالب توجه و کلان بود که می شد از آن به عنوان سرمایه تئاتر نام برد ‏و درتقسیم آن مشکلی وجودداشت بحث بسیارروشنی بود. اما مساله اینجاست که ارتقای بودجه ارشاد برای تئاتر به قدری ‏ناچیز است که واقعا نمی شود پاسخگو شد. حقیقت این است که من وقتی تئاتر کارمی کنم باید آموزش بی پولی را ببینم. تا ‏زمانی که نمایش برصحنه باشد و از دست آن خلاص نشوم باید عادت به کم پولی داشته باشم. ‏

‎ ‎مدتی است که درایران صحبت از شکل گیری تئاترخصوصی و انقطاع هنرنمایش از حمایت های دولتی مطرح ‏می شود. نظر شما دراین مورد چیست؟‎ ‎
تئاترخصوصی و یا دولتی در نهایت به سیاست ها و تصمیم های کلان دولتی بازگشت و نیم نگاه دارد. شما متوجه باشید که ‏هیچ اتفقی برای تئاتری که حامی دولتی نداشته باشد نمی افتد. بدون تعرف بگویم که ما اصلا باید قبل از هرچیز فرهنگ ‏شازی را درمیان مردم رواج دهیم که اصلا بیایندو تئاتر را تماشا کنند. ما الان مشکل مخاطب داریم. یکی از معضلات تئاتر ‏این است که مردم به تئاتر نمی آیند وآنهایی هم که می آیند قشر بسیار خاصی هستند. این مهم است که بتوانیم مردم را به ‏تئاتر بیاوریم. دولتمردان ماتئاتررا به شوخی گرفته اند و گمان می برند که کار بسیر آسانی است که هزینه زیادی ندارد. پس ‏بگذاریم همان گوشه بمانند و کارشان را انجام دهند. چند سال است که کلنگ احداث تئاترشهر2به زمین خورده است. آیا ‏تئاتر خصوصی می تواند آنها را انجام دهد؟نه. ‏

‎ ‎فکرمی کنید مهم ترین وجه تمایزتئاترقبل و بعد ازانقلاب درچیست؟‎ ‎
لازم نمی دانم یش از این وارد بحث های کلان شویم. اما درمورد تئاتر و بازیگری تئاتر باید بگویم که مهم ترین تفاوت ‏هادرنوع فعالیت ها بود. قبل از انقلاب به همه بازیگران تئاتر احترام خاصی می گذاشتند و اصلا بازیگر تئاتر با افتخار از ‏کارش صحبت می کرد. دلیل این امر هم این بود که از این راه به خوبی امرار معاش می کرد و می توانست زندگی خود را ‏بچرخاند. بنابراین سخت پیش می آمد که به سمت تصویر کشیده شود و فعالیت های دیگری داشته باشد. اما الان وضعیت به ‏هم خورده است و روی تئاتر به هیچ عنوان نمی توان حساب بازکرد. ‏

‎ ‎دراین چندساله به نظر می آید کار در تلویزیون برایتان لذت بخش تر است.‏‎ ‎‏ ‏
کاردرتلویزیون با مهیارهایی که به ان علاقمندم همیشه برای من دوست داشتنی بوده است. در تلویزیون ازتجریبات تئاتر به ‏شدت استفاده می کنم و از آن لذت می برم. درتلویزیون تلاش می کنم زیبایی شناسی که از تئاترآموختم را به کار برم. ضمن ‏اینکه مهم ترین تفاوت من بین تئاتر و تلویزیون تهداد مخاطبیم کارهایم است. درتئاتر برای سی هزار نفر کار می کنی ولی ‏درتلویزیون برای سی میلیون جمعیت. این خوب است. ‏

‎ ‎درموردنوع ارائه بازیتان بریامان بگویید.‏‎ ‎
بسیاری بهخ من م یگویند که که علاوه برنوع بازی شیرینی که داری اغلب نقش ها را یک شکل بازی می کنی. یعنی مدام ‏در یک رویه غوطه ور شدی و آن را به تماشاگر انتقال می دهی. آنچه وجودارد این است که من یک تکنیک را فرا گرفته ام ‏که دراجرا بسیار خوب است و نتیجه گرفته ام. البته فراموش نکنید که من تکنیک های دیگری را هم می دانم اما درعمل و ‏به دلیل آشنایی زدایی تماشاگر با یک تکنیک خاص پیش می روم. ‏

‎ ‎ین نوع بازی در تئاتر و تلویزیون هم شباهت دارد.‏‎ ‎
ببینید قدر مسلم این است که من دریک روش و سیستم تربیت شده ام. اصلا نمی پذیرمک که در تئاتر وتلویزیون عین هم کار ‏می کنم به دلیل اینکه اصلا مدیوم ها و کادربندی ها با هم متفاوت است. من در تئاتر مجبور به بزرگ نمایی هستمک اما در ‏تلویزیون این امکان وجود ندارد و اصلا ممنوع است. ‏

‎ ‎منظور جنس بازی است نه شکل آن.‏‎ ‎
یادمان باشد که برای کامپیوتر هم نرم افزارها مشترک و یکی است اما سخت افزار به راحی تعویض می شود. ‏

‎ ‎ولی کامپیوتر که بازیگر نیست. یک وسیله امکاناتی برای رفع نیاز ها است.‏‎ ‎
منظورم شکل استفاده ها و قابلیت های مشترک کامپیوتر و بازی بود. ‏

‎‎به نظرتان برای حل مشکلات تئاتر باید چه کرد؟‎ ‎ اول اینکه نگاهمان به تئاتر را کاملا ترمیم کنیم یعنی این هنررابه عنوان یک نیاز و خوراک فرهنگی دراجتماع و میان مردم ‏جای دهیم. گام بعدی این است که مشکلات اقتصادی هنرمندان را تامین کنیم تا بتوانیم با آرامش خیال کارها ر ا دنبال کنیم و ‏درنهایت اینکه برتعداد سالن ها و امکانات خود بیفزاییم. ‏