‏ دیدار ♦ چهار فصل

نویسنده
نوشین جعفری

ahmadrezaahmadi1.jpg

احمدرضا احمدی در مراسم رونمایی از “همه‌ی شعرهای من”‏
‎‎شعر من، درد من است!‏‎ ‎

مراسم رونمایی از مجموعه‌ی “همه‌ی شعرهای من” احمدرضا احمدی در خانه‌ی هنرمندان ایران برگزار شد. ‏
در این مراسم که با حضور احمدرضا احمدی و جمع کثیری از اهالی هنر برگزار شد حسن کیائیان، آیدین آغذاشلو، ‏محمدهاشم اکبریانی، شهرام اقبال‌زاده، پاشایی، احمد پوری، محمد شمس لنگرودی و مسعود کیمیایی به سخنرانی پرداختند و ‏هر کدام، ابعادی از شعر و شخصیت احمدرضا احمدی را مورد بررسی قرار دادند.‏

aydin_ahmadreza.jpg

در ابتدا حسن کیائیان مدیر نشر چشمه با حضور در پشت تریبون ضمن خیرمقدم به میهمانان توضیحاتی را در خصوص ‏مجموعه‌ی “همه‌ی شعرهای من” بیان داشت: «زمان زیادی به پنجاه‌سالگی شعر احمدرضا احمدی نمانده است. سن اوج ‏تجربه و پختگی و این پختگی آنچنان با شیبی ملایم و به طور طبیعی رخ داد که جز پذیرش آن از سوی همه حتی منتقدان ‏پیشین این شاعر راه دیگری وجود نداشت. ده سال پیش شاید به من می‌گفتند روزی فرا می‌رسد که در جایگاه ناشر همه‌ی ‏شعرهای ایشان قرار خواهم گرفت، پذیرفتن آن برایم امر آسانی نبود اما شعر احمدی و شخصیت او بدانگونه بود که در ‏طول این سال‌ها توانست آرام آرام و با دلبری تمام خود را در دل و دیده‌ی همه جای دهد. بنده‌ی کمترین که جای خود داشتم. ‏این کتاب ابتدا توسط نشر افکار حروفچینی شده‌بود سپس از میانه‌ی راه افتخار ادامه‌ی کار را ما پیدا کردیم. تلاش همکارانم ‏در نشر چشمه و نیز دوستان هنرمندمان در گرافیک دید به این اثر جسمیت دادند و آنچه می‌بینید حاصل زحمات این عزیزان ‏است. احمدرضا احمدی یک شاعر است به مفهوم وسیع کلمه. این جایگاه رفیع حق مسلم اوست که نزدیک پنجاه سال توانسته ‏است با استواری تمام در هر وضعیتی در عرصه‌ی شعری و شاعری به حضور خود ادامه دهد. چونان درختی تناور و ‏پرشاخ و برگ که بزرگی و سرسبزی خود را نه وامدار این و آن بلکه از آفتاب و باد و باران به ودیعه گرفته است. حضور ‏اینگونه مدام و مستمر در عرصه‌ی هنر تنها از کسانی چون او بر می‌آید که به نصیحت نیما گوش دادند و به آن عمل ‏می‌کنند: آنکه می‌دارد تیمار مرا، کار من است. کارنامه‌ی کاری احمدرضا احمدی پیش چشمان شماست که دلبرانه آمده است ‏تا به شما بگوید که احمدی شاعر در این پنجاه سال چه کرده‌است.»‏

پس از او آیدین آغداشلو با حضور در پشت تریبون جایگاه احمدرضا احمدی در شعر معاصر را یگانه دانست و او را ‏روشنفکری تراز اول نامید. او در سخنانش اظهار داشت: «طنز، حضور زنده‌، ذهن تابنده و شگفت‌انگیز احمدرضا احمدی ‏زمینه‌ی گسترده و وسیعی است برای آنکه سینه به سینه نقل شود و آدم یا شاعری را به اسطوره‌ای تبدیل کند.»‏
او در ادامه گفت: «احمدرضا احمدی از سال 1340 به بعد در تمام جریانات فرهنگی حضور دائم و مستمر داشته و خودش ‏فرهنگ‌ساز بوده و هیچ لحظه‌ای مردمش را ترک نکرده. چه به آن معنا که منزوی شود و چه به آن معنا که کشور را ترک ‏کند. من احترام زیادی از این حیث برای او قائلم. مسئله‌ی حضور زنده‌ی شاعر در میان مردمش و پاسخگو بودنش و مراقب ‏بودنش و نوازشگر بودنش بخشی است که در جاهایی در تاریخ روشنفکری ما به آن مفهوم می‌دهد. از 1340 روشنفکری ‏معاصر ما شاید سریع‌تر و زنده‌تر شروع به حرکت کرد و با بودن شاعران بزرگ و هنرمندان تراز اول و کسانی که کار ‏کردند به شکل و صورتی درآمد که هیچگاه از هیچ جانبی انکار نشد و نشد که انکار شود. از اولین سال‌ها که با احمدرضا ‏احمدی بودیم با شخصیتی مواجه شدیم که این شخصیت ناسازگار بود، اهل معامله نبود، دنباله‌رو نبود و خود در عنفوان ‏جوانی در لحظه‌ی شکوفایی راهگشا و زنده‌کننده‌ی جریانی بود که پیش از او هم البته به صورتی که زیر بار همان توطئه‌ی ‏سکوت و توطئه‌ی تحقیر و تمسخر مدفون ماند.»‏

ahmadrezaahmadi2.jpg

آغداشلو در بخشی از سخنانش بیان کرد: «احمدرضا احمدی شاید مجموع فشاری که یک هنرمند آوانگارد و گستاخ باید تحمل ‏بکند، تحمل کرد اما مسئله در توجه او به خودش بود. او یکی از مستقل‌ترین روشنفکران تاریخ روشنفکری پنجاه سال ‏گذشته‌ی ایران است. نه به معنای اینکه چپی یا راستی شد و چه کرد یا نکرد و کجا و کی موضع گرفت یا نگرفت. این‌ها به ‏عقیده‌ی من اهمیت اساسی ندارد. اهمیت اساسی را در آن می‌بینم که او کوشید جهان را به تعبیر و تعریف خودش و با دیدگان ‏خودش تماشا کند و این با او ماند و هست.»‏

محمدهاشم اکبریانی، روزنامه‌نگار، محقق و نویسنده سخنران بعدی این مراسم بود که تألیف مجموعه‌ی تاریخ شفاهی شعر ‏معاصر ایران را به عهده دارد و یک جلد آن را به احمدرضا احمدی اختصاص داده‌است. او سخنانش را با این سؤال آغاز ‏کرد که چرا جامعه‌ی امروز و نسل جوان بیش از گذشته به شعرهای احمدرضا احمدی اقبال دارد و جوان و جامعه به کجا ‏رسیده‌است یا ویژگی و عناصر شعر احمدی چیست که می‌تواند جوابگوی جامعه و قشر روشنفکر باشد؟‏

kimiaeeahmadi.jpg

سپس به تاریخچه‌ی انتشار مجموعه‌های مختلف احمدرضا احمدی اشاره کرد که از دهه‌ی 40 که شاهد رشد جریانات ‏ایدئولوژیک هستیم و فضای جامعه هم ایدوئلوژیک بود، اولین اثر او در سال 1341 منتشر شد که نشانه‌ای از ایدئولوژی ‏نداشت. در سال‌های 1343 و 47 نیز دو مجموعه‌ی دیگر از احمدی منتشر شد که باز هم فاقد ایدئولوژی بود. احمدی حتی ‏در دهه‌ی 50 که اقبال به شعر ایدئولوژیک زیاد بود و اشعار شاملو و کسرایی و داستان “مادر” یا “چگونه فولاد آبدیده شد” ‏ماکسیم گورکی مورد توجه قرار گرفته بود باز شعر خودش را بدون توجه به ایدئولوژی گفت. در دهه‌ی 60 که نگاه‌های ‏ایدئولوژیک کمرنگ می‌شد نیز، دو مجموعه منتشر کرد که نه نشانی از ضدایدئولوژیک بودن در آن بود و نه انفعال.‏
اکبریانی به اواخر دهه‌ی 60 و 70 اشاره کرد که داستان‌نویسان و شاعران با نگاه آشفته مواجه‌اند و این آشفتگی به حوزه‌ی ‏زبان نیز سرایت می‌کند اما از اواخر دهه‌ی 70 و دهه‌ی 80 شعر احمدی مطرح می‌شود و مخاطب می‌خواهد دنیا را ‏همانگونه که هست ببیند.‏

او نگاه احمدی را در شعر، نگاهی مدرن می‌داند که در آن دنیای ایدئولوژیک فرد در جامعه شکسته می‌شود و با نگاه جدید و ‏مدرن می‌خواهد واقعیت‌ها را آنگونه که هست ببیند. نگاه مدرن به دنبال نگاه متکثر است و دنیا را از یک دریچه نمی‌بیند.‏
وی در پایان شعر احمدی را جزئی‌نگر دانست به نحوی که همه‌ی اجزای جامعه را نشان می‌دهد و به دنبال نشان دادن جهان ‏پیرامون همانگونه که هست، است.‏

سپس شهرام اقبال‌زاده در خصوص کودکانگی در شعر احمدرضا احمدی سخنانی را بیان داشت و اعلام کرد که آثار کتاب ‏کودک احمدرضا احمدی نامزد جایزه هانس کریستین اندرسون شده‌اند.‏

او نگاه احمدی را نگاهی اصیل و راستین به جهان دانست و اظهار داشت در هنگام صحبت از شعر احمدی الزامی نداریم ‏که کل تاریخ ادبیات و شعر نو را زیر سؤال ببریم. او ادامه داد: «تمام مفاهیم فلسفی در شعر کودکانه‌ی احمدی است و ‏احمدی به عرفان و درک شهودی نزدیک است بدون اینکه از جامعه بگریزد.»‏

ahmadrezaahmadi3.jpg

پس از اقبال‌زاده، آقای پاشایی به خوانش چند شعر احمدی پرداخت و در خصوص ویژگی‌های اشعار احمدی و مجموعه‌ی ‏‏”همه‌ی شعرهای من” و همچنین عناصر تشکیل‌دهنده‌ی شعر او سخنانی را بیان داشت.‏

احمد پوری سخنران بعدی این مراسم ماندگاری شعر احمدی را مورد بررسی قرار داد و نه شعر از مجموعه‌های مختلف ‏احمدرضا احمدی را مورد بررسی قرار داد.‏

سپس محمد شمس لنگرودی با حضور در پشت تریبون شعری از احمدرضا احمدی خواند و به سال‌های دانشجویی اشاره ‏کرد که مانند حسن کیائیان هیچ وقت تصور روزی را نداشت که در بزرگداشت احمدی صحبت کند. او علت این مسئله را ‏چنین بیان کرد: «یکی از علل این است که در سال‌های 40 و 50 برخورد با شعرها، مفهومی بود و عموماً ما به خاطر ‏وضعیت سیاسی آن روزها دنبال شعرهایی بودیم که در آن‌ها به مفهومی اشاره شود و ببینیم موضوع چیست. علت دیگر به ‏این برمی‌گردد که در آن سال‌ها، احمدی تازه شروع کرده‌بود و احمدی امروز نبود و اولین بار کتابی منتشر کرد که ‏می‌خواست در تقابل با اشعار آن روزها باشد. گاهی نیز تعمداً در مقابل وقایع شعری آن روز ایستاد اما چیزی که جالب و ‏آموزنده است تداوم ایشان در کار و پافشاری‌اش شعرش را صیقل داد.»‏

آخرین سخنران این مراسم مسعود کیمیایی بود و سخنانش را اینگونه آغاز کرد: «خیلی چیزها گفته شد اما هنوز احمدی گفته ‏نشده‌است.»‏

او در بخشی از سخنانش به شخصیت آرتیستیک احمدی و تفاوتش با شاعران دیگر اشاره کرد: «احمدرضا از همان اول ‏آرتیست و دیوانه بود و پریشانی دوست‌داشتنی و غیرقابل مهار داشت. نگاهی به شاعران اطرافش نداشت اگرچه تمام ‏شعرهای شعرا را می‌خواند. اما جور دیگری می‌تاخت و با واژه کار دیگری داشت. اینگونه نبود که او شاعر سیاسی نیست، ‏بلکه او شاعر ایدئولوژیک نیست.»‏

وی در ادامه گفت: «من فکر می‌کنم، احمدرضا فاعل فردی را به فاعل غیرفردی تبدیل کرده و شعرش سریع جا نیفتاد و ‏رفته رفته پیش رفت. احمدرضا به شدت بازیگوش و تلخ است. او جداست و اسب خودش را می‌تازد. احمدرضا را در ‏شکل‌های صاحب‌دلی ندیدیم و او فراتر از جریانات روشنفکری است.»‏

در سی دقیقه‌ی پایان مراسم رونمایی از کتاب “همه‌ی شعرهای من” از احمدرضا احمدی دعوت شد تا در پشت تریبون ‏حاضر شود و سخنانی را بیان دارد که در هنگام حضور او بر روی صحنه همه‌ی حضار در سالن ایستادند و برای دقایقی ‏سالنی که چندین بار خالی و پر شده‌بود یکپارچه تشویق شد.‏

احمدی با بیان طنزگونه‌اش گفت تا کنون در زندگی‌ام چنین جمعیتی ندیده‌بودم و خاطره‌ای از مراسم رونمایی کتاب “تولدی ‏دیگر” فروغ فرخزاد را تعریف کرد.‏

او در ادامه گفت: «کسانی که می‌گویند شعر من اجتماعی هست یا نیست، من از آن‌ها تقاضا دارم مرا به حال خودم بگذارید، ‏اگر من در این ماجراها بیفتم اصلاً نمی‌توانم! شعر من درد من است، زندگی من است و حالا که می‌گویند شعر من پخته شده ‏به دلیل بالا رفتن سن و اتکا به حافظه‌ام است.»‏

وی اظهار داشت: «ما شانس این را داشته‌ایم که حوادث گوناگون بعد از مشروطیت را تجربه کنیم اما از اول هم نمی‌خواستم ‏شعر شعارگونه بگویم. از کسی تقلید نکردم و هرچه جلو رفتم شعرم را صیقل دادم. ظاهراً جوانان هر موقع از سیاست خسته ‏می‌شوند به شعر سهراب سپهری، بیژن جلالی و شعر من روی می‌آورند.»‏

او در بخش دیگری از سخنانش گفت: «به نظر خودم شعرم را زنان ساخته‌اند که اول مادرم بود و حالا همسرم به شعرهایم ‏جان می دهد.»‏

احمدرضا احمدی تنها نکته‌ی جدی زندگی‌اش را شعر دانست که هرگز با آن شوخی نمی‌کند و آن را به سخره نمی‌گیرد.‏
او در پایان دو قطعه شعر “تو در باد آشفته” که برای مسعود کیمیایی سروده بود و “میوه‌های کال” را خواند که با تشویق ‏حاضران توأم شد.‏

لازم به ذکر است در این مراسم بابک احمدی، بهمن فرمان‌آرا، رضا کیانیان، داوود رشیدی، فرشته ساری، سروش صحت، ‏محمود اعتقادی، میترا الیاتی و… حضور داشتند.‏