پس از حدود دو ماه بحث و بررسی برجام در شورای عالی امنیت ملی و مجلس شورای اسلامی، رهبر جمهوریاسلامی با انتشار نامهای خطاب به حسن روحانی، ضمن تایید مصوبه شورای عالی امنیت ملی برای پذیرش برجام، ۹ شرط جدید برای اجرای این توافقنامه از سوی ایران تعیین کرد.
نامه آیتالله خامنهای واکنشهای مختلفی را باعث شده. هر دو جناح سیاسی این نامه را نشانه آن میدانند که رهبر جمهوریاسلامی از مواضع آنها در حین گفتوگوها پشتیبانی کرده و هر یک بخشهایی از این نامه را برای اثبات حرف خود، برجسته میکنند.
یکی از بخشهای مهم نامه آیت الله خامنهای اشاره او به زمان تصویب برجام در شورای عالی امنیت ملی است. براساس این نامه، این شورا ۱۹ مردادماه برجام را تصویب کرده است. براساس اصل ۱۷۶ قانون اساسی شورای عالی امنیت ملی “به منظور تأمین منافع ملی و پاسداری از انقلاب اسلامی و تمامیت ارضی و حاکمیت ملی به ریاست رییس جمهور” تشکیل میشود و وظایف آن شامل “تعیین سیاستهای دفاعی - امنیتی کشور در محدوده سیاستهای کلی تعیین شده از طرف مقام رهبری” و “هماهنگ نمودن فعالیتهای سیاسی، اطلاعاتی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در ارتباط با تدابیر کلی دفاعی - امنیتی” است.
پرونده هستهای ایران از همان آغاز زیر نظر شورای عالی امنیت ملی پیگیری میشد و دبیر این شورا، مسئول مذاکرات بود. اما پس از روی کار آمدن دولت روحانی، اعلام شد که با موافقت آیتالله خامنهای این پرونده توسط وزارت امورخارجه پیگیری خواهدشد.
بخش دیگر نامه آیتالله خامنهای، تاکید و نگرانی او بر امکان نفوذ آمریکا در ایران به بهانه اجرای برجام است. این مساله در سخنرانیهای اخیر آیتالله خامنهای نیز چندین بار مورد اشاره قرار گرفته بود. رهبر جمهوریاسلامی از جمله گفته بود که “اگر غفلت شود ناگهان میبینیم که دشمن در جاهایی رخنه کرده و مشغول کارهای خطرناک فرهنگی، اقتصادی و سیاسی است”. او همچنین زمانی هشدار داده بود که “برای آنها [دشمنان] بهتر این است که از خود آن ملت کسانی در راس آن کشور باشند که مثل آنها فکر کنند”.
او در نامه خود خطاب به حسن روحانی، به نامههای باراک اوباما به خود نیز اشاره کرده است. نامههایی که به گفته او رئیسجمهوری آمریکا در آن گفته بود که به دنبال براندازی جمهوریاسلامی نیست.
این برای چندمین بار است که آیتالله خامنهای به نامههای باراک اوباما خطاب به خود سخن میگوید. براساس آنچه توسط رسانهها و یا مسئولان حکومتی اعلام شده، اوباما در دوران ریاستجمهوری خود حداقل چهار نامه خطاب به آیتالله خامنهای نوشته. سه نامه نخست در دوران ریاستجمهوری محمود احمدینژاد ارسال شده بود. در سه مورد اول، این مقامهای جمهوریاسلامی بودند که به شکل رسمی دریافت این نامهها را اطلاع دادند.
نامهی اول اوباما به خامنهای، پیش از انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۸ ارسال شد؛ نامهای که آیتالله خامنهای در خطبههای نمازجمعه معروف خود در ۲۹ خرداد، یک هفته پس از برگزاری انتخابات مناقشهبرانگیز ریاستجمهوری سال ۸۸ به آن اشاره کرد. او با اشاره به حمایتهای اوباما از تظاهرات معترضان به نتیجه انتخابات، گفته بود که “از آن طرف نامه بنویسند، اظهار علاقه به روابط کنند، ابراز احترام به جمهوری اسلامی بکنند، از این طرف این حرفها را بزنند. کدام را ما باور کنیم”؟ چند ماه بعد و پس از انتشار اخباری درباره ارسال نامه دوم اوباما، آیتالله خامنهای اشاره کرد که رییسجمهوری آمریکا “به ما هم مکررا پیغام داد؛ شفاهی، کتبی، که بیایید صفحه را عوض کنیم، بیایید وضع تازهای درست کنیم، بیایید در حل مشکلات عالم با همدیگر همکاری کنیم؛ تا این حد”.
احتمال دارد یکی از دلایل هشدارهای آیتالله خامنهای به حسن روحانی درباره دولت آمریکا، به بحثهایی بازگردد که در ماههای گذشته پیرامون امکان مذاکره میان ایران و آمریکا مطرح شده بود. ایران و آمریکا در مدت زمان گفتوگوهای هستهای، در سطح وزرای خارجه با یکدیگر مذاکره کردند. مذاکراتی که آیتالله خامنهای چندین بار تاکید کرده بود تنها در موضوع هستهای انجام خواهد شد.
حسن روحانی در نخستین سال ریاستجمهوری خود گفتوگویی تلفنی با باراک اوباما داشت. محمدجواد ظریف نیز در جلسه اخیر مجمع عمومی سازمان ملل متحد با اوباما دست داد و برای دقایقی با او سخن گفت. مسالهای که واکنش تند اصولگرایان را به دنبال داشت.
از سوی دیگر لحن نامه آیتالله خامنهای و دستورهای وی در این زمینه به دولت و مسئولان حکومتی، به نظر میرسد تایید سخنان علی لاریجانی، رئیس مجلس نهم است که چند روز پیش به صراحت گفته بود پرونده هستهای “پرونده رهبری” است. مسالهای که البته با واکنش اصولگرایان مواجه شد و آنها از لاریجانی بابت این سخنان انتقاد و اشاره کرده بودند که رهبر ایران در پرونده هستهای تنها در کلیات دخالت میکند و نه در جزییات.
از جمله علیرضا زاکانی، رئیس کمیسیون ویژه بررسی برجام انتساب پرونده هستهای و برجام به آیتالله خامنهای را “ظلم مضاعف” توصیف کرده و گفته بود: “باید مسئولیت برجام را روحانی و لاریجانی بپذیرند”.
آیتالله خامنهای خود نیز پیش از آغاز بررسی برجام در نهادهای مختلف کشور، تنها خواستار آن شده بود که برای تصویب آن “مسیر قانونی” طی شود. وی سپس در دیدار با اعضای مجلس خبرگان خبر از آن داده بود که به حسن روحانی توصیه کرده مجلس از پروسه تصویب برجام کنار گذاشته نشود. او همچنین تاکید کرده بود: “من در مورد نحوهی بررسی و اینکه آن را رد کنند یا تصویب کنند هیچ توصیهای به مجلس ندارم و این، نمایندگان ملت هستند که باید تصمیم بگیرند”.
با این حال در زمان تصویب طرح اقدامات دولت برای اجرای برجام، اخباری درباره جلسه مشترک میان علی شمخانی، علی لاریجانی و علیاصغر حجازی - از مسئولان دفتر آیتالله خامنهای - منتشر شده بود. به ادعای حمید رسایی، نماینده عضو جبهه پایداری، علی لاریجانی در جلسه غیرعلنی مجلس خطاب به نمایندگان مجلس گفته بود: “چند روز قبل آقای حجازی با من تماس گرفت و گفت که چرا مجلس زودتر تکلیف برجام را مشخص نمیکند”.
رهبر جمهوریاسلامی در نامه خود چه گفت؟
آیتالله خامنهای در نامه خود به رئیسجمهوری با اشاره به “بررسیهای دقیق و مسئولانه” برجام در “مجلس شورای اسلامی، کمیسیون ویژه و دیگر کمیسیونها و نیز در شورای عالی امنیّت ملّی”، اذعان کرد که این توافقنامه به دنبال عبور از “مجاری قانونی”، اکنون “در انتظار اعلام نظر” اوست.
رهبر جمهوریاسلامی در این نامه از تیم مذاکرهکننده، منتقدانی که “با ریزبینیِ قابل تحسین، نقاط ضعف آن را به همهی ما یادآور شدند”، از رئیس کمیسیون ویژه بررسی برجام در مجلس و همچنین اعضای شورای عالی امنیت ملی که “با درج ملاحظات مهمّ خود، برخی از نقاط خلأ را پوشش دادند”، علی لاریجانی و نمایندگان مجلس که “با تصویب طرحی محتاطانه، راه درست اجرا را به دولت ارائه کردند” و در نهایت از صدا و سیما تشکر کرده.
او با اشاره به سابقه حسن روحانی در جمهوریاسلامی، به او یادآوری کرده که دولت آمریکا قابل اعتماد نیست، اشارهای به سخنان باراک اوباما در “دو نامه” کرده که در آن به آیتالله خامنهای نوشته بود دولت وی “قصد براندازیِ جمهوری اسلامی را ندارد” و ادعا کرده که اوباما “خلف وعده” کرده است.
آیتالله خامنهای گرچه به “هوشیاری” مسئولان جمهوریاسلامی در زمان گفتوگوها اشاره کرده که به عقیده وی “توانست در موارد متعدّدی، از ورود زیانهای سنگین جلوگیری کند”، اما نظر نهایی خود درباره برجام را چنین صورتبندی کرده: “محصول مذاکرات که در قالب برجام شکل گرفته است، دچار نقاط ابهام و ضعفهای ساختاری و موارد متعدّدی است که در صورت فقدان مراقبت دقیق و لحظهبهلحظه، میتواند به خسارتهای بزرگی برای حال و آیندهی کشور منتهی شود”.
بخش مهم دیگر نامه آیتالله خامنهای به شرطهایی باز میگردد که او برای اجرای برجام تعیین کرده است. او البته به “بندهای نه گانه قانون اخیر مجلس” و همچنین “ملاحظات دهگانهی ذیل مصوّبهی شورای عالی امنیّت ملّی” اشاره کرده که به عقیده وی “حاوی نکات مفید و مؤثّر است که باید رعایت شود”. گرچه اضافه کرده که برخی نکات دیگر نیز برای اجرای برجام نیاز است.
آیتالله خامنهای تاکید کرده است که “پذیرش مذاکرات” از سوی ایران اساسا “با هدف لغو تحریمهای ظالمانهی اقتصادی و مالی صورت گرفته است” و به همین دلیل خواستار تضمینهای کافی برای جلوگیری از تخلف در این زمینه شده، از جمله “اعلام کتبی رئیسجمهور آمریکا و اتّحادیهی اروپا مبنی بر لغو تحریمها”. او همچنین اضافه کرده که این دو نهاد باید اعلام کنند که “این تحریمها بکلّی برداشته شده” و هر اظهاری درباره اینکه “ساختار تحریمها باقی خواهد ماند، بهمنزلهی نقض برجام است”.
رهبر جمهوریاسلامی همچنین تاکید کرده که در طول دوره هشت ساله “وضع هرگونه تحریم در هر سطح و به هر بهانهای (از جمله بهانههای تکراری و خودساختهی تروریسم و حقوق بشر) توسّط هر یک از کشورهای طرف مذاکرات، نقض برجام محسوب خواهد شد و دولت موظّف است طبق بند ۳ مصوّبهی مجلس، اقدامهای لازم را انجام دهد و فعّالیّتهای برجام را متوقّف کند”.
بخشی از شرطهای آیتالله خامنهای درباره اجرای برجام، تکرار سخنانی است که او پیش از این نیز در چند سخنرانی مختلف به آن اشاره کرده بود. او از جمله به مواردی چون دو مرحلهای شدن توافق٬ لغو کامل تحریمها٬ تغییر کاربری تاسیسات فردو، دسترسی به ۱۹۰ هزار سو، منوط شدن لغو تحریمها به اجرای تعهدات ایران، عدم موافقت با داوری آژانس بینالمللی انرژی اتمی، محدودیتهای بلندمدت ۱۰ یا ۱۲ ساله، بازرسی از مراکز نظامی و مصاحبه با دانشمندان هستهای اشاره کرده و آنها را خط قرمزهای جمهوریاسلامی در گفتوگوهای هستهای دانسته بود؛ مسایلی که البته به عقیده اصولگرایان برخی از آنها در جریان گفتوگوها و همچنین توافق وین، زیر پا گذاشته شد. یکی از پر سروصداترین موارد از این دست، بازدید یوکیو آمانو، مدیرکل آژانس از تاسیسات نظامی پارچین و نمونهبرداری از این سایت بود که اعتراض اصولگرایان را برانگیخت.
برخی از این موارد اکنون نیز مورد اشاره آیتالله خامنهای قرار گرفته. از جمله آنکه تغییر کاربری راکتور آب سنگین اراک و معامله اورانیوم غنیسازی شده تنها به شرطی اجرا خواهد شد که آژانس پرونده ایران درباره وجوه احتمالی نظامی برنامه هستهای ایران را مختومه اعلام کند. او همچنین خواستار پیشبینی طرحهایی برای رسیدن به ۱۹۰ هزار سو “تا پانزده سال” و ادامه تحقیق و توسعه در ابعاد فنی طی هشت سال آینده شده است.
واکنشها به نامه رهبر جمهوریاسلامی
این نامه واکنشهای مختلفی را به دنبال داشته. مسئولان دولت روحانی - از جمله عباس عراقچی و علیاکبر صالحی - از این نامه استقبال کرده و گفتهاند که دولت نیز تلاش کرده ملاحظات آیتالله خامنهای را رعایت کرده و پس از این نیز به دنبال همین مساله خواهد بود.
با این حال اصولگرایان واکنشهای دیگری به این نامه داشتهاند. آنها از سویی اظهارنظر آیتالله خامنهای درباره برجام را نشاندهنده صحت سخنان خود درباره ضعفهای این توافق میدانند، از سوی دیگر به انتقاد از علی لاریجانی و دیگر نمایندگان مجلس مشغول هستند که در زمانی کوتاه طرحی پیرامون الزامهای دولت ایران برای اجرای برجام تصویب کردند.
آنها بر این عقیدهاند که اگر مجلس - و به طور مشخص علی لاریجانی - اجازه میداد مجلس طرحی براساس گزارش کمیسیون ویژه بررسی برجام تهیه کند - به جای طرح دوفوریتی تهیه شده در فراکسیونها و سپس ارجاع آن به کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس - نیازی به دخالت رهبر جمهوریاسلامی و تعیین برخی شرطها از سوی وی نبود.
رجانیوز - وبسایت نزدیک به جبهه پایداری - در تحلیلی پیرامون این مساله چنین نوشت: “تاکید رهبر انقلاب بر شروط ۹ گانه برای اجرای برجام نشان داد که علاوه بر ضعفهای ساختاری و متعدد برجام، نهادهای نظارتی کشور مانند شورای عالی امنیت ملی به ریاست رییسجمهور و دبیری علی شمخانی و همچنین مجلس شورای اسلامی به ریاست علی لاریجانی نتوانستند آنطور که باید، در بررسیهای خود اشکالات برجام را با قید و تبصرههای لازم مرتفع کنند، لذا رهبر انقلاب در گام آخر طی نامهای سرگشاده خطاب به رییس جمهور با افزودن ۹ شرط مهم برای اجرای برجام، تلاش کردند تا خسارات ناشی از اجرای این توافق ضعیف به حداقل ممکن برسد”.
نامه آیتالله خامنهای گرچه دست مخالفان و منتقدان گفتوگوهای هستهای را برای حمله دولت و این توافقنامه باز میگذارد، همزمان امکان اجرای این توافق را به دولت هم میدهد. به نظر میرسد آیتالله خامنهای تلاش کرده با یک تیر دو نشان را هدف قرار دهد: از سویی مانع اجرای توافق و در نتیجه رفع تحریمها نشود و از طرف دیگر خود را در مقام یک منتقد این توافقنامه و گفتوگوها با غرب معرفی کند. آیا او قادر خواهد بود که تا پایان این نقش دوگانه را حفظ کند؟