”(ساوانارولا) مانند جواکینو اعلام کرد که حکومت ضد مسیح( دجال) ظهور کرده است. شیطان دنیا را در چنگ خود گرفته است. مسیح به زودی ظهور می کند و حکومت خاکی خود را می آغازد. و انتقام الهی گریبان ستم گران و زناکاران و ملحدانی را که ظاهرأ بر ایتالیا چیره گشته اند می گیرد” (تاریخ تمدن ویل دورانت جلد پنجم قصل پنجم ص166)
بعد از صدور قطع نامه سوم شورای امنیت، جهت اعمال فشار بیشتر بر علیه برنامه هسته ای ایران، بلافاصله مسئله مذاکره با ایران و پیشنهاد مشوق های جدید جهت ترغیب ایران به انصراف از غنی سازی اورانیوم، در دستور کار اعضای دائم و غیر دائم شورای امنیت قرار گرفت. گروه 1+5 به سولانا ماًموریت داد به ملاقات سعید جلیلی برود. نماینده روسیه در سازمان ملل از ایران خواست گذشته را به گذشته سپرده، با رویکردی مناسب به ندای واحد جهانی، توجه به بسته تشویقی جدید و نظرهای جدید در مورد مذاکره با آمریکا، به میز مذاکره باز گردد. رییس جمهوری دولت اندونزی، تنها راًی ممتنع و غیر مثبت قطع نامه 1803، قرار است در سفر آتی خود به تهران در روز دوشنبه در مذاکره با مسئولین ایرانی، آنها را برای آغاز مذاکرات قانع کند. آخرین این اظهار نظرها به کاندولیزا رایس مربوط می شود. BBC اعلام کردکه کاندولیزا رایس، وزیر خارجه آمریکا در جریان یک اجلاس پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) گفته است: کشورهای قدرتمند جهان همچنان به ارائه مشوقهایشان برای راضی کردن ایران به تعلیق غنی سازی اورانیوم، ادامه می دهند. خانم رایس گفت کشورهای موسوم به گروه (5+1) همچنان بر استراتژی دوگانه شان شامل موارد تصریح شده در قطعنامه های شورای امنیت و پیشنهاد مذاکره، پافشاری می کنند.
در مقابل دولت ایران از زبان رئیس خود اعلام کرد به جای تعلیق غنی سازی، موضوع مورد درخواست شورای امنیت، مذاکرات خود را با نهادهایی به غیر از آژانس، قطع خواهد کرد. دکتر احمدی نژاد با تاکید بر اینکه ملت ایران حاضر نیست راجع به حقوق مسلم خود با هیچ قدرتی مذاکره کند تصریح کرد ”ایران اسلامی، آژانس بین المللی اتمی را، تنها مرجع گفت و گو و مذاکره درباره موضوع هسته ای می داند و با هیچ کشور و شخصی درباره حق خود مذاکره نمی کنیم”. ( 15/12/86 مصاحبه با خبرنگاران پس از جلسه هیئت دولت)
از زمان روی کار آمدن دولت نهم تا قبل از گزارش آخر آژانس و صدور قطع نامه سوم آقای احمدی نژاد به مناسبت های مختلف، بر لزوم مذاکره تاکید کرده بودند. او در نشست مشترک دولت با مجلس در تاریخ 20/7/84 پس از تقبیح رفتار قدرت های بزرگ می گوید: دولت با توجه به منافع و آرمانهای ملی با تدبیر و حوصله از گفتگو و مذاکره در خصوص پرونده ایران استقبال میکند.” رئیس جمهور حتی تا سه ماه قبل ازصدور قطع نامه علی رغم آن که موضوع هسته ای را خاتمه یافته تلقی می کند، چنین می گوید”. ما عضو آژانس بین المللی انرژی اتمی هستیم و طبق قوانین و نظارت آن، فعالیت میکنیم، با همه دنیا هم به جز رژیم پلید صهیونیستی گفتگو میکنیم و از گفتگوی برابر و یکسان، هیچ ابایی نداریم. ” (سخنرانی در جمع مردم اردبیل 30/8/86 ) صدور قطع نامه سوم به تنهایی بهانه مناسبی برای قطع مذاکرات نیست. آقای احمدی نژاد در مصاحبه با روزنامه ال پائیس در تاریخ 14/12/86 در پاسخ این سؤال که با قطع نامه سوم چه می کنید می گوید:” همان کاری که با دو قطعنامه قبلی کردیم با قطعنامه جدید هم می کنیم.”
بنا براین، قاعدتأ سیاست دولت نباید تغییر می کرد. یعنی مذاکرات می توانست ادامه بیابد و حداقل دولت به این هشدار نماینده روسیه که از ایران خواسته بود شرایط جدید را درک کند، واکنشی مناسب نشان می داد. به نظر می آید این واکنش نفر اول قوه مجریه، عکس العملی ناگهانی نبوده و به عنوان تلاشی دیپلماتیک جهت تهدید جامعه جهانی قلمداد نمی شود. آن چه که باعث این تصمیم گیری شده ناشی از یک تحلیل نادرست است که بر دو زیر بنای توهم آمیز و دور از واقعیت شکل می گیرد. یکی از این شالوده های غیر واقعی حساب بیش از حد بر روی قدرت و توانایی کشور بوده، دیگری خرد، ناچیز و گرفتار شمردن صف مقابل است. این دو اساس سست، لاجرم هر کسی را می تواند به این رویکرد غلط برساند که “ ملت ایران به تنهایی بر همه قدرتها غلبه کرد و امروز قدرتی در عالم پیدا نمی شود تا ایران را تهدید کند.” ( احمدی نژاد، همایش عاشورا پژوهی 5/12/86) این نظر و سایر نقطه نظریات ایشان، در مورد جهان پیرامون، نقش و اهمیت قذرت های بزرگ، قدر و منزلت سازمان های بین المللی، اهمیت و توان ایران و مواضع کشورها قدرتمند، که او را به نتیجه گیری هایی نظیر قطع مذاکرات می رساند، از مسیر بررسی سخنرانی ها و مصاحبه های آقای رئیس جمهور قابل استحصال است.
برای تبیین نظرگاه های رئیس جمهور، نگاه ایشان به جهان می تواند تقطه شروع مناسبی باشد. از دید آقای احمدی نژاد دنیایی که ما در آن به سر میبریم، مکانی مملو از ناراستی ها و ناپاکی ها است. در دیدار با مردم زاهدان در 23/9/86 چنین می گوید “جهان مملو از ظلم و بی عدالتی فقر و فاصله برخوردار با ضعیف است و آرامش و صلح و عدالت در جهان حاکم نیست.” وی در ادامه همین سخنرانی اعلام می کند “به بن بست رسیدن مکاتب مادی الحادی و لیبرالی، گسترش ظلم و بیعدالتی و فقر، تنش فزاینده در روابط منطقهای و بینالمللی، مسابقه بیپایان تسلیحاتی، انزوای بیسابقه اخلاق از مناسبات سیاسی، خلاء آرامش و صلح پایدار در فضای عمومی جوامع بشری و یاس از دستیابی به جهانی سرشار از عدالت، آرام و صلح با ادامه روند کنونی، جهان امروز را منتظر و تشنه دریافت یک الگوی کامل برای برپایی دنیایی سعادتمند کرده است که در آن، کرامت انسانی بر پایه عدالت، صلح و معنویت حفظ شود.” این نقطه نظر احمدی نژاد تاکنون ثابت بوده است. او بسان مصلحی اجتماعی در تمام این مدت نگاره ای تیره و تار از دنیا می دهد که نیاز به اصلاح در همه امور دارد. در 21/11/86 در گفتگو با خبرنگاران چنین تصویری از دنیا رسم می کند “همه واقف هستند نظام فعلی بینالمللی، بخصوص حاکم بر سازمان ملل و شورای امنیت، میراث جنگ جهانی دوم و نسخهای است که فاتحان برای تسلط بر منابع فرهنگ و اقتصاد دنیا ترسیم کردهاند و از آنجا که بر پایه بیعدالتی و تبعیض است هرگز نمیتواند درباره حقوق ملتها، بر پایه عدالت و درست تصمیم بگیرند.” در ادامه، تابلوی خود را از جهان، در زمان پیروزی انقلاب، این چنین کامل می کند: “ در عصری که یأس و سیاهی بر همه جای عالم غلبه پیدا کرد و مارکسیسم و سرمایه داری که اساس آنها بر نابود کردن هویت و شخصیت انسان و کرامت انسانی است، همچون دو تیغه یک قیچی از دو طرف بنیان های اندیشه و ارزش های انسانی و زندگی سعادتمند انسان را قطعه قطعه می کردند و هیچ کس امیدی به نجات از این مهلکه نداشت، امام آمد و فریاد رهایی انسان معاصر را سرداد”. به کلام دیگر از نظر آقای احمدی نژاد اگر انقلاب اسلامی اتفاق نمی افتاد بشریت هم چنان در مسیر قهقرایی خود به پیش می رفت.
از منظر آقای احمدی نژاد هنگامی که جهان را فساد و تبعیض پر کرده باشد، طبیعی است که سازمان ها و نهادهایی که جهان را رهبری می کنند، در این امر شریک باشند. فارغ از تعارفاتی که گاهأ از سوی رئیس جمهور با آژانس هسته ای دیده می شود، (مصاحبه با شبکه یک سیما تاریخ 21/6/86 و در دیدار با البرادعی در22/10/86)، مجموعأ او نظر مثبتی به مجامع جهانی به ویژه سازمان ملل و شورای امنیت ندارد. وی از ابتدای در دست گرفتن دولت، شورای امنیت را فاقد مشروعیت جهانی قلمداد کرده است (مصاحبه با CNN 25/6/84) و در مصاحبه با خبرنگاران در28/10/84 شورای امنیت را ابزار دست قدرت های بزرگ ارزیابی می کند. تصور او از شورای امنیت نهادی برای تضمین حقوق ملت ها ست” (مصاحبه با تایم 25/6/84) چون بعد از گذشت دو سال از حکومت دولت نهم چنین اتفاقی نمی افتد، طبیعی است، رئیس آن در مصاحبه با خبرنگاران جمهوری آذربایجان مورخ 21/5/86 ادبیات گذشته را تکرار کند “ایران در چارچوب قانون حقوق خود را دنبال کرد و به همین دلیل آنها هیچ بهانهی حقوقی نداشتند بلکه تنها بهانهگیریهای سیاسی مطرح میکردند و متاسفانه با استفاده از سلطه خود در مجامع بینالمللی تلاش کردند تا ایران را از حق خود محروم کنند و برای رسیدن به هدف غیرقانونی خود از همه ابزارها از جمله تهدید نظامی، تحریم اقتصادی و حتی تبلیغات روانی استفاده کردند”. وی در مصاحبه با روزنامه لوموند مورخ 16/11/86 آمریکاییان را متهم می کند که با دخالت در شورای امنیت باعث از بین رفتن حیثیت آن شده است. از دیدگاه رئیس جمهور شورای امنیت همیشه نهادی فاقد وجاهت بوده است. نهادهایی چون سازمان ملل تا زمانی که در انقیاد قدرت های بزرگ باشد عملأ کمکی به بهبود اوضاع نخواهد کرد و تعامل با تشکیلاتی از این دست برای کسانی که در فکر تغییر جهان هستند، مطلوب نخواهد بود.
اگر چه به نظر رئیس جمهور جهان از فساد و تباهی انباشته شده و سازمان های بین المللی اسیر دست مفسدین است، وی معتقد است سرنوشت دنیا از صد سال پیش به این طرف دستخوش تغییراتی گردیده است. در مصاحبه با CNN مورخ 25/6/84 اذعان می کند “هم امریکا و هم سه کشور اروپایی باید هم نگاهشان را به دنیا عوض کنند و هم ادبیاتشان را با ملت ما عوض کنند. این نحوه حرف زدن امریکا و اروپا ادبیات صد سال قبل و دوران استعماری است.” هم چنین در پی سخنرانی در جمع مبلغان و طلاب علوم دینی در مدرسه فیضیه قم به تاریخ 6/7/84 به این نتیجه می رسد که “آنها خواستار تسلیم شدن ملت ایران هستند و تصور میکنند دوران یکصد سال قبل است”. احمدی نژاد معتقد است، ثمره تغییراتی که در طی صد سال شکل گرفته، از 15 سال پیش رخ نشان داده است. وی در جمع مردم اردبیل در 30/8/86 اعلام می کند که “15 سال قبل سران آنها اگر ارادهای میکردند دنیا تغییر میکرد اما امروز اراده آنها وتصمیمات آنها حتی در داخل کشور خودشان هم، جاری و حاکم نیست هر چند توجیه مبادی تاریخی آقای احمدی نژاد برای این دگرگونی ها مشخص نیست، اما تغییرات مد نظر ایشان، که او را به آینده امیدوار می کند تا به راه خود جهت برچیدن بساط کفر و ظلم از عرصه جهان ادامه دهد، معین است. وی می گوید” امروز ملت ها سرنوشت دنیا را رقم می زنند و دوران استفاده از زور در مناسبات سیاسی به پایان رسیده”.(فرودگاه مهرآباد در جمع خبرنگاران 27/6/84) وی به قدرتمندان هشدار می دهد “اگر در خواب هستید بیدار شوید، یکصد سال از آن زمان که شما مالک بودهاید و به انسانها به دیده برده نگاه میکردید، گذشته است و امروز ملتها به شما اجازه نمیدهند که مدعی حقوق بشر و نظارت و رفتار علمی و تحقیقاتی ملتها باشید”.(در جمع بسیجیان تهران 5/9/84) او معتقد است” امروز ادبیات سلطه، زور، اتکا به سلاح هستهای، شیمیایی و میکروبی گذشته و در معادلات سیاسی جهان تاثیر ندارد….. ملتها بیدار شدهاند و امروز اراده ملتهاست که تحولات آینده را رقم خواهد زد. ” ( مصاحبه با خبرنگاران 24/10/84) رئیس قوه مجریه از خبر نگاران می خواهد منادی این نکته باشند “بشریت در حال بازگشت و گرایش به سمت صداقت، پاکی و عدالت است،… به همین دلیل است که میبینیم ملتها از بیعدالتیها، فریب و نیرنگ، دوری کرده و در مقابل آن موضعگیری میکنند. آرام آرام همه متوجه شدهاند که رسیدن به یک جامعه آرمانی و سعادتمند و زندگی آرامبخش، نیازمند پاکی و صداقت و دوست داشتن است، لذا گستردهتر از همیشه تاریخ، از حاکمان خود، صداقت و راستی و عدالت، مطالبه میکنند و این نشانه آغاز یک تحول بزرگ در جامعه بشری است و ما این تحول را به فال نیک میگیریم.”( مصاحبه مطبوعاتی 20/9/86) رییس جمهور در جمع مبلغین روحانی با بیان اینکه امروز بشر در پیچ تند سرنوشت خود قرار گرفته است، می گوید “دنیا هم اکنون به سرعت در حال تحول است و ملت و روحانیت ما پرچمدار آن هستند”(15/6/86) رییس جمهور با اشاره به سفر مبلغان به سایر نقاط کشور ادعا می کند” در آینده نزدیک علما و روحانیون باید به اقصی نقاط جهان و کشورهای مختلف هجرت کنند و ما باید خودمان را برای این رسالت و ماموریت بزرگ و تبلیغ خوبی ها تجهیز کنیم.” (15/6/86) رییس جمهور با تاکید بر اینکه اگر سختی ها را تحمل می کنیم برای این است که زمینه را برای آن روز بزرگ فراهم کنیم، اضافه می کند” گمان من این است که آن روز خیلی نزدیک است. (15/6/86) آن چه که از مجموع این سخنان حاصل می شود امید به تغییرات اساسی در طی مدتی نزدیک است. بالطبع تنها کسانی می توانند در این تغییرات نقش داشته باشند که با تمایل و تفکری روحانی، کمر به نابودی هر آن چه غیر خدایی است بسته باشند.
می بینیم که از دیدگاه آقای احمدی نژاد، تا صد سال گذشته تیرگی و تاریکی بر جهان مسلط بوده است. در طی این صد سال گذشته حرکت هایی، به سوی روشنی، آغاز شده که بعد از انقلاب اسلامی، به عنوان یک نقطه عطف تاریخی، شتاب بیشتری پیدا کرده، تا این که توانستیم از پانزده سال پیش شاهد ثمراتش باشیم. اگر کسی به چنین اعتقادی رسیده باشد نمی تواند برای انقلاب اسلامی ایران و خود کشور و ملت ایران اعتباری ویژه قائل نباشد. به همین دلیل، آقای احمدی نژاد اتقلاب ایران را ادامه حرکت انبیا ارزیابی می کند: “انقلاب اسلامی از جنس و دنباله نهضت انبیای الهی است.”(22/11/86) از همین رو او اعلام می کند: “در دوران کنونی مسؤولیت حمایت از راه انبیاء، تبلیغ و ترویج خداپرستی و عدالتطلبی به عهده ملت ایران است “(سخنرانی در مراسم اختتامیه کنگره سرداران شهید و چهار شهید منطقه 17 9/12/86) از همین منظر وی معتقد است ملت ایران با استعانت از درس های کربلا توانسته زورگویان عالم را به خاک ذلت بنشاند “امروز ۲۹سال است که ملت ایران با تبعیت از فرهنگ حسینی و ایستادگی کمر استکبار را شکسته است و بر بام عزت جهان نشسته است”.(22/11/86) او بشارت می دهد “امروز ملت ایران با پرچمداری ایثارگران پیشاپیش بشریت، نقش هدایت و رهبری جامعه بشری را بر عهده دارد….. در قاموس کربلا و حسینیان شکست مفهومی ندارد و حتی کشته شدن هم پیروزی است” (سخنرانی در جمع مردم بوشهر 10/11/86) بنا بر تعاریف فوق احمدی نژاد رسالتی چنین برای انقلاب ایران قائل می شود: “انقلاب اسلامی و دهه فجر تولد انسان امروز و جشن آغاز دوران جدید در مسیر کمال بشریت است.” (سخنرانی در جمع اعضای ستاد مرکزی بزرگ داشت دهه فجر 9/11/86) برای رسیدن به چنین موقعیتی، طبیعی است که او تصور کند باید عملکردهایش به نوعی در ارتباط با تنها منبع روحانی غیر زمینی و در جهت خدمت به او باشد. “ اگر همه ماموریت خود را در یک کلمه خلاصه کنیم؛ آن یک کلمه، دعوت همه جوامع بشری به امام حق و خلیفه الله، است”( سخنرانی در مجلس خبرگان رهبری 5/12/86). وی اعتقاد دارد “همه اعتبار نظام جمهوری اسلامی این است که به نیابت از امام عصر(عج) حکومت تشکیل داده است. اگر این اعتبار از جمهوری اسلامی گرفته شود، چطور می توان ادعای عدالت طلبی کرد و توده های میلیونی مردم را برای دفاع از آرمان های اسلام بسیج کرد؟” ( سخنرانی در مجلس خبرگان رهبری 5/12/86) در ادامه همین خبر می خوانیم “رییس جمهور زمینه سازی برای ظهور امام زمان (عج) را مهمترین ماموریت جمهوری اسلامی در دوران غیبت دانست و گفت “جمهوری اسلامی ماموریتی جز پیگیری این موضوع ندارد.”( سخنرانی در مجلس خبرگان رهبری 5/12/86) با چنین باور هایی بدیهی است ایشان با آسودگی خاطر وبه تبع آن اعتماد به نفسی مثال زدنی خود را پیروز همه میدان ها بداند.” رئیس قوه مجریه با اشاره به اینکه(هر کس) با اخلاص برای خدا در مسیر حقیقت قرار بگیرد، پیروز است اظهار داشت “هر کس با هر قدرتی در مقابل انسان مؤمن برپا خواسته برای احیای ارزشها، قرار بگیرد، محکوم به شکست است” (سخنرانی در جمع مردم بوشهر 10/11/86) وی در جمع راهپیمایان 22 بهمن چنین می گوید: “عزیزان در محضر شما ملت بزرگ ایران و در برابر بشریت میخواهم یک تشکر ویژه داشته باشم، تشکرویژه از حقیقت هستی، انسان کامل، وارث انبیاء، نقطه امید بشریت و مولایمان حضرت ولی عصر (عج)”.(سخنرانی 22/11/86) دکتر احمدی نژاد در همان جا می افزاید” ملت بزرگ ایران و دنیا عنایت کنند که هستهای شدن ایران یک حادثه معمولی نبود……. من میخواهم شهادت بدهم که در سخت ترین شرایط هستهای که فشارهای بیرونی و داخلی که خواست دشمن را ترجمه و منتشر میکردند ودر شرایطی که خیلیها بریده بودند و همه راهها را بسته میدیدند و به دنبال راه سازش بودند، دست مدیریت آن امام غایب از نظر، راه را باز می کرد و ما در این مسیر هیچ گاه احساس ضعف، بن بست و سستی نکردیم...: خدا میداند که ما دراین مسیر سخت، همواره یاری و هدایت آن امام عزیز را با همه وجود حس میکردیم و به همین خاطر هر لحظه برای فرج آن امام بزرگ دعا میکنیم ”.(سخنرانی 22/11/86) چنین احساسی مسلمأ این نتیجه را به همراه دارد که اکنون ایران قویترین و یا حداقل یکی از قدرتمندترین کشورهای جهان شده است. رییس جمهوردرمصاحبه با روزنامه لوموند به تاریخ 16/11/86 رشد اقتصادی ایران را جزو رشدهای بزرگ در جهان ارزیابی کرده اعلام می کند” ایران قدرت جهانی است که حاصل فرهنگ و نفوذ آن است”. رییس شورای عالی امنیت ملی کشوردر مصاحبه با تلویزیون فونیکس در تاریخ 5/12/86 با تاکید بر این که جمهوری اسلامی ایران قدرتی در سطح جهان است، اظهارمی دارد “امروز ایران نه از نظر نظامی بلکه به لحاظ سیاسی و فرهنگی قدرتی جهانی است”. او در این مصاحبه از ملت ایران به عنوان ملتی تمدن ساز و کهن یاد می کند که از حوادث عبور کرده و هر روز قدرتمندتر می شود. هم چنین در مصاحبه با شبکه یک سیما مورخ 4/12/86 می گوید “در ملی شدن صنعت نفت کشورمان در رده قدرتهای بزرگ قرار نگرفت اما مساله هستهای باعث شد جایگاه ایران صد پله در عرصه سیاسی ارتقاء یافته و در شمار 6-5 کشور قدرتمند جهان قرار گیرد” حال انتظار طبیعی از کشوری که قدرتی چنین دارد و از دیدگاهی الهی برخوردار است چه می تواند باشد؟ اولین مطلب این است که هر اتفاقی برای این ملت به مثابه پیروزی قلمداد شود. از گزارش آخر البرادعی که منجر به صدور قطع نامه سوم شد تا خود قطع نامه سوم. دکتراحمدی نژاد در دیدار با خبرنگاران پس از صدور قطع نامه سوم با تاکید بر این که قطع نامه ای که دشمنان و سلطه گران منتشر کردند، هدیه ای برای ملل جهان بود گفت “هدیه اول قطع نامه این بود که به صراحت نشان داد که موضوع هسته ای ایران اصلاً ربطی به مساله هسته ای ایران ندارد”..( مصاحبه با خبرنگاران بعد از جلسه هیئت دولت 15/12/86) وی اضافه می کند ”هدیه دوم، این که اگر بنا بود با اطلاع رسانی و تبلیغات به دنیا اعلام کنیم که شورای امنیت ملل ابزار دست قدرت های بزرگ است، قطعاً تبیین آن کار بسیار سخت و غیرممکنی بود، ولی قطع نامه اخیر که بدون توجه به گزارش حقوقی آژانس بین المللی انرژی اتمی منتشر گردید به صراحت این موضوع را به جهانیان ثابت کرد “( مصاحبه با خبرنگاران بعد از جلسه هیئت دولت 15/12/86) هنوز یادمان نرفته است بعد از انتشار گزارش NIE چگونه رئیس جمهور در میان مردم ایلام مراتب مسرت خود را ابراز کرد. مطلب دوم این است که چنین ملتی باید پرچم دار حرکت جهان به سوی تعالی و بهروزی باشد ” ایران اسلامی تجلی کاروان هدایت بشریت است…. علت این مقابله و مخالفت جز این نیست که نام ایران تداعی کننده راه و دعوت انبیاء الهی و خدا پرستی و عدالت در جهان است و نام ایران یعنی آن مشت محکمی که بر دندانهای قدرتهای زورگو کوبیده میشود و آنها را در جای خود مینشاند (سخنرانی در مراسم اختتامیه کنگره سرداران و چهار هزار شهید منطقه 17 9/12/86) “ملت ایران ابرقدرتها را پشت سر گذاشته و از آنها عبور کرده است و بسیاری از ملتها نیز به تبعیت از ملت ایران قدرتهای بزرگ را پشت سر خواهند گذاشت.… امروز مطالبات ملت های عالم تغییر کرده و آرمانها و مطالبات آنها همان آرمانهای ملت ایران است” ( همایش عاشورا پژوهی5/12/86) یک نظر اجمالی به سخنان رئیس جمهور در عرض مدت زمامداری ایشان نشان می دهد، بر خلاف مسیر تهدیدهای بین المللی، اعتماد به نفس نفر اول اجرایی کشور روز به روز بیشتر شده است. او از بیان این مطلب که ایران با تکیه بر امداد های غیبی قادر به مقابله با تمام قدرت ها است باکی ندارد. این امر در این اواخر رنگ و بوی بیشتری گرفته است. او واهمه و نگرانی از هیچ گونه تهدیدی را به خود راه نمی دهد. دکتراحمدی نژاد در پاسخ به سئوال خبرنگار الیوم کویت مبنی براینکه در کشورهای عربی حوزه خلیج فارس ایرانیان مقیم بسیاری مشغول فعالیت هستند، اگر جنگی بروز دهد آینده آنان را چگونه ارزیابی می کنید، می گوید “نگران نباشید جنگی اتفاق نمی افتد. بیشتر این حرفها جنگ تبلیغاتی و روانی است تا نظامی” ( نشست مطبو عاتی در بحرین 26/8/86 ) به همین دلیل او در پاسخ به خبرنگار شبکه العربیه ادعا می کند “ امروز دولت امریکا قادر نیست عملیات نظامی علیه ما را سازمان بدهد. علت های گوناگون دارد و زمینه اقتصادی، سیاسی و نظامی آن مهیا نیست و صد البته آنها میدانند که پاسخ ملت ایران پاسخ پشیمان کنندهای خواهد بود. بنابراین در عمل، بدنبال هیچ گونه درگیری با ایران نیستند. بیشتر دنبال تبلیغات و فشار به اعضای شورای امنیت هستند و میخواهند آنها را فریب بدهند که برای فرار از جنگ، آنها به قطع نامه های جدید علیه کشور ما تن بدهند. خوشبختانه اعضای شورای امنیت هم متوجه فریبکاری دولت امریکا شده اند” در ادامه همین مصاحبه تحلیل خود را از شرایط موجود نشان می دهد: “شرایط به نفع ملت ایران و به نفع ملت های منطقه و به نفع منطق در حال پیشرفت است و هر چه زمان میگذرد، حتی زمینه تهدیدهای روانی هم از بین خواهد رفت. اگر سه، چهار سال قبل، زمینهای بود که تهدیدها برای عدهای قابل باور باشد، امروز این زمینه بسیار ضعیف تر است و در آینده نزدیک بطور کامل از بین خواهد رفت” ( مصاحبه با شبکه العربیه 26/8/86) همه اینها درست در زمانی است که کارشناسان بسیاری، چه داخلی و چه خارجی، بر خطیر بودن اوضاع گواهی می دهند و احتمال جنگ و درگیری نظامی را غیر ممکن نمی دانند.
برای تکمیل پازلی که در چند سطر گذشته در حال تکمیل شدن است، قطعه مربوط به موقعیت و نقش قدرت های بزرگ خالی است. به نظر احمدی نژاد دوران ابرقدرت ها به سر آمده است. وی در همان چند روز اول در دست گرفتن سکان دولت ادعا می کند “سران این چند کشور منفورترین بین ملتهای مختلف حتی ملت خودشان هستند “( مصاحبه با خبرنگاران 24/10/84) او کشورهای قدرتمند جهان را به چالش می خواند “اگر این کشورهای زورگو به نصیحت های دوستانه توجه نکنند حیثیت خود را در جهان خدشه دار می کنند و شرایط را برای خود سخت تر خواهند کرد” ( مصاحبه با خبرنگاران جمهوری آذربایجان 21/5/86) دکتر احمدی نژاد در جمع مردم اردبیل می گوید “دشمنان ملت ایران، امروز فاقد هر منطقی هستند، نه منطق آزادی دارند، نه منطق عدالت، امروز همگان میبینند که منطق و تدابیر آنها در مقابل ملت ایران، خنثی و زمینگیر شده است” (30/8/86) وی همان جا با طرح این پرسش که دشمنان ملت ایران به کجا امید دارند؟ می گوید “آیا امید آنها به لشکریانشان است که تا خرخره در باتلاقها فرو رفتهاند؟ امیدشان به ثروتی است که در مقابل ما شکست خوردهاند؟” (30/8/86) “همان طور که میبینید، امریکاییها در فلسطین، عراق و افغانستان در باتلاق فرورفته اند و قادر به مدیریت بحران ها در منطقه نیستند.” (مصاحبه با شبکه العربیه 26/8/86) رئیسجمهور با اشاره به سفر رئیسجمهور آمریکا به خاورمیانه اعلام می کند: “خشم ملتهای منطقه مثل آتشفشان در آستانه فوران است و به تبعیت از ملت حسینی ایران، در مقابل عاملان وحامیان کشتار مردم مظلوم فلسطین خواهند ایستاد….. ملت حسینی ایران تا همه ابرقدرتها را از کاخهای شان به زیر نکشد، آرام نخواهد نشست. ( سخنرانی در مسجد ارک تهران 27/10/86) سیر تدریجی سخنان رئیس جمهور در طی این دوسال و نیم نشان می دهد که به اعتقاد او آمریکا و متحدینش روز به روز در موضعی ضعیف تر قرار می گیرند. این نتیجه گیری می تواند نتیجه سیر طبیعی تفکرات آقای احمدی نژاد باشد.
اکنون درک اعلام موضع آقای رییس جمهور در مورد قطع مذاکره، که اول بار بعد از گزارش آخر البرادعی شاهد آن بودیم، آسان تر می شود. اگر چه این اعلام موضع می تواند توسط سایر دست اندرکاران سیاست خارجی تکذیب شود، کمااین که متکی روز یکشنبه 19/12/86 منکر سخن رئیس خود شد، و یا حتی هیئت های دیپلماتیک خود را در مقابل مذاکره کنندگان اروپایی ببینیم، هم چنان که سخن از سفر وزیر امورخارجه بریتانیا به ایران در میان است، به هیچ وجه نباید از اهمیت سخنانی چنین از سوی آقای احمدی نژاد غافل شد. این همان نقطه حیاتی است که چند وقت پیش آقای باستانی در پاسخ به گفته های آقای روحانی نسبت به آن هشدار داده بود.
تعابیری که در قبل از آن سخن به میان آمد می تواند دستگاه اجرایی را چنان از واقعیت های واقعأ موجود در جهان دور کند که جبران زیان های آن برای هیچ کس ممکن نباشد. در جهان امروز واقع بینی آن گوهر گران قیمتی است که در نزد برخی سیاست مداران انواع بدلش به وفور یافت می شود.
جای آن است که خون موج زند در دل لعل زین تغابن که خزف می شکند بازارش
.