گرگ ریسان
ارسال محموله سوخت اورانیوم روسیه به ایران، جمهوری اسلامی را یک قدم به راه اندازی تأسیسات هسته ای بوشهر و یک قدم به تغییر توازن دیرینه قدرت در خاورمیانه نزدیک تر کرده است. تلاش های مداوم ایران برای توسعه فعالیت های هسته ای نشانگر آن است که این کشور در نظر دارد به هدف نهایی خود دست پیدا کند: تبدیل شدن به قدرت مسلط بر منطقه.
با هجوم نظامی آمریکا به عراق در سال 2003، ایران از این فرصت برای افزایش نفوذ و قدرت خود در منطقه ای که اساسا ً توسط رژیم های سنی اداره می شود، استفاده کرد. برکناری صدام حسین به اکثریت شیعه عراق اجازه داد کنترل دولت خود را در اختیار بگیرند، و ایران بلافاصله با تجهیز و آموزش شبه نظامیان شیعه عراق، شروع به دخالت در امور داخلی این کشور کرد. حمایت از حزب الله نیز به منظور افزایش حملات به اسرائیل و تقویت موضع این گروه در جامعه لبنان و در درون دولت این کشور، از دیگر اقدامات ایران بوده است.
در طول این مدت، ایران تلاش های هسته ای خود را افزایش داده و به طور مداوم خواسته های جامعه بین الملل را، که در چندین قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل منعکس شده اند، نادیده گرفته است. واقعیت این است که برنامه هسته ای ایران بخشی از استراتژی کلی این کشور برای خاورمیانه محسوب می شود، استراتژی که ایران به شدت در تلاش است آن را تبدیل به واقعیت کند. این استراتژی دربرگیرنده خاورمیانه ای است که در آن ایران با رهبری جنبش شیعه که از بیروت تا تهران کشیده می شود، قدرت اصلی بشمار می رود؛ استراتژی که دولت های سنی سراسر منطقه را عصبانی می کند.
گزارش های مداخله احتمالی عربستان سعودی در عراق از جانب جمعیت سنی این کشور و نیز اشاراتی درباره آغاز رقابت احتمالی تسلیحات اتمی در خاورمیانه، همگی بیانگر نگرانی های واقعی کشورهای سنی منطقه از جمله عربستان سعودی، اردن، مصر و بحرین است. در واقع ایران بیش از پیش بانفوذ و قدرتمند، نگرانی برای کل کشورها از جمله روسیه محسوب می گردد.
مادامی که ایران اورانیوم غنی می کند، از طریق حزب الله در لبنان دخالت می کند و باعث تحریک خشونت های فرقه ای در عراق می شود، خطری برای منطقه و منافع امنیت ملی آمریکا و متحدانش هم در اروپا و هم در خاورمیانه بشمار می رود. بنابراین، ما برای جلوگیری از تبدیل شدن ایران به کشور مسلط بر منطقه و ممانعت از تغییر بنیادین توازن دیرینه قدرت در منطقه، چه می توانیم بکنیم؟
مذاکرات گذشته نتیجه ای در برنداشته است؛ ایران چندین بسته از مشوق های غرب را رد کرده است، و تحریم های تصویب شده توسط شورای امنیت، در بهترین شرایط تأثیرات ناچیزی داشته اند. حمله نظامی به این کشور نیز با توجه به مشکلات این اقدام و همچنین یافته های ارزیابی اخیر سازمان ملی اطلاعات آمریکا (نای)، احتمالا ً از دستور کار خارج است.
واقعیت این است که حقیقتاً هیچ گزینه مناسبی وجود ندارد. بعید بنظر می رسد مذاکرات جدید نتیجه محکمی بدنبال داشته باشد، چرا که ایران از موضع قدرت مذاکره می کند، قادر است در لبنان بلوا بپا کند و از حزب الله برای حمله به اسرائیل استفاده کند، قادر است بر اساس گزارش نای به مخالفت خود با جامعه بین الملل ادامه دهد و می تواند با حمایت روزافزون از شبه نظامیان شیعه عراق و گروههای همراه، موفقیت حیرت آور استراتژی هجوم آمریکا به عراق را به کابوس خونین قتل عام و آشوب تبدیل کند. علاوه بر این، با توجه به منافع مالی چشمگیر کشورهای مهم عضو سازمان ملل که با ایران داد و ستد دارند، بعید است تحریم های بیشتر سازمان ملل به تصویب برسند، و در عین حال تأثیر تحریم های یکجانبه آمریکا و اتحادیه اروپا بخاطر فقدان تحریم از جانب سایر کشورها محدود خواهد بود.
آمریکا و اروپا به سرعت به این شناخت رسیده اند که نمی توان کار چندانی برای متوقف کردن ایران کرد. ضعف جامعه بین الملل در مقابله با ایران بخاطر حمایت این کشور از حزب الله و مداخله آن در امور داخلی عراق و نیز شکست در موضوع هسته ای ایران، تضمین کرده است که احمدی نژاد و خامنه ای از نعمت گرفتن رضایت غرب برای به رسمیت شناختن تسلط ایران بر منطقه برخوردار گردند. ایران با تسلیحات اتمی و یا بدون آن، احتمالا ً قادر خواهد بود تغییر قدرت را بر خاورمیانه ای که آمریکا و متحدانش ناگزیر خواهند بود در دهه های آتی با آن سر و کار داشته باشند، تحمیل کند.
منبع: امریکن کرونیکل، 21 دسامبر، 2007