آیتالله خامنهای روز جمعه در جلسهای با اعضای مجلس خبرگان که به مناسبت پایان پانزدهمین اجلاس آن تشکیل شده بود، درباره مسائل فرهنگی اظهار نگرانی کرد و گفت: “یک مسئله هم مسئله فرهنگ است؛ که آقایان هم حالا معلوم شد که نگرانی دارید، بنده هم نگرانم. مسئله فرهنگ، مسئله مهمی است.”
او اضافه کرد: “ما حتماً در مسئله فرهنگ[باید توجه کنیم]، دولت محترم هم باید توجه کند، دیگران هم توجه کنند. بنده هم در این نگرانی با شما سهیم هستم و امیدوارم که مسئولین فرهنگی توجه داشته باشند که چه میکنند. با مسائل فرهنگی شوخی نمیشود کرد، بیملاحظگی نمیشود کرد؛ اگر چنانچه یک رخنه فرهنگی بهوجود آمد، مثل رخنههای اقتصادی نیست که بشود [آن را] جمع کرد، پول جمع کرد یا سبد کالا داد یا یارانه نقدی داد؛ اینجوری نیست، به این آسانی دیگر قابل ترمیم نخواهد بود، مشکلات زیادی دارد.”
بلافاصله بعد از سخنان آیتالله خامنهای، وزیر ارشاد بیانیهای صادر کرد که در آن آمده بود: “بیتردید، رفع دغدغههای معظمله، نیازمند درک عمیق مقوله تهاجم فرهنگی، تقویت جبهه فرهنگی انقلاب و به میدان آوردن جریان فرهنگ و هنر اصیل ایرانی اسلامی در برابر این تهاجم است؛ همچنین تحقق این دیدگاه متعالی مستلزم حمایت از هنر متعهد به آرمانهای اسلامی و صیانت محیط زیست فرهنگی از آفتها و آلایشهای عقیدتی و سیاسی است.”
جنتی نوشته بود: “وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با الهام از رهنمودهای تعالی بخش رهبر فرزانه انقلاب می کوشد با تعمیق فرهنگ و هنر متعهد، تقویت احساس مسئولیت در پدید آورندگان آثارو اصحاب رسانه و جذب حداکثری اهالی فرهنگ و هنر که در نقاط عطف تاریخی همچون انقلاب اسلامی، دفاع مقدس، سازندگی، و صحنه های مختلف رویارویی با تهاجم فرهنگی مجاهدتی بیبدیل نموده اند، تمامی همت خویش را برای تحقق منویات ایشان به کار گیرد.امید می رود حاصل این تلاش و ادای تکلیف مورد تأیید رهبری گرانقدر انقلاب اسلامی، رضایت مراجع عظام تقلید و همه دلسوزان مؤمن و متعهد واقع شود.”
سخنان آیتالله خامنهای پس از آن بود که حسن روحانی برای اولین بار از مطبوعات اصلاحطلب حمایت و از برخورد با آنها انتقاد کرده بود. او تاکید داشت: “بیتردید، اگر در جامعهای دهانها بسته و قلمها شکسته شود، اعتماد عمومی در آن جامعه از بین خواهد رفت و چشمها و گوشها به سمت امکانات ارتباطاتی بیگانگان قرار خواهد گرفت. بگذاریم میدان قلم و میدان بیان، میدانی باز باشد تا حقایق برای مردم و جامعه تبیین شود.”
حسن روحانی گفته بود: “چطور امروز برخی آزاد آزادند و برخی از این آزادی سهمی اندک در اختیار دارند. منتقدان مخالفان این دولت آزاد هستند و آزاد خواهند بود. اما بگذارید به همان اندازه همراهان دولت هم آزادی و امنیت داشته باشند. نقد کنند، به ویژه نقد سازنده. این افتخار دولت است. در هیات وزیران به مسئولان گفتهام که نباید شکایتی از طرف دولت نسبت به روزنامه و رسانه باشد. میبینید که امروز انتقاد صریح میکنند و این حق آنهاست.”
روحانی که در اختتامیه جشنواره مطبوعات سخن میگفت، درباره وضعیت فرهنگی جامعه اعلام کرد: “نباید بگذاریم برخی از تنگنظریها، سلیقهورزیها و ابهامات قانونی باعث شود که سلیقههای سیاسی در مسایل مهم فرهنگی و ارتباطی حاکم شوند. ما باید واقعیتها را برای آگاهی بیشتر مردم تبیین کنیم. برای گردش آزاد اطلاعات دست به دست هم بدهیم و بدانیم که اگر اطلاعات شفاف در اختیار مردم قرار بگیرد میتوانیم به اهداف بلند و از جمله آزادی و تعالی جامعه دست یابیم.”
سخنان آیتالله خامنهای به نوعی پاسخ به رئیسجمهور تلقی شد که برای اولین بار از برخورد با رسانههای اصلاحطلب انتقاد میکرد. امروز یکی از نگرانیهای اصلی محافظهکاران، بازگشت روشهای فرهنگی دوره اصلاحات است.
سید احمد خاتمی عضو جامعه مدرسین قم و امام جمعه موقت تهران بعد از سخنان آیتالله خامنهای گفته است: “نگرانی مقام معظم رهبری آسیب دیدن مقولات اصلی فرهنگی دینی و انقلابی ما است. بنابراین این دغدغه با این رفع میشود که مسئولان فرهنگی ما حساسیت بایسته داشته باشند و از لیبرالیسم فرهنگی و تساهل و تسامح فرهنگی دوره اصلاحات دوری کنند وگرنه اگر لیبرالیسم فرهنگی یا آن تساهل و تسامح زنده شود، قطعا رخنه در فرهنگ ما و در نتیجه رخنه در شالوده انقلاب پدید خواهد آمد.”
یکی از اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس نیز در گفتگو با خبرگزاری مهر ضمن تاکید بر اینکه تساهل و تسامح در عرصه فرهنگ قابل دفاع نیست، گفته است: “اخیرا در فضای مجازی، فیلمهای سینمایی، مجوز کتابها این تساهل و تسامح مشاهده میشود و بسیاری از کتابها و فیلمها که به دلیل پردهدریها توقیف شده بودند، اجازه اکران و یا انتشار یافتهاند.”
چندی پیش آیتالله مصباح یزدی هم در دیدار با معاون وزیر خارجه گفته بود: “ما انتقادات مبنایی نسبت به دولت داریم که مربوط به موضوع مذاکرات هستهای نیست. نگرانی اصلی ما از این است که سیاستهای فرهنگی دولت که نظیر سیاست تساهل و تسامح دولت اصلاحطلبان است، زمینه را برای فتنهای خطرناکتر از فتنه ۸۸ فراهم کند.”
فشار محافظهکاران به دولت روحانی در زمینه مسائل فرهنگی از همان روزهای اول و در انتخاب اعضای کابینه نمایان شد. وزارت علوم که فضای دانشگاهی کشور را کنترل میکند، بیشترین فشارها را تحمل کرد. پس از آن جهت اصلی انتقادها و اعتراضهای محافظهکاران به سوی وزارت ارشاد بود.
روزنامه کیهان در واکنش به سخنان حسن روحانی در اختتامیه جشنواره مطبوعات، در مقالهای با عنوان “روحانی در جاده یک طرفه منتقدان را زیر گرفت!” نوشت: “در تمامی ماههای اخیر اگر با دو روزنامه مدعی همراهی با دولت برخورد قضایی شده است، مطابق با نص قانون بوده است. چرا که یک روزنامه در مقالهای موهن به ساحت امامت و ولایت هتک حرمت کرده بود و روزنامه دیگر که اخیرا توقیف شد به حکم قرآنی قصاص حمله کرده بود و آن را غیرانسانی دانسته بود! پرسش این است که با این اقدامات وقیحانه و هتک حرمت مقدسات چگونه باید برخورد میشد؟”
اختلاف نظر در زمینه مسائل فرهنگی از مهمترین اختلافهای آیتالله خامنهای با اصلاحطلبان در ایران است. او در آذرماه سال ۱۳۷۹ در دیدار با اعضای شورای انقلاب فرهنگی که در آن زمان با ریاست سیدمحمد خاتمی رئیسجمهوری وقت تشکیل میشد، گفته بود: “آیا دولت و حکومت اسلامی میتواند در مورد جهتگیری عقیدتی و اخلاقی مردم بیطرف باشد و تنها با تأمین آزادی و امنیت، میدان فرهنگ را به شیوههایی نظیر عرضه و تقاضا بسپارد؟ دولت اسلامی اعم از قوای سه گانه و تمامی دستگاهها و مسؤولان باید در بازار عرضه عقیده و فرهنگ، نسبت به هدایت مردم احساس وظیفه کامل کنند و تمام امکانات را برای آگاهی مردم و جلوگیری از انحراف آنها ایجاد نمایند.”
او در همانجا با رد مقوله دین دولتی، تاکید کرده بود: “دولت دینی با دین دولتی متفاوت است و دولتی که مبنای مشروعیتش دین است باید برای حفظ دین و فرهنگ مردم، بدون هراس از جوسازیها با استفاده از شیوههای لازم به وظایف خود کاملا عمل نماید.”
در سالهای اخیر آیتالله خامنهای نظر خود را تغییر داد و در دیدار آذرماه امسال با اعضای شورای انقلاب فرهنگی، گفت: “ما مسئولیت شرعی داریم، مسئولیت قانونی داریم در قبال فرهنگ کشور و فرهنگ عمومی کشور. و البته میبینیم در بعضی از مطبوعات، نوشتهها، گفتهها، بعضیها با عنوان[کردن] «دین دولتی» و «فرهنگ دولتی» میخواهند نظارت دولت را محدود کنند و تخریب کنند و بهاصطلاح یک اَنگ غلطی و مخالفتی به آن بزنند که آقا، اینها میخواهند دین را دولتی کنند، فرهنگ را دولتی کنند! این حرفها یعنی چه؟ دولت دینی با دین دولتی هیچ فرقی ندارد. دولت جزو مردم است؛ دین دولتی یعنی دین مردمی؛ همان دینی که مردم دارند، دولت هم همان دین را دارد. دولت، وظیفه برای ترویجِ بیشتر [دین] دارد.”