نظام ریسک نمی کند که آشوب بشود

محمدرضا یزدان پناه
محمدرضا یزدان پناه

» امیر محبیان در مصاحبه با روز:

امیر محبیان، روزنامه نگار، مدیرعامل خبرگزاری آریا و عضو شورای سردبیری روزنامه رسالت است که به عنوان ارگان غیر رسمی جناح مشهور به راست سنتی شناخته می شود. او از مشهورترین روزنامه نگاران جریان اصولگرا است که با نوشتن مقاله و انجام مصاحبه ها و سخنرانی های متعدد در سال های مشهور به اصلاحات، نقش زیادی در رویارویی تئوریک جناح راست آن روزها با جناح اصلاح طلب بر سر مفاهیمی مانند اصلاح طلبی، جامعه مدنی، مردم سالاری و مردم سالاری دینی ایفا کرد. وی به عنوان یکی از استراتژیست های جناح اصولگرا، مشاور علی لاریجانی و علی اکبر ناطق نوری بوده است. محبیان در گفت و گو با “روز”، شرایط سیاسی کشور و انتخابات آینده ریاست جمهوری را تحلیل می کند.

 

چند ماه بیشتر تا برگزاری دور یازدهم انتخابات ریاست جمهوری نمانده اما بر خلاف چند انتخابات قبلی، هنوز خبری از تشکیل مکانیسمی برای تعیین نامزد احتمالی مشترک مجموعه گروه های اصولگرا در این انتخابات نیست. چرا اصولگرایان هنوز به طور جدی وارد مقوله انتخابات نشده اند؟

هنوز از لحاظ تشکیلاتی جریان اصولگرا وارد حوزه انتخابات نشده است و این مسئله را مقداری زود می داند چون این می تواند فضای کشور را از کار و سازندگی و حل مشکلات مردم به سمت مباحثی ببرد که ممکن است زودهنگام باشند، بخصوص در ذهن کسانی که درگیر مسائل اجرایی هستند. اما از مدت ها پیش بعضی گمانه زنی ها و تحلیل ها از طرف شخصیت ها و در رسانه ها شروع شده است. اما این درست است که از نظر کارکرد مکانیسم های انتخاباتی، این مکانیسم ها هنوز فعالیت خود را آغاز نکرده اند و در زمان مناسب شروع به فعالیت خواهند کرد.

 

آخرین سال دولت آقای احمدی نژاد است. اینکه او نمی تواند کاندیدای انتخابات سال آینده باشد، چه تأثیری روی فعالیت های انتخاباتی اصولگرایان خواهد گذاشت؟

آقای احمدی نژاد به عنوان فردی که دو دوره رئیس جمهور شدند و در بخش هایی از جامعه محبوبیت دارند، این توانایی و امکان را هم دارند که در جهت تبلیغ فرد مورد نظرش وارد صحنه بشود و طبیعتا ممکن است در بعضی جاها، فضای رقابت میان آنها و جریان اصولگرا هم به وجود بیاید. بنابراین احمدی نژاد را باید به عنوان یکی از فاکتورهایی که می تواند در زمان مناسب فعال بشود در نظر گرفت.

 

تنش ها در بالاترین سطوح نظام سیاسی جمهوری اسلامی در هفته های اخیر، باعث دخالت مستقیم آیت الله خامنه ای به ماجرا و اتمام حجت او با مسئولان ارشد کشور شد. دلیل اصلی بروز این تنش چه بود؟

مباحث انتخاباتی و مانده های احساسات از انتخابات دوره های قبل هنوز وجود دارد و ممکن است ما نوعی از برخوردهای سیاسی مابین عناصر مؤثر در قوا را شاهد باشیم. البته تذکر رهبری باعث کاهش این تنش ها شد. این تذکر برای این بود که انرژی مسئولان قوا به جای ورود به مباحث بی فایده و نامه نگاری هایی که جز ضرر برای مردم چیزی ندارد، به سمت خدمت به مردم و حل معضلات آنها معطوف شود.

 

آیا احتمال بروز مجدد تنش های مشابه تا مقطع انتخابات آتی ریاست جمهوری وجود دارد؟

ممکن است در سطح قوا آنچنان مطرح نشود و ممکن هم است که بشود اما در عین حال بیشتر به نظر می آید تنش های احتمالی در آستانه انتخابات خود را در قالب انتخاباتی نشان بدهند.

 

درباره امکان و توان شرکت اصلاح طلبان در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری مباحث زیادی مطرح است. آیا این جریان از جانب حکومت امکان ورود به انتخابات را پیدا می کند؟

طبیعی است که نظام مایل است فضای انتخابات به نحوی باشد که مشارکت هرچه بیشتر مردم به وجود بیاید و رقابت هم جدی باشد. جریان اصلاح طلب فرآیندی را در سال ۸۸ طی کرد و اعتماد نظام به خود در مورد تبعیت این جریان از نتایج قانونی اعلام شده را از دست داد. اگر آنها در فاز تخلف باقی می ماندند و قانونی به نتایج اعلام شده اعتراض می کردند، کسی اعتراضی نداشت و اصلاح طلبان هم از حق قانونی خود بهره می بردند. اما وقتی تقلب در انتخابات، نه به عنوان اتهام بلکه به عنوان حکم نهایی صادر می شود و نظر نهادهای قانونی هم پذیرفته نمی شود، نظام نسبت به تعهد آنها در پذیرش نتایج قانونی مشکوک می شود. پس از این، زمانی لازم است تا اعتمادسازی مجدد به وجود بیاید. آقای خاتمی به گمان من در این مسیر پیش رفت و اتفاقا هوشمندانه گام هایی به سمت اعتمادسازی برداشت اما اخیرا ما می بینیم در جو جبری که بین آقای خاتمی و آقای عبدالله نوری صورت گرفته، نوعی از کم صبری را در واکنش های جناب آقای خاتمی می بینیم که به نظر من نه به نفع ایشان است، نه به نفع جریان اصلاحات و نه به نفع فضای دموکراتیک کشور.

 

آقای خاتمی و تعدادی دیگر از اصلاح طلبان گفته اند که واکنش نظام به اعتمادسازی آنها نه تنها مثبت نبوده بلکه مثلا بعد از رأی دادن خاتمی در انتخابات مجلس نهم، فضای سرکوب سابقا موجود، تشدید هم شده. آیا پاسخ حکومت به پروژه اعتمادسازی اصلاح طلبان مثبت بود؟

ببینید بحث بر سر این نبود که معامله ای در این میان صورت گرفته باشد؛ مثلا آقای خاتمی تصور بکند که رأی بدهد و فردایش نظام امتیازی بدهد. در این مورد باید ذهنیت نظام را تشخیص داد. از نظر نظام در جریان مسائلی که در سال ۸۸ اتفاق افتاد، دو ضلع اتفاقات خیلی رادیکال وارد صحنه شدند و یک ضلع بدون اینکه مدیریت کند تا حدودی سکوت و بعضا هم تأییدآمیز حرکت کرد. از جهت دیگر به نظر می رسد نظام این ذهنیت را دارد که خب حالا آقای خاتمی رفته و رأی داده. اولا که همه شهروندان رأی می دهند و ایشان هم به عنوان یک شهروند از حق خودش استفاده کرده است. مگر شهروندان دیگر وارد معامله با نظام می شوند؟ ضمن اینکه انتظاری که از آقای خاتمی به عنوان رئیس جمهور سابق وجود دارد رأی دادن است نه تحریم انتخابات. ولی در عین حال در این اقدام آقای خاتمی که مورد حمله شدید جریان افراطی هم قرار گرفت، نوعی حسن نیت دیده شد که می تواند فضای ذهنی را مساعد کند. فکر می کنم آقای خاتمی اگر همان روحیه همیشگی را داشته باشد و روند صبورانه قبل را ادامه دهد، فضا به سمت فضای اعتماد برخواهد گشت اما متأسفانه اخیرا شاهد کم صبری هایی از جانب ایشان هستیم که با روحیه صبورانه آقای خاتمی همخوانی ندارد.

 

آیا ورای اعتمادسازی آقای خاتمی، جایی هم برای ایفای نقش افرادی مانند آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی در انتخابات می ماند؟

آقای موسوی و آقای کروبی الان به هر دلیلی در صحنه سیاسی حضور ندارند و ظاهرا هم نخواهند داشت. نظام آن بخش از اصلاح طلبان را، که حتی در صورت داشتن اعتراض، تعهد خود را به پذیرش قانونی نتایج انتخابات نشان بدهند، ترجیح می دهد و معقول می داند که آنها بتوانند در حرکت های سیاسی نقش داشته باشند. اما اینکه ریسک بکند و اجازه بدهد هر حرکت انتخاباتی به یک حرکت رادیکال و آشوب تبدیل بشود، تصور نمی کنم چنین اتفاقی بیفتد.

 

برخی اصولگرایان هم این نگرانی را مطرح کرده اند که ممکن است در نتیجه اختلافات سیاسی موجود در درون حاکمیت، دولت آقای احمدی نژاد خود موجب تنش در انتخابات ریاست جمهوری بشود. این نگرانی تا چه اندازه واقعی است؟

ممکن است برخی افراد چنین برداشتی داشته باشند اما من همواره شاهد بوده ام که مسئولین سیاسی، چه اصلاح طلب و چه اصولگرا، حتی اگر با برداشت های مختلف کار بکنند، در نهایت در چارچوب انتخاب عقلانی حرکت می کنند. به گمان من آقای احمدی نژاد هرچند خودش را ذیحق می داند و برای خود نقش خاصی تعریف می کند ولی در عین حال سعی می کند خودش را با واقعیت های جامعه تطبیق بدهد و امیدوارم همین اتفاق هم بیفتد.

 

برداشت کنونی شما از اینکه رئیس جمهور آینده اصولگرا، اصلاح طلب یا اساسا از جریان دیگری باشد، چیست؟

به نظر من اینکه رئیس جمهور بعدی اصولگرا باشد یا اصلاح طلب، شاید خیلی برای نظام مهم نباشد. آنچه برای نظام مهم است، این است که رئیس جمهور منتخب مردم باشد و در چارچوب پیمان بین مردم و حاکمیت، یعنی قانون عمل بکند. حالا اگر از چارچوب قانون خارج بشود، اصولگرا هم باشد نامطلوب است و اگر در چارچوب قانون باشد، اصلاح طلب هم باشد برای نظام مطلوب است. اصولگرا یا اصلاح طلب بودن مسئله بعدی است.

 

پیش‌بینی شما از اینکه کدام جناح دست بالا را در انتخابات آینده خواهد داشت، چیست؟

هنوز قضاوت درباره این مسئله خیلی زود است. تا زمانی که فاکتورهای لازم خودشان را کاملا آشکار نکرده باشند، عوامل مجهول در انتخابات مانند کاندیداهای احتمالی مشخص نباشند و عوامل دیگر، نمی توان با قطعیت قضاوت کرد. اما آنچه برای من و همفکران من مهم است این نیست که پیروز انتخابات چه کسی باشد، ما مایل هستیم فضای انتخابات عقلانی باشد. اگر اینطور باشد همه از این فضا سود می برند و اگر اینطور نباشد همه ضرر خواهند کرد، ولو اگر فرد برنده از گروه ما باشد.

 

آیا عوامل مهم برای حکومت هم همین مسائلی است که برای شما اهمیت دارند؟

برداشت من این است که نظام دو مسئله را دنبال می کند. یکی اینکه رفتارها عقلانی و دوم اینکه قانونی باشد. این اهمیت کلی را دارد. ممکن است نظام بیشتر کسانی که تعهد بیشتری به آرمان ها دارند برایش مطلوب باشد اما آنچه مهم است این است که هرکسی عقلانی و قانونی در چارچوب نظام عمل کند، مورد قبول آن است.

 

بسیاری از مخالفان و منتقدان حکومت، اقبال نظام به آقای احمدی نژاد را به این علت می دانستند که ایشان لااقل در سال های ابتدایی ریاست جمهوری، به نوعی نقش رئیس دفتر رهبری را بازی می کرد. شما این مسئله را قبول دارید؟در این صورت آیا آیت الله خامنه ای به دنبال تکرار چنین تجربه ای در آینده نیز هست؟

من معتقدم چنین چیزی مطلقا نادرست است. وقتی در تحلیل ها مبنا بر اشتباه قرار بگیرد، نتایج به دست آمده اشتباه است. در دل این قضیه این تفکر وجود دارد که نظام دنبال ایجاد دیکتاتوری است و یک ساختار صددرصد غیرعقلانی و تحت امری را می خواهد که ذهنیات خود را پیاده کند. چنین چیزی نیست. اتفاقا هم آقای خاتمی و هم آقای احمدی نژاد می توانند این نکته را تأیید بکنند که آنچه رهبری همیشه از رئیس جمهور خواستند این بوده که شما فرد دوم در اداره کشور هستید و هر زمان هر نظری داشتید که با نظرات من تفاوت داشت، شما به نظر خودتان عمل کنید و اگر درست بود نظر من هم تغییر می کند. رهبری به عنوان رهبر جامعه به دنبال کارکرد قانونی فعالان درون کشور است و اینکه رفتارها پیش بینی پذیر و عقلانی باشد. این را هر رهبری در هر جامعه ای دنبال می کند؛ بخصوص رهبرانی که بخواهند جامعه را به پیش ببرند و تقویت سیستم را در تقویت کارآمدی آن ببینند.

 

شما بر رفتار قانونی تأکید می کنید. آیا دخالت نهادی مانند سپاه پاسداران در انتخابات و مسائل سیاسی که توسط منتقدان و مخالفان به این نهاد نسبت داده می شود، جزو رفتارهای قانونی است؟

این بحث ها باید شکافته شود. تمام نیروهای نظامی و انتظامی مانند سپاه، یک وجه عمومی دارند و یک وجه شخصی. یعنی به عنوان شهروند کشور رأی می دهند. اینجا مثل انگلستان نیست که افسران نیروی دریایی را از رأی دادن محروم کند و بگوید آنها در سیستم مرزی کشور نیستند (این مثال را فرضی بیان کردم). در جمهوری اسلامی حتی شهروندان خارج از کشور هم حق رأی دادن دارند.

 

منظور از دخالت در اینجا رأی دادن نیست. دخالت به مفهوم سازماندهی فرآیند انتخابات و تغییر نتیجه آن با استفاده از امکانات غیر عادی است.

دخالت سیستماتیک به اشکال مختلف مطرح شده اما هیچگاه به اثبات نرسیده است. حتی در انتخابات 88 هم که این مسئله مطرح شد، زمان قانونی برای ارائه اسناد مرتبط تمام شده بود. رهبری با استفاده از اختیارات خودش این زمان را تمدید کرد تا اگر اسنادی وجود دارد ارائه بشود که نشد. طبیعی است وقتی سپاه به عنوان یک نهاد قدرتمند، این برداشت را دارد که دفاع از چارچوب های انقلاب وظیفه آن است، دغدغه نتایج حرکت های سیاسی را هم داشته باشد اما اینکه یک حرکت سیستماتیکی برای کنترل همه روند انتخابات یا به عبارتی از بین بردن آزادی انتخابات داشته باشد تاکنون چنین چیزی ثابت نشده است.

 

همانطور که حکومت می گوید و خود شما هم در همین مصاحبه گفتید، اصلاح طلبان و دیکر منتقدان باید از تجربه انتخابات سال ۸۸ درس بگیرند. فکر می کنید آیا نظام هم باید درس های مشابهی بگیرد؟

به گمان من حکومت وظیفه دارد به نحوی عمل بکند که حداکثر اعتماد در ذهن توده های مردم به وجود بیاید. اینکه گروهی در جامعه به هر دلیلی، درست یا غلط، بعضی شائبه ها در ذهنشان به وجود آمده، ممکن است ناشی از این باشد که بخش هایی از مدیریت اجرایی و افرادی که دست اندرکار بودند طوری عمل کردند که زمینه این شائبه به وجود آمده باشد. باید به گونه ای رفتار کرد که زمینه شکل گیری این شائبه ها به وجود نیاید.