محمد خاتمی به ما گفته بود مبادا شما جایی روبرو شوید با اینها. بنا بود بالاخره دست ندهیم دیگر. به ما گفته بود نکنید اینکار را.ما تا دیدیم کلینتون و گاردش دارند میآیند واقعاً ماندیم چه کنیم….
خاطره سعید حجاریان روبرو شدت با کلینتون در سفر محمد خاتمی به سازمان ملل:
“بگذارید برایتان خاطره ای تعریف کنم. سفر اول خاتمی که به نیویورک رفتیم. من مشاورش بودم و همراهش بودم در نیویورک. من بودم و ابطحی و آقا رضا خاتمی.ظریف بود و کمک کرد. ولی نماینده ایران در سازمان ملل آنموقع آقای نژادحسینیان(محمدهادی) بود. وزیر خارجه هم که آقای کمال خرازی بود.
ما سه تا(سعید حجاریان، ابطحی و رضا خاتمی) داشتیم میرفتیم در کریدور(راهرو) کنار شورای امنیت. دیدیم یک دفعه کلینتون با گاردش دارد میآید. خاتمی(محمد) هم به ما گفته بود مبادا شما جایی روبرو شوید با اینها. بنا بود بالاخره دست ندهیم دیگر. به ما گفته بود نکنید اینکار را.ما تا دیدیم کلینتون و گاردش دارند میآیند واقعاً ماندیم چه کنیم.(خنده)واقعا تصادفی بود. ساعت 3 بعد از ظهر بود و واقعا بعید بود کلینتون آن موقع بیاید.
خلاصه دیدیم چاره ای نداریم، پریدیم در سالن اندونزی و پشت پردهها قایم شدیم.(خنده) آنها آمدند و رد شدند. ما مدام میترسیدیم که نکند گاردش بفهمد و بگوید اینها ایستادهاند اینجا که کلینتون را ترور کنند! و این بشود اول دعوا.
یک محافظ آقای خاتمی بود که او بیرون ماند و نتوانست بیاید داخل و کلینتون با او دست داد و رفت. میخواهم بگویم واقعاً اقدام اخیر ظریف تصادفی بوده است.آن ساعت بنا نبوده اوباما بیاید داخل. ساعت گفتگویش تمام شده بوده و یک دفعه آمده بود.”