من نمی فهمم این آقایان چرا حرف های معمولی شان را یک طوری می زنند که آدم فکر می کند خدای ناکرده قرار است همه جا را منفجر کنند، یا قصد دارند کودتا کنند، یا دوست دارند بمب اتمی پرت کنند، یا قصد دارند لشگرکشی کنند.
از آن طرف آقای خامنه ای با شدت و حدت و قدرت اعلام کرده که “نه به نفوذ اقتصادی آمریکا در کشور اجازه خواهیم داد، نه نفوذ سیاسی و نه نفوذ فرهنگی” الهی دستت درد نکند، الهی خیر از جوانیت ببینی، اصلا کی خواست نفوذ اقتصادی و سیاسی و فرهنگی کند؟ اصلا کی گفته آمریکا قصد نفوذ سیاسی و فرهنگی و اقتصادی در ایران دارد؟ اصلا مگر می تواند؟ این اکبرآقا هاشمی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام که شخص دوم نباشد، شخص سوم هم نباشد، حداقل شخص پنجم مملکت است، برای دو کلمه درد دل کردن نمی تواند به بیت نفوذ کند، یک خاطره می خواهد از چهل سال قبل تعریف کند، باید از دویست نفر اجازه بگیرد، آنوقت شما می ترسی آمریکا در ایران نفوذ کند؟ رئیس جمهور سابق کشور آقای خاتمی حق ندارد از خانه اش به خیابان جلوی خانه اش نفوذ کند، چطوری آمریکا می تواند به ایران نفوذ کند؟ اصلا نفوذ چی؟ کشک چی؟ پشم چی؟
شجریان و شهرام ناظری و کیهان کلهر نمی توانند برای خواندن شعر حافظ در تالار وحدت نفوذ کنند، آنوقت شما از نفوذ فرهنگی آمریکا می ترسید؟ الآن نصف سالن های لس آنجلس و واشنگتن و نیویورک تحت نفوذ خوانندگان ایرانی است و کلا موسیقی ایرانی و سینمای ایرانی تا مرفق به استکبار جهانی نفوذ کرده، آنوقت شما از نفوذ فرهنگی آمریکا می ترسید؟ الآن آمریکایی ها اگر بخواهند یک فیلم علیه ایران بسازند، ایرانی ها و آمریکایی ها و بقیه مردم آمریکا پوست کارگردانی که علیه ایران فیلم بسازد، غلفتی می کنند، نفوذ استکبار جهانی کجا بود؟ نخست وزیر اسرائیل رفته آمریکا، مثل بچه یتیم ها هیچ جا نگذاشتند دو کلمه حرفش را بزند، آخرش هم دست از پا طولانی تر، برگشته اسرائیل، الآن دو هفته است که ختم ای وای رفتیم از دست، هیهات رفتیم از دست گرفته. از آن طرف گاردین سرمقاله اش را به فارسی منتشر کرده. اصلا نفوذ استکبار کجا بود؟ خود ایرانی ها نمی توانند به سیستم اقتصادی کشور خودشان نفوذ کنند، و هنرمندان ایرانی نمی توانند به سینما و موسیقی ایران نفوذ کنند، شما از چی می ترسید؟
از همه اینها گذشته، مگر الآن سی سال نیست که جمهوری اسلامی جلوی نفوذ همه را به سیستم فرهنگی و اقتصادی و سیاسی کشور گرفته، آن وقت شما می خواهید مانع نفوذ غرب بشوید. اصلا مگر کسی جلویتان را گرفته؟ الآن سی سال است مانع نفوذ تکخوان زن به صحنه نمایش، فیلمساز مستقل به تولید فیلم، خوانندگان موسیقی روی صحنه، و ورود ایرانیان با هنر و هوشمند به صدا و سیما شدید، مگر کسی جلویتان را توانسته بگیرد؟ بابا بیخیال! شما فکر کردید این مک دونالد ترامپ کل زندگی اش را گذاشته که شعبه مک دونالد را در ایران دائر کند؟ اصلا فرض کن دائر هم بکند، این همه صنایع غذایی خوشمزه کشور، مگر ملت دیوانه اند بروند مک دونالد بخرند. اصلا یک هموطن ایرانی با یک همبرگر صدگرمی مک دونالد مگر سیر می شود؟ ملت صبح کله سحر یک کله پاپه نخورند، اصلا انگار تا ظهر دچار بیماری جوع شده اند، اصلا کی نظر می کند به مک دونالد جینگولی مستان که کسی اصلا توجهی به آن ندارد.
یا اصلا راجع به سینمای ایران و موسیقی ایران، کدام دیوانه ای سریال های مهران مدیری و پایتخت و جناب خان را ول می کند، می رود برنامه های لوس آمریکایی را ببیند. کدام دیوانه ای کنسرت شجریان و ناظری و بروبکس و نامجو و پالت را کنار می گذارد برود کارهای درپیتی لیدی گاگا و جاستین بیبر نگاه کند. نفوذ کجا بود؟ حالا اصلا به فرض بخواهند نفوذ کنند، مگر وظیفه جمهوری اسلامی در این سی سال همین نبوده که جلوی ورود فیلم آمریکایی را به ایران بگیرد؟ مگر در تمام این سالها که اینترنت و ماهواره بود، فیلم و سریال و موسیقی آمریکایی موفق شد وارد ایران شود؟ همین الآن یهودی های لس آنجلس هم با ساسی مانکن می رقصند. وظیفه هر حکومتی این است که از فرهنگ ملی خودش حمایت کند که مانع ورود فرهنگ بیگانه شود. شما هم همین کار را بکن. چرا تهدید می کنی؟ اصلا مگر کسی با شما مخالف است. جلوی هر نفوذی را بگیر، ایران و آمریکا توافق کردند که در مسائل هسته ای با هم کنار بیاید، و می آیند. اصلا اسم فرهنگ و سیاست نبود. این از فرمایشات مقام معظم سروری.
آن هم از موسیو مک دونالد ترامپ که گفته “توافقنامه را پاره نخواهیم کرد، ولی نظارت شدید خواهیم کرد.” همچین هم گفته که آدم بقول جناب خان دلش می خواهد جفت پا برود توی فیس طرف که اکسپوزیسیون و پرسپکتیو صورتش بخورد به هم و آن موهای قشنگ و صورت نارنجی بنفش اش بکلی رنگ بپراند. برادر من! شما اصلا موظفی که شدید نظارت کنی. همچی شدید نظارت کن که وضویت با هیچ سروصدایی باطل نشود. حالا! از این گذشته، مگر شما رئیس جمهور شدی که می خواهی نظارت شدید کنی. این آمریکایی هایی که من می بینم، امکان ندارد به این خوشتیپ جان اجازه بدهند بالا بیاید. شما اول بیا بالا، برادری ات را ثابت کن، چیزی را هم پاره نکن، بعدا هر چقدر خواستی نظارت شدید کن. مفهومه برادر؟ حالا برو بشین خونه ات زیاد شلوغ نکن، بچه خوابه، زابراه می شه، دیگه خوابوندنش کار حضرت فیله.
اهانت به رهبری، جرم مشهود
حالا ما ممکن است روابط مان با رهبری همچین خوب و خوش نباشد، حالا بالاخره همین است دیگر، ولی این اشتلم و گنده گوئی های شریعتمداری درباره رهبری همچین ساده هم نیست. این ها هم از احمدی نژاد یاد گرفتند، طرف می دانست خامنه ای حوصله و توان تصمیم گیری سریع ندارد، هر روز صبح کله سحر دوازده تا دردسر می گذاشت توی کاسه آقا و آقا هم که از این هایی است که “جمعه بیام بپرسم، شنبه بیام برقصم” هنوز تصمیم نگرفته طرف سی تا موضع پرتاب می کرد توی کاسه رهبری. برداشته نوشته “یقینا رهبری مخالف توافق نامه است.” انگار زبان رهبری را موش( کور یا آستیگمات) خورده و طرف کلا مواضعش بهوت افسرده شده و حتما باید از شیئی منفصل برادر شریعتمداری استفاده کند، همین جمله ای که شریعتمداری درباره خامنه ای نوشته و حمیدرضا مقدم فر، از سپاه به شریعتمداری جواب داده که: “چرا اصرار دارید به مخاطبان خود تفهیم کنید که رهبر انقلاب مثل من فکر می کند؟”
معلوم است چرا؟ فکر کنید حداقل پنجاه شصت نفر از افراد درجه اول اصولگرا و از جمله برادران کیهان، تا گردن غرق فساد مالی هستند، اگر وضع مملکت ثبات پیدا کند، همه این لشوش و اراذل و اوباش به عنوان اختلاس و رشوه و کلاهبرداری باید بروند زندان، معلوم است که مقاومت می کند. ولی این کار شریعتمداری، زدن تهمت “دروغگویی به رهبر”، “همکاری با اسرائیل و آمریکا” برای فراهم کردن پیروزی جناح دشمن و خیانت نظامی به کشور است. یکی از این موضوع شکایت کند تا طرف همین طوری خرعبلات ذهنی خودش را در نهاد رهبری فرو نکند. هی رهبری از هیات مذاکره حمایت می کند، سپاه هم از رهبری حمایت می کند. دستشان هم درد نکند، سردار جزایری هم گفته: “نیازی به حضور فیزیکی ایران در سوریه نیست.” دستت درد نکنده، تشکر تشکر.
۲۰۹ جلدی شدن پرونده قضائی بابک زنجانی
یک سال قبل گفتند که پرونده بابک زنجانی ۴ جلد شده است، شش ماه قبل رسید به چهل جلد. حالا هی از سخنگوی قوه قضائیه می پرسند که قضیه بابک زنجانی چی شد؟ طرف به جای اینکه جواب بدهد که فلان و بهمان، خبر داده که “پرونده قضایی بابک زنجانی ۲۰۹ جلد است.” حالا که چی؟ مگر دارید رکورد در گینس ثیت می کنید؟ مگر دارید گزارش کار بخش صحافی کتابخانه ملی را می دهید. اصلا نه ۲۰۹ جلد، بکنیدش ۲۳۰۰ جلد، چه فایده دارد؟ من فکر کنم مسئولان واحد مطالعات وزارت اطلاعات مسئول اطلاعاتی بابک جان شدند و روزی یک جلد به پرونده داداش اضافه می کنند. اصلا چه فایده ای دارد این کارهای بامزه و بی فایده؟