اولین قربانیان انتخابات اخیر

روزبه میرابراهیمی
روزبه میرابراهیمی

po_rozbeh_mir_ebrahimi.jpg

سید محمد خاتمی: “مشارکت مردم در سرنوشت خود در انتخابات ۲۴ آذر دارای ابعاد مختلفی است، ممکن است تخلفاتی در انتخابات صورت بگیرد، ولی به دلیل سیستم انتخاباتی ما امری اجتناب‌ناپذیراست، حیف است شیرینی حضور ۲۸ میلیونی مردم در انتخابات را با شبهات به کام مردم تلخ کنیم.” (ایسنا، 28 آذر 85)

علی اکبر هاشمی رفسنجانی: “از خداوند مهربان خواستارم که در مهلت محدود بقیه عمرم بتوانم در کنار رهبر معظم انقلاب و با تکیه بر حمایت‌های ملت عزیز و بزرگوار ایران برای این انقلاب بی‌نظیر اسلامی و کشور و مردم بزرگ ایران خدمت شایسته‌ای انجام دهم و به خصوص در مجلس خبرگان رهبری بتوانم از عهده مسوولیت‌های مهم و حساس این نهاد مقدس برآیم.” (ایلنا، 26 آذر 85)

مهدی کروبی: “جز نوشتن نامه و اعتراض به تخلفات صورت گرفته در انتخابات کار دیگری نمی توانیم بکنیم.” (روزنا، 26 آذر 85)

این سه موضع ( که در بالا اشاره شد) که از سوی سه تن از شخصیت های مطرح سیاسی کشور در روزهای اخیر و در پی برگزاری انتخابات اخیر در ایران منتشر شده است و می تواند میزان و آیینه ای برای سنجش عیار پیشبرندگان حرکت اصلاح طلبان در شرایط کنونی باشد ( در انتخابات اخیر همه تلاش این بود که این سه شخصیت نمادهای اصلاحات شناسانده شوند).

بازی انتخابات در ایران یک پرده دیگر از تاریخ خود را به نمایش گذاشت و در این بازی نابرابر یکبار دیگر بیش از پیش درصد امکان اجرای اصلاحات در سیستم کنونی مورد سنجش قرار گرفت. هر چند در انتخابات اخیر همه یا مشوق شرکت کردن بودند یا اگر مخالف بودند، سکوت را ترجیح دادند اما با تمام فراز و نشیب هایی که شاهدش بودیم درصدی هم حاضر به مشارکت شدند که یک سوی میدان را به چالش طلیبدند. جدا از دیدگاه هایی که از آرا در انتخابات اخیر “نه” به سیاست های دولت کنونی را تفسیر می کنند باید در تفسیری دیگر آزمودن دوباره اصلاح طلبان را نیز تفسیر کرد.

به تعبیری ساده در انتحابات اخیر مردمی که از حق مشارکت خود بهره گرفتند و آرای خود را به سبد اصلاح طلبان ریختند پس از دوره ای، یکبار دیگر یک قدم جلو نهادند تا ببینند آیا اصلاح طلبان از گذشته عبرت گرفته اند با نه؟ آیا این بار قادرند از حقوق موکلانشان دفاع کنند و در چنبره مصلحت های خود ساخته نیفتند و با توجیهات تک محور – حکومت محور – حقوق شهروندان را فدا نکنند یا نه؟

بر اساس توجیه همین افرادی که همه داشته و نداشته خود را به میدان آوردند تا مردم را به پای صندوق های رای بیاورند بازیشان هنوز به پایان نرسیده و به اصطلاح قصد دارند فاز دوم را در انتخابات آینده – مجلس شورای اسلامی – به انجام رسانند. اما پرسش اساسی و با اهمیت کنونی چگونه گذشتن از همین فاز کنونی است.

اگر در این شرایط اصلاح طلبان نتوانند از حقوق رای دهندگان خود دفاع کنند در فاز بعدی چگونه می خواهند شوق مشارکت به وجود آورند؟

داستان بسیار ساده است. در انتخابات اخیر از پیش مشخص بود که تخلفات گسترده و تاثیر گذار خواهد بود. زیرا به قول کروبی وقتی کسی رای مردم را به رسمیت نمی شناسد دست بردن به آرا برایش آسان تر است. با این صورت مساله، اصلاح طلبان برای چنین روزی چه برنامه ای داشتند؟ اگر تنها به فکر بالا بردن مشارکت بودند که ابتدا به خود خیانت کرده اند و بعد به پشتیبانانشان. اگر برای پیروزی و حضور در قدرت و پیشبرد اصلاحات به دنبال شرکت در انتخابات بودند پس اولین اقدام برای پیشبرد اصلاحات دفاع از رای دهندگان به خود است. آیا در این راه قدمی عملی برداشته اند؟ نامه نگاری و مصاحبه کردن هم مطمئنا رای مردم استیفا نخواهد شد. این نوع فعالیت ها تنها چند روزی برای رسانه ها سرگرمی خواهند بود و فردایش روز از نو و روزی از نو.

اگر بر تخلف و دستبرد به آرای مردم آگاهید پس چرا مماشات؟ اگر غیر از این است باید به دنبال چرایی کاهش اعتماد مردم به خود باشید و راز تردیدهای اکثریت خاموش را بیابید.

اما موضع گیری ها نشان می دهد که اینبار هم مثل گذشته اولین قربانی رای دهنده گان خواهند بود. سخنان رئیس جمهور پیشین را مرور کنید. “حیف است شیرینی حضور ۲۸ میلیونی مردم در انتخابات را با شبهات به کام مردم تلخ کنیم.”

چرخ بر همان پاشنه می چرخد که پیشترها می چرخید! توجیه و مصلحت باز هم آمدند تا قربانی بگیرند و چه قربانی آسانتر از “امید”.

اگر کار اصلاح طلبان در اقناع افکار عمومی برای مشارکت در انتخابات اخیر سخت و دشوار بود، شک نکنید با روشی که اکنون پیش می روید در بزنگاه بعدی سخت تر و دشوارتر خواهد بود. حتی اگر همه بدی ها و ناکامی ها را به دیگران نسبت دهند.