چگونه آفریقای جنوبی بمب اتمی را رها کرد؟

رضا تقی زاده
رضا تقی زاده

دیدار جواد ظریف وزیر خارجه جمهوری اسلامی از پرتوریا فرصتی است برای مطالعه “الگوی آفریقای جنوبی” بمنظور دست کشیدن از برنامه های اتمی بحث انگیز ایران، و در نتیجه کاهش سریع زیانهای کمر شکن مالی و اقتصادی و خروج تدریجی کشور از انزوای سیاسی. در ابتدای دهه نود، پیش از روی کار آمدن دولت اکثریت سیاه پوست در آفریقای جنوبی، دولت اقلیت سفید پوست آن کشور شش بمب اتمی قابل انفجار و آماده را از گردونه خارج ساخت و پس از دست کشیدن داوطلبانه از ظرفیت اتمی، مجموعه تاسیسات هسته ای- نظامی خود را بروی بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی گشود.

در زمان اتخاذ تصمیم یاد شده، گروهی استدلال میکردند که حکومت سفیدهای آفریقای جنوبی به دلیل نداشتن اطمینان نسبت به رفتار های دولت اکثریت سیاه پوستان، که میرفت در آن کشور مستقر شود، مصمم بود این ظرفیت مخوف نظامی در اختیار سیاهان قرار نگیرد.

دولت اکثریت سیاه پوستان که دوسال بعد به رهبری نلسون ماندلا در آفریقای جنوبی به قدرت رسید فرصت داشت که برنامه اتمی رها شده را با بکار گرفتن کارشناسان آن کشور از سر بگیرد، اما، به تصمیم دولت سفید ها گردن نهاد و برنامه اتمی ـ– نظامی افریقای جنوبی هرگز پیگیری نشد.

آفریقای جنوبی نخستین کشوری است که داوطلبانه از بمب های اتمی ساخت خود دست کشیده و به جرگه کشورهای عاری از سلاح اتمی پیوسته است. در صورت توسعه تکنولوژی خاص در یک کشور و بومی شدن آن، از میان بردن دانش فنی مرتبط با آن عملا ناممکن است. از این لحاظ دولت سیاه پوستان در آفریقای جنوبی همیشه قادر بوده و قادر است، در صورت تغییر نظر، باز گشت به این ظرفیت را مورد بررسی قرار دهد. در جهتی کاملا متضاد، جمهوری اسلامی حتی تعلیق در این برنامه را ظاهرا بر نمیتابد و اصرار در ادامه راه کنونی، با وجود هزینه های نجومی آن برای مردم دارد.

از زمان رها ساختن ظرفیت اتمی، نفوذ منطقه ای آفریقای جنوبی در قاره سیاه افزایش چشمگیر یافته است. آفریقای جنوبی پس از رها ساختن ظرفیت اتمی و بروی کار آمدن دولت اکثریت سیاه پوستان از انزوای سیاسی خارج و به یکی قدرتهای متعارفی و تاثیر گذار در صحنه جهانی تبدیل شده است.

اتم برای صلح دولت اقلیت سفید پوستان در آفریقای جنوبی بمنظور تضمین ماندگاری خود، از سالهای ۱۹۴۸ به بعد در اختیار گرفتن سلاح اتمی را در دستور کار قرار داد. اجرای برنامه موسوم به “ اتم برای صلح” آمریکا که با هدف توسعه همکاری های هسته ای در جهان و همچنین فراهم ساختن زمینه استفاده صلح آمیز از دانش تازه در رشته های پزشکی و تولید برق، تدوین شده بود به دولت آفریقای جنوبی فرصت داد که از یک راکتور آزمایشگاهی با قدرت ۲۰ مگاوات ( ساخت موسسه صنعتی آلیس چالمرزـ- هدیه آمریکا) برخوردار شود.

دولت آمریکا در همان زمان یک راکتور کوچکتر ( با قدرت ۱.۵ مگاوات) در اختیار ایران نیز قرار داد که ظاهرا به بهانه تولید رادیو داروها همچنان در شمال غرب تهران ( امیر اباد) بعد از نزدیک به شصت سال هراز گاهی به کار گرفته میشود.

بر خلاف ایران که فاقد منابع قابل استخراج اورانیوم حتی برای تغذیه مدت دار یک راکتور اتمی در اندازه های بوشهر است، آفریقای جنوب دارای منابع غنی اورانیوم و ظرفیت صادرات سوخت اتمی است. با تکیه بر این ظرفیت بالقوه از ابتدای دهه ۵۰  ” سازمان انرژی اتمی آفریقای جنوبی” ماموریت پیگیری این هدف را بر عهده گرفت. در سال ۱۹۵۷ دولت آفریقای جنوبی با دولت وقت آمریکا یک قرار داد ۵۰ ساله همکاری های اتمی را به امضاء رساند.

تحویل یک راکتور تحقیقاتی از سوی آمریکا به آفریقای جنوبی موسوم به سافاری -۱ در سال ۱۹۶۵ به علاوه سوخت اتمی با غلظت نظامی ( ۹۰ در صد) برای مصرف در راکتور یاد شده، بخشی از مفاد پیمان همکاری های اتمی دو کشور بشمار میرفت.

دو سال بعد آفریقای جنوبی در اقدامی مشابه با اقدام کنونی ایران در ساختن راکتور آب سنگین اراک علاوه بر غنی سازی اورانیوم، راه دوم برای دست یافتن به بمب اتمی را گشود و یک راکتور آب سنگین موسوم به سافاری-۲ را در همان محل که راکتور قبلی بنا شده بود ( پلین بابا) مستقلا بنا کرد.

سوخت این راکتور و همچنین بیش از ۵ تن آب سنگین برای خنک کردن کوره اتمی را آمریکا در اختیار آفریقای جنوبی قرار داد.

با بروز مشکلاتی در اداره راکتور دوم، ( منجمله مصرف محصول اورانیوم غنی سازی شده) آفریقای جنوبی طرح راکتور موسوم به سافاری-۲ را دو سال بعد رها ساخت و توجه اصلی را به غنی سازی اورانیوم معطوف کرد. غنی سازی اورانیوم در مقایسه با فرایند پلوتونیوم، در نگاه دانشمندان اتمی آفریقای جنوبی راه ساده تری برای دست یافتن به بمب اتمی محسوب میشد. این فرضیه با پیشرفت های علمی دو دهه اخیر اینک مورد بحث و تردید قرار گرفته است.

شیوه مورد استفاده آفریقای جنوبی برای افزایش غلظت اورانیوم “ایرو داینامیکی با خروجی جت” بود که گاز اورانیوم را از مخزن سانتریفیوژها با شتاب خارج میساخت. این شیوه با سانتریفیوژهای گازی موسوم به پی -۱ در اختیار ایران متفاوت است. ایران متهم است که کمک های فنی مورد نیاز خودر را از شبکه عبدالقدیر خان پاکستانی دریافت کرده و آقای علی اکبر ولایتی نامزد سابق رییس جمهوری و وزیر خارجه پیشین جمهوری اسلامی در نوشته های خود اعتراف کرد که اولین سانتریفیوژ را در هواپیمای حامل خود از پاکستان به ایران آورد.

آفریقای جنوبی گفته میشود که بجز آمریکا، کمکهای فنی لازم برای تولید بمب را از اسرائیل دریافت کرد، ضمن اینکه رشد صنعتی آفریقای جنوبی در زمان تولید بمب اتمی بمراتب بیشتر از ایران بود و به آن کشور فرصت میداد قطعات لازم برای ساخت سانتریفیوژها را در داخل تولید کند. علاوه بر اسرائیل، آفریقای جنوبی از منابع پاکستانی هم کمکهایی دریافت کرد. منجمله در سال ۱۹۶۹ دو دانشمند هسته ای آفریقای جنوبی با یک کارشناس ارشد اتمی پاکستان بنام سلطان محمود دردانشگاه بیرمنگام انگلیس دیدار و پیرامون شیوه های غنی سازی اورانیوم مذاکره کردند. این همکاری ها در دانشگاه بیرمنگام به دست یافتن هر دو کشور به بمب اتمی در دهه هفتاد کمک کرد.

در سال ۱۰۷۱ برنامه موسوم به “ انفجار صلح آمیز اتمی” در افریقای جنوبی بطور کامل در مسیر نظامی و در خدمت ساخت بمب اتمی قرار گرفت. در ابتدای دهه هشتاد آفریقای جنوبی یک زرادخانه کوچک مرکب از ۶ بمب اتمی را در اختیار گرفت در حالی که در پایان آن دهه و ابتدای دهه ۹۰ دو بمب دیگر را دردست تکمیل داشت. بمب های اتمی ساخت آفریقای جنوبی دارای ماشه انفجاری مشابه با روشی بودند که ایران متهم به آزمایش آن در پارچین شده است. در این شیوه، با شلیک نوترون وسیله ابزاری که کارکرد آن مشابه شلیک گلوله در تفنگ است، توده اورانیوم با غلظت نظامی( بالاتر از ۹۰ در صد) در شکم بمب، هدف شکلیک نوترونی قرار گرفته و واکنش زنجیره ای را بصوت انفجاری امکان پذیر میسازد.

 

انفجار آزمایشی

 سازمان انرژی اتمی آفریقای جنوبی برای مبادرت به آزمایش بمب، محلی را در صحرای “کالاهاری” در نظر گرفت. در محل مورد نظر ابتدا در سال ۱۹۷۶ یک چاه به عمق ۳۸۵ متر و سال بعد چاه دیگری به عمق ۲۱۶ متر حفر شد. در ماه اوت سال ۱۹۷۷ آفریقای جنوبی آماده آزمایش بمب اتمی به شیوه “سرد” بود. در این نوع آزمایش ابتدایی که تا حدودی شبیه آزمایش کوره اصلی راکتور اتمی پیش از راه اندازی نهایی آن است، عملکرد بمب بدون قرار دادن اورانیوم ۲۳۵ در آن مورد آزمایش قرار میگیرد.

در این مرحله جاسوسان اتحاد شوروی سابق که در آفریقا حضور گسترده ای داشتند به موضوع تدارک آفریقای جنوبی برای دست زدن به یک آزمایش زیر زمینی بمب پی برده و موضوع را علیرغم داشتن رقابت های نظامی و سیاسی در سایر زمینه ها، با دولت وقت آمریکا در میان میگذارند.

نیروی هوایی آمریکا بعد از انجام یک پرواز جاسوسی توسط هواپیمای جاسوسی ساخت لاکهید برفراز صحرای کالاهاری، موضوع تدارک آفریقای جنوبی برای دست زدن به آزمایش اتمی را مورد تائید قرار داد. از آن تاریخ دولتهای غربی، دولت اقلیت سفید ها در آفریقای جنوبی را برای دست کشیدن از آزمایش اتمی تحت فشار شدید قرار دادند. منجمله دولت فرانسه ضمن تاکید بر این نکته که مبادرت به آزمایش اتمی نتایج تاریکی بر مناسبات آن کشور با آفریقای جنوبی خواهد گذاشت، تهدید کرد که از ساخت کارخانه برق اتمی ( موسوم به کوبرگ) برای آن کشور صرف نظر خواهد کرد.

رییس وقت سازمان انرژی اتمی افریقای جنوبی، ویناند دو ویلرز، در سال ۱۹۹۳ فاش ساخت که بعد از افشا شدن چاههای آزمایش بمب، او دستور داد که چاهها مسدود شوند. مطابق اظهارات او در سال ۱۹۸۸ یکی از دو چاه مجدد برای انجام آزمایش موقتا باز شد. ظاهرا این حرکت سیاسی، تهدید آمیز و بمنظور تقویت دست آفریقای جنوبی در مذاکرات با دو کشور آنگولا و کوبا صورت گرفت. آفریقای جنوبی در آن زمان با آنگولا درگیر جنگ بود و کوبا به نیابت از اتحاد شوروی در کشور آنگولا حضور نظامی گسترده ای داشت.

 

پرتاب موشکی

در زمان ساختن بمب اتمی دولت آفریقای جنوبی دارای دو نوع بمب افکن ( منجمله بمب افکن موسوم به کانبرا) با قابلیت حمل بمب اتمی بود، ولی به دلیل حضور کوبایی ها در آنگولا استفاده از هواپیما برای حمل بمب میتوانست با خطر مقابله موشکی آن کشور روبرو شود. از این لحاظ آفریقای جنوبی با تکیه بر زیر ساختهای صنعتی خود تولید موشکهای قادر به حمل بمب را در دستور کار قرار داد.

مشابه مشکلی که در ده سال گذشته جمهوری اسلامی با آن روبرو بوده، آفریقای جنوبی هم با مشکل قرار دادن بمب در دماغه موشک طراحی شده روبرو بود. بمب های تولیدی در حدود ۳۵۰ کیلو وزن داشتند و دماغه موشک مناسب برای نصب بمبهای کوچکتر با وزن ۲۰۰ کیلوگرم ( و قطر کمتر) بود. این مشکل با طراحی نسل بعدی موشکهای بالستیک آفریقای جنوبی حل شد.

پیش از اتخاذ تصمیم به کنار گذاشتن ظرفیت اتمی و پیاده کردن بمبها، آفریقای جنوبی سه موشک را به فضا فرستاد و بهانه اعلام شده، تحقیق در امور فضایی بود. این مورد طی هشت سال گذشته در آزمایش موشکهای غیر نظامی ایران نیز مورد استناد قرار گرفته است. برنامه توسعه موشکی آفریقای جنوبی اگر چه تا سه سال بعد از اتخاذ تصمیم نسبت به تعطیل برنامه نظامی اتمی همچنان ادامه یافت ولی این بخش از برنامه های دفاعی آن کشور نیز در میانه سال ۱۹۹۳ تعطیل شد.

 

نقش اسرائیل

گزارشهای متعددی حاکی از کمک کشورهای ثالث به توسعه برنامه های اتمی آفریقای جنوبی است. منجمله مدارکی اتشار یافته که حاکی از مبادله ۳۰ گرم تریتیوم تحویلی از سوی اسرائیل در مقابل دریافت ۵۰ تن اورانیوم آفریقای جنوبی از آن کشور است. تریتیوم که از آن به عنوان هیدروژن -۳ هم نام برده میشود ایزوتوپ نایابی است که بیشتر در راکتور های آب سنگین تولید و در انفجار بمب اتمی مورد استفاده قرار میگیرد. مشخصات موشکهای نسل سوم آفریقای جنوبی موسوم به آر-اس-آ -۳ شبیه موشکهای “شیوا” و “ جریکو” ی ساخت اسرائیل است؛ همان رابطه که مابین موشکهای نودونگ ساخت کره شمالی و موشکهای شهاب ساخت ایران میتوان یافت. دو کشور آفریقای جنوبی و اسرائیل در سال ۱۹۷۷ قراردادی برای همکاری های فنی نظامی به امضاء رساندند. مشابه چنین قرار دادی در سال ۲۰۰۵ مابین ایران و کره شمالی نیز به امضاء رسیده است.

در سپتامبر سال ۱۹۷۹ یکی از ماهواره های آمریکا دو پرتو غیر عادی را برفراز اقیانوس هند ثبت کرد. این نور غیر عادی همیشه مظنون به داشتن ارتباط با آزمایش هسته ای بودند ولی هرگز مورد تائید قرار نگرفتند. چنانچه دو آذرخش را مربوط به آزمایش اتمی بدانیم، آفریقای جنوبی یک از کشور های مظنون به انجام آن میتوانست باشد. در آن زمان دولت اقلیت آفریقای جنوبی هرگز موضوع آزمایش اتمی را نپذیرفت اما در سال ۱۹۹۷، عزیز پهاد یکی از معاونان وزیر خارجه دولت اکثریت سیاه پوستان اظهار کرد که کشور مطبوع او آزمایشهای اتمی یاد شده را انجام داده است. اندکی بعد او مدعی شد که اظهاراتش، تکرار و یا نقل شایعات بوده. در فوریه سال ۱۹۹۴ یکی از جاسوسان محکوم شده اتحاد شوروی سابق و فرمانده پیشین یک واحد نیروی دریایی آفریقای جنوبی مدعی شد: “ اگر چه من مستقیما درگیر تدارک انجام آز مایش اتمی نبودم، ولی مطلع شدم که پرتوهای ثبت شده ناشی از آزمایش اتمی مشترک اسرائیل-آفریقای جنوبی که از آن با نام رمز عملیات فونیکس یاد میکنند.” ظاهرا اگر چه قرار نبوده که آزمایش یاد شده ثبت شود، ولی به دلیل تغییر وضعیت هوا، آمریکایی ها به ثبت آن موفق شده اند. آزمایش دوم اتمی کره شمالی نیز که در آنکشور صورت گرفت، گفته شده که آزمایش اتمی مشترک ایران و کره شمالی بوده.

مابین، انگیزه های، مسیر و طرحهای دست یافتن به ظرفیت اتمی در ایران و آفریقای جنوبی در زمان حکومت اقلیت سفید ها شباهت های فراوانی است. تنها تفاوت عمده، در تصمیم بموقع دولت آفریقای جنوبی به رها ساختن بمب و پیوست به جمع کشورها و نظامهای متعارفی جهان است. ایران با وجود تحمل هزینه های سنگین، که کشور را در وضعیت بحرانی خاص قرار داده، همچنان بر سر حفظ این برنامه علاقمند به چانه زنی – والبته فرصت سوزی است.