عبدالله مومنی، سخنگو و رییس شورای مرکزی سازمان دانشآموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت)، با گذشت بیش از دو سال از آخرین مرخصی، همچنان بدون ملاقات حضوری و یا امکان استفاده از مرخصی در زندان اوین است. به گفته همسر وی “مسوولان قضایی گفتند که با نوشتن این نامه، دیگر امکان استفاده او از مرخصی وجود ندارد”.
فاطمه آدینهوند، همسر عبدالله مومنی در مصاحبه با “روز” گفته است که همچنان امکانی برای استفاده مومنی از مرخصی یا ملاقات حضوری او با خانوادهاش متصور نیست؛ دلیل آن نیز از سوی آدینهوند چنین بیان شده: “نزدیک عید سال ۸۸ بود که به عبدالله مرخصی دادند. در دوران مرخصی از او خواستههایی داشتند که عبدالله آنها را قبول نکرد. بعد از آن بود که بار دیگر به اوین بازگشت و دیگر اجازه استفاده از مرخصی یا ملاقات حضوری را نیافت. بعد از آن بحث نامه به رهبری پیش آمد. عبدالله در آن نامه بخشی از برخوردهایی را که با او در زندان شده بود شرح داد. اما مسوولان قضایی بعدها به من گفتند که با نوشتن این نامه، دیگر امکان استفاده او از مرخصی وجود ندارد. الان هم نزدیک به دو سال و نیم است که عبدالله نه ملاقات حضوری داشته و نه مرخصی. حتی برای درمان بیماریها هم با مشکلات زیادی روبهرو بوده”.
عبدالله مومنی روز سیام خرداد سال ۸۸ در محل ستاد شهروند آزاد بازداشت و بیش از سه ماه را در سلولهای انفرادی بندهای ۲۰۹ و ۲۴۰ و زیر شکنجه به سر برد که بیش از ۴۰ روز آن در بیخبری کامل گذشت. وی اسفندماه همان سال به مرخصی آمد، اما پس از بازگشت به زندان در فروردین ماه سال ۸۹، تاکنون نتوانسته به مرخصی بیاید. او در طول مدت مرخصی هم بارها توسط بازجویانش احضار شد؛ آنها از او خواسته بودند علیه رهبران جنبش سبز ودفتر تحکیم وحدت وجنبش دانشجویی در رسانه ها و دانشگاهها مصاحبه و سخنرانی کند، اما مومنی از پذیرش درخواست بازجوها سر باز زد و به زندان بازگشت.
حالا خانم آدینهوند می گوید: “برخی از اقدامات درمانی انجام شده است که باید از مسوولان بابت آنها تشکر کرد؛ گرچه هنوز بعضی از مشکلات جسمی عبدالله ادامه دارد. پیش از این پزشکان زندان گفته بودند که عبدالله برای درمان، نیاز به مرخصی دارد، اما با آن موافقت نشد”.
وی می افزاید: “به من میگویند به دودلیل به عبدالله مرخصی نمیدهیم. اول به خاطر نوشتن نامهای درباره اتفاقات زندان و بازجویی ــ بارها گفتهاند که آن نامه آبروی ما را برده است ـ دلیل دوم هم مصاحبه من است که یک بار گفته بودم عبدالله در زمان مرخصی، وقتی در اتاق را باز میکردم با ترس از خواب میپرید و میگفت باز هم قرار است مرا کتک بزنید؟ در حالی که هم من و هم عبدالله، صادقانه آنچه را که اتفاق افتاده گفتهایم. این اتفاقی بود که در زمان یک ماه مرخصی عبدالله افتاد و من آن را با چشمان خودم دیدم”.
با این شرایط، روحیه عبدالله مومنی در زندان چگونه است؟ فاطمه آدینهوند به این پرسش، این گونه پاسخ می دهد: “روحیه عبدالله بسیار خوب است. گرچه هنوز کمی مشکلات جسمی دارد، اما وضع از گذشته برای او بهتر است. روزها را با بقیهی زندانیان به بحث و گفتوگو میگذراند، در این مدت همچنین به شدت مشغول مطالعه است و آنطور که خودش میگوید، بخش زیادی از وقتش را مطالعه میگیرد”.
به گفته همسر این فعال سابق دانشجویی، “عبدالله هم مثل بقیه زندانیان و مانند بسیاری از مردم ایران، نگران وضعیت کشور است. او با دقت اخبار را دنبال میکند، درباره اوضاع و شرایط سئوال میپرسد و امیدوارست که مشکلات کشور زودتر تمام شود”.
عبدالله مومنی در دوران بازداشت، نامهای خطاب به رهبر جمهوریاسلامی منتشر کرد. وی در آن نامه به شرح برخوردهایی پرداخت که در دوران بازجویی با وی شده بود. وی در بخشی از نامه خود، نوشته بود که با ننوشتن آنچه بازجوها از او خواسته بودند “پس از کتککاری مفصل و تحقیر و توهین، به من گفتند «به تو اثبات میکنیم که حرامزاده و ولدزنا هستی». نتیجه آن فرو کردن سر من در چاه توالت بود، آن چنان که کثافتهای درون توالت به دهان و حلق من وارد و به مرحله خفگی رسیدم. میگفتند که «باید کاملا توضیح دهی که با چه کسی در چه زمانی و در کجا و چگونه ارتباط داشتهای» و حتی از من میخواستند که در برگه بازجویی ام بنویسم که «در دوران کودکی مورد تجاوز جنسی قرار گرفتهام». بارها به تجاوز و استعمال بطری و شیشه نوشابه و چوب تهدید می شدم تا جایی که فیالمثل بازجوی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی بیان میکرد که چوبی را در … استعمال میکنیم که صدتا نجار نتواند آن را در بیاورد”.
فاطمه آدینهوند از پاسخ به سئوال درباره نحوه گذران زندگی خود و فرزندانش طفره میرود و میگوید: “البته که برای ما هم سختی وجود دارد. اما مهمترین سختی و مشکل ما، نبودن عبدالله است. عبدالله به نظر من به ناحق در زندان است. امیدوارم هم او و هم بقیه زندانیان سیاسی آزاد شوند تا مشکلات خانوادهها کمتر شود”.