سه روایت از دو زندگی

نویسنده
پیام رهنما

» صحنه/ اجرای تهران

سه روایت از زندگی/ نویسنده: یاسمینا رضا، کارگردان: سیما تیرانداز، بازیگران: لیلی رشیدی، امیرکاوه آهنین جان، رضا مولایی. طراح صحنه و لباس: ناصح کامکاری.

 

یاسمینا رضا در این اثر نیز چون دیگر آثارخود با انتخاب موضوعی خلاقانه و پرداختی درخشان، اثری به یادماندنی آفریده است. همانگونه که از عنوان نمایش نیز پیداست، داستان بیانگر سه روایت از زندگی است، سه روایت از زندگی دو زوج؛ زوج هنری وسونیا که به عنوان میزبان در برابر زوج هیوبرت واینس به عنوان مهمان در سه اپیزود و با یک تم اصلی قرار می گیرند. یاسمینا رضا با ظرافتی مثال زدنی با پنهان یا آشکارسازی، رخ دادن یا ندادن، اطلاع داشتن یا نداشتن، مهم بودن یا نبودن یک سری اطلاعات جزئی، در دل روایت هایی به ظاهر همسان خالق شگفتی می شود ونشان می دهد که همین رخدادهای پیش پا افتاده در زندگی روزمره ما که شاید هرگز هم به چشم نمی آیند، چگونه می توانند تغییر دهنده روند داستان وروند زندگی ودر یک کلام روند سرنوشت باشند. سه روایت از زندگی به مسئله برخوردها و رفتارهای انسان ها می پردازد ودر حال بررسی روابط انسانی است.

همچنان که گفتیم “سه روایت از زندگی” دقیقا سه اپیزود از یک موقعیت است. اینکه نویسنده تصور می کند یک رابطه دو سویه خانوادگی و کاری در یک محفل شبانه چه سمت و سویی پیدا کند، کلیت این روایت هاست. در نگاه اول خانواده اینس (لیلی رشیدی) و اوبر (امیرکاوه آهنین جان) بر خانواده سونیا (سیما تیرانداز) و آنری (رضا مولایی) چیره می شوند. در اپیزود دوم برعکس می شود. در اپیزود سوم هم هر دو به تقابلی نمی رسند، بلکه دوستانه و صمیمی از کنار مسائل و اختلافات می گذرند. در دو اپیزود اول و دوم، هر دو خانواده به ظاهر خود را متمدن و روشنفکر می دانند و برای همین در جاهایی از برخورد و ارتباط با هم، دچار اختلافات بنیادین می شوند و هر کدام بر آن است با تحقیر، طرف مقابل را له و لورده کند، اما در اپیزود سوم هر دو گروه بدون ادعای روشنفکری، با تمام سادگی و بی ریا خود را نشان می دهند. به همین خاطر است که سونیا روب دشامبر بر تن دارد. اوبر کتش را از تن درآورده و کرواتش هم از حالت معمول خارج شده و سرش در جیب پیراهنش گیر افتاده است. اینس هم چندان برایش مهم نیست که جورابش سوراخ برداشته است. آنری هم مشابهت تحقیقش با یک دانشمند مکزیکی درباره هاله های مسطح یا پیچشی را به راحتی می پذیرد؛ در حالی که در اپیزود اول بر سر این مسئله کاملا داغ کرده بود و در اپیزود دوم سعی می کرد به گونه ای از مشابهت بگریزد، اما در اپیزود سوم می داند که این موضوع چالش برانگیز و جذاب است و به همین دلیل دانشمندان زیادی به آن خواهند پرداخت و هر کدام هم از منظر خود در این باره کاوش خواهند کرد.

سیما تیرانداز هم بر آن بوده تا متن را به گونه ای سمت و سو دهد که برای مخاطب ایرانی بیشتر قابل درک و دریافت باشد، اما هنوز می شد با توجه به توانمندی گروه بازیگران به لحظات کمدی اثر چشم امید بست؛ البته مشروط بر آنکه از تراژدی لازم هم گذر نشود. همین روی لبه تیغ بودن متون یاسمینا رضا، کار را سخت تر می کند؛ درست مثل آثار چخوف که در بیشتر موارد، اجراها نمی توانند بیانگر خواست این متون باشند؛ یعنی هم کمدی در آن ها بارز باشد و هم تراژدی، زیرا بیش و کم هر یک از اینها کفه ترازو را به سمت آن یکی خواهد برد و این سبک و سنگین شدن ما را از آن حالت متعادل معنایی دور خواهد کرد.

طراحی صحنه نمایش ارتباط موثری با بازی بازیگران ایجاد کرده و به خوبی بیانگر فضاهای نمایش است. ناصح کامکاری در این باره گفته است: “در طراحی صحنه نمایش “سه روایت از زندگی” به دنبال متریال و مواد بدیع بودم و در طول کار همواره تلاش کردم تا دکور از نوآوری لازم برخوردار باشد بنابراین وسایل روی صحنه از موادی ساخته شد که قبلا هرگز مورد استفاده قرار نگرفته بود. برای پرده و سطوح دیواری صحنه از متریال شبه فلزی استفاده کرده ام و برای دایره میانی صحنه از پوشش و متریال ارزان بهره گرفته ام. مسئله تناسب میان عناصر بصری با ریتم و حرکت نمایش از موارد بسیار مهمی است طراح در تعامل و ارتباط با ایده های کارگردان باید در نظر گیرد تا همه چیز کاربردی و در راستای درام و نمایش باشد. با توجه به ویژگی زنده بودن و تکمیل پذیری تئاتر در اجراهای متعدد این امکان وجود دارد که در اجراهای آینده این نمایش ایده های جدیدی را به کار اضافه کنم.”