در ایران، ورزشکار زن را جدی نمی‌گیرند

نیوشا صارمی
نیوشا صارمی

» اولین داور زن ایرانی کشتی در مصاحبه با روزآنلاین

شاید در نظر برخی، لیست مشکلات زنان ایرانی آنقدر بلند بالا باشد و برخی مطالبات چنان مهم و حیاتی باشند که ورزش زنان در آن بین چندان به چشم نیاید. اشک‌های دختران کاراته‎کای تیم ملی را که با وجود برد مقابل حریف، به خاطر افزایش بدون هماهنگی حجاب از مسابقات حذف شدند، دیده‌ایم؛ از بغض تنها قایقران زن ایرانی در المپیک ایران به خاطر مواخذه شدن در مورد لباس باخبر شده‌ایم و می‌دانیم که یک دختر قایقران دیگر به کشور آلمان پناهنده شده چون به او اجازه نمی‌دادند در رشته مورد علاقه‌اش فعالیت کند و آن را برای زنان مضر می‌دانستند. اما واقعا چه کسی می‌داند که دقیقا چند زن ایرانی تنها به دلیل زن بودن، از حضور و فعالیت در رشته ورزشی مورد علاقه‌شان محروم شده و استعداد و علاقه‌شان سرکوب شده است؟ این موارد و موانع در ورزش حرفه‌ای، جدا از مشکلات و محدودیت‌هایی است که زنان ایرانی برای ورزش عمومی با آن مواجه‌اند.

الهام حیدری، اولین داور زن کشتی در تاریخ ایران است که توانسته ابتدا از طریق یک پروژه تحقیقاتی پا به محدوده ممنوعه این ورزش مردانه بگذارد و بعد با خروج از کشور، داوری را آموزش دیده و مسابقات کشتی را قضاوت می‌کند. رویای او اما راه‌اندازی کشتی زنان در ایران است. مشروح گفت‌وگوی الهام حیدری با روزآنلاین را در ادامه می‌خوانید:

 

کشتی در ایران به عنوان یک ورزش مردانه شناخته می‌شود، یعنی نام کشتی تداعی کننده یک تصویر مردانه است. در چنین فضایی شما چطور به این ورزش علاقه‌مند شدید و توانستید وارد این محدوده‌ مردانه بشوید؟

داستانش بر می‌گردد به دوران دبیرستان، ما خانوادگی ورزش کشتی را دنبال می‌کردیم. کشتی ورزش ملی ماست، خیلی از خانواده‌ها هر شهریور مسابقات جهانی کشتی را دنبال می‌کنند و خیلی از زنان هم علاقه‌مند هستند.من از همان دوران همیشه مسابقات را تماشا می کردم. اما انقدر بدیهی بود که این ورزش در ایران مردانه است و در مرز مردانگی گیر کرده که حتی این سوال به ذهنم نمی رسید چرا من نمی‌توان کشتی بگیرم؟

کشتی ورزش ملی ایرانی‌هاست اما ایران در مقایسه با کشورهای دیگر شرایط خیلی سخت‌تری برای دختران دارد. البته ورزش کشتی در کل دنیا یک ورزش مردانه محسوب می‌شود. در کشورهای دیگر از امریکای شمالی گرفته تا کشورهای اروپایی هم، راه‌اندازی کشتی زنان زمان زیادی برد. حالا ۲۷ سال است که زنان به عنوان ورزشکار حرفه‌ای وارد مسابقات جهانی می‌شوند و کلا ۱۰ است که کشتی زنان را در المپیک داریم. ولی باز هم مورد ایران با دیگر کشورها متفات است.

در کشورهای خارجی این ورزش پذیرفته شده است، دختر با پسر کشتی می‌گیرد و گاهی حریفان تمرینی پسر هستند. در ایران اما حتی داخل خود باشگاه‌های ورزشی زنانه هم این امکان را نداریم و هیچ دلیل موجهی هم پشتش نیست. به نظر می‌رسد این مشکل ریشه فرهنگی دارد و بی جهت این رشته در انحصار مردها قرار گرفته است.

با این شرایطی که توصیف کردید، چطور توانستید راهتان را پیدا کنید و وارد رشته ورزشی دلخواهتان بشوید؟

من فکر می‌کنم هر کس اگر به چیزی عشق و علاقه داشته باشد، راهی برای دستیابی به آن پیدا می‌کند. من خیلی از دوستانم را می‌شناسم که آنها هم مثل من کشتی را دوست داشتند ولی محدودیت وجود دارد و عملا اجازه نمی‌دهند کسی دنبالش برود. پس یا پسر به دنیا می آیی و حق انتخاب کشتی را داری یا این که دختر به دنیا می آیی و اصلا نمی‌توانی به کشتی فکر ‌کنی. متاسفانه این مساله در ایران به امری بدیهی تبدیل شده است. اما جالب است که من خیلی ساده وارد دنیای کشتی شدم. یک روز وقتی مسابقات جهانی تازه تمام شده بود، آقای محمدرضا طالقانی (رئیس وقت فدراسیون کشتی) را در تلویزیون دیدم که گفتند می‌خواهیم سمینار علم کشتی بر گزار کنیم و از علاقه مندان، کشتی گیران و داوارن و… دعوت کردند در این سمینار شرکت کنند. من از خودم پرسیدم، من یک علاقه‌مند واقعی‌ام چرا نباید در این سمینار باشم؟ این شد که از فدارسیون کشتی درخواست یک دعوتنامه کردم و به این سمینار رفتنم. آنجا آقای طالقانی را ملاقات کردم. ایشان از ایده‌های جدید بسیار استقبال می‌کردند. همان‌جا از او پرسیدم چرا ما کشتی زنان نداریم و جواب داد: جانا سخن از زبان ما می‌گویی. به او پیشنهاد دادم تا کار تحقیقی بکنیم که چرا کشتی ما در دنیا بر پایه مسائل علمی پیش نمی‌رود. ایده من را پذیرفتند و ما کمیسیون تحقیق فدراسیون کشتی را بنا کردیم و من وارد این کمیسیون شدم.

 

چه مدت در فدارسیون کشتی کار کردید؟ چه شد که این همکاری به پایان رسید؟

سه سال در فدارسیون کشتی بودم. بعد از اینکه آقای طالقانی از فدارسیون رفتند، من هم دیگر فدارسیون کار نکردم. پس از مدتی به قصد ادامه تحصیل به کانادا مهاجرت کردم، دو سال در رشته‌ی تاریخ درس خواندم و بعد رفتم دنبال داوری کشتی. از همان ابتدا قصد داشتم کشتی را دنبال کنم اما چون درسم سنگین بود، نشد. بعد از اتمام درسم، انجمن داوران کشتی استان آلبرتا را پیدا کردم و رئیسش هم خیلی استقبال کرد. من کلاس‌های داوری را آنجا گذرندم.

 

ورودت به عرصه ورزش درایران با چه دشواری‌های رو به رو بود؟ چه چیزی بیشتر از همه برای تو مانع به حساب می‌آمد؟

من تکواندو را انتخاب کرده بودم چون به نظرم نزدیک‌ترین ورزش به کشتی است. روحیه این ورزش هم به کشتی می‌خورد. چهار سال هم تکواندو کار می‌کردم. مشکلات ورزش زنان واقعا بی‌شمار است. من می‌دیدم که چطور هم‌قطاران من در باشگاه تکواندو، دو برابر پسرها باید زحمت‌ می‌کشیدند و تمرین می‌کردند تا وارد تیم ملی بشوند.

 پوشش هم مساله مهمی است. البته تکواندو با پوشش خاصی که دارد، کاملا پوشیده ست. بنابراین تکواندو ورزشی است که دخترهای ایرانی زودتر توانستند به مسابقات جهانی برسند. اما در مورد ورزش‌های دیگر اینطوری نیست. مطمئنا این محدودیت‌های که برای پوشش وجود دارد، جلوی پیشرفت را می‌گیرد. مضاف بر این‌که در کشور ما به ورزش زنان حرفه‌ای نگاه نمی‌کنند. در ایران ما اول “زن” هستیم و بعد ورزشکار حرفه‌ای. کسی ورزشکار زن را جدی نمی‌گیرد. هیچ سرمایه‌گذاری‌ای روی زن‌ها به عنوان کسانی که می توانند در مسابقات مدال بیاورند انجام نمی‌شود. اول جنسیت مهم است و ورزش حرفه‌ای زنان برای مسوولان کاملا شوخی است. بنابراین به به دختران ورزشکار ما به عنوان سرمایه‌های ملی نگاه نمی‌شود.

این نگاه از کجا سرچشمه می‌گیرد؟

من فکر می‌کنم از مرزهای جنسیتی. در کشور ما یک سری قالب ها شکل گرفته که این قالب‌ها و تابوها را کسی نمی‌خواهد بشکند. اگر هم بخواهی از مرزهایی که شکل گرفته عبور کنی، پرخطر است.کشتی هم در انحصار مردهاست و وقتی می‌پرسیم چرا، می‌گویند از اول این‌طوری بوده. اما این دلیل نمی‌شود چون از اول همین طوری بوده، پس حتما درست هم باشد. ما باید مرزهای جنسیتی را کنار بزنیم. البته این مشکل فقط مختص ایران نیست؛ این تبعیض‌ها، مرزهای جنسیتی و قالب‌های از پیش تعریف شده اجتماعی همه جای دنیا هست. اما در کشور ما در خصوص حقوق زنان نسبت به کشورهای دیگر، مشکلات مضاعف است. البته دختران ما خیلی مستعد هستند و در بسیاری از موارد این مرزها را باتمام مشکلات رد می کنند. به نظر من فقط تنها راه حل عملگرایی است؛ با حرف زدن نمی شود کاری از پیش برد.

 

فرض کنیم این مشکلاتی که برشمردید برطرف شود. آیا واقعا در زنان ایرانی اقبالی به کشتی وجود دارد؟

بعضی ها می‌گویند دلیل اینکه ما کشتی زنان نداریم این است که دختران ما کشتی دوست ندارند. من می‌گویم نه؛ اینطوری نیست. واقعیت این است که دختران ما هیچ راهی ندارند تا علاقه خودشان را نشان بدهند. در واقع تا مسئولین از بالا حکم نکنند که مثلا در باشگاه‌های دخترانه در همه رده‌های سنی کشتی گذاشته شود، این علاقه مشخص نمی‌شود. این مساله نیاز به ورود مسوولین دارد. بعد هم البته نیاز به فرهنگ‌سازی در خانواده‌ها هست؛ شاید خیلی از خانواده‌ها بگویند ما نمی خواهیم دخترمان کشتی بگیرد ولی اگر امکاناتش مهیا باشد به نظرم از هر پنج خانواده یکی پیدا می‌شود که بگوید دوست دارم دخترم کشتی یاد بگیرد. چون کشتی ورزش خیلی محبوبی در ایران است.

 

شاید هم این ایراد گرفته شود که تلاش علاقه مندان یک رشته ورزشی خاص به اندازه‌ای نبوده که مسوولان را مجاب کند آن رشته را راه اندازی کنند…

به نظرم دختران ایرانی در زمینه ورزش یکی از مستعدترین دختران دنیا هستند. برای مثال در تکواندو دختران مستعد زیادی می دیدم و خیلی‌هایشان رفتند مسابقات آسیایی و مقام آوردند. با این نظر که دخترها خودشان نمی خواهند، مخالفم؛ محدودیت ها اجازه نمی‌دهد. خیلی از دختران هستند که کشتی و ورزش‌های رزمی دوست دارند اما همیشه با یک نگاه بالا به پایین و نگاه تمسخرآمیز از طرف جنس مقابل رو به رو می شوند. آن زمان که من در فدراسیون کار می کردم، وقتی از می پرسیدند کجا کار می کنی و جواب می‌دادم، خیلی تعجب می کردند که یک دختردر فدارسیون کشتی چه کار می کند؟ وقتی کاری این‌چنینی را شروع می‌کنی بازتاب‌ها و عکس‌العمل‌ها در اجتماع آن قدر منفی است که اعتماد به نفس تو را می شکند. این به خاطر ناتوانی زنان نیست بلکه به این دلیل است که در مقابل خواسته زنان یک سد مقاوم بزرگ وجود دارد.

به طور کلی و فارغ از محدودیت‌های برخی رشته‌های ورزشی،‌ مهمترین مشکلات ورزش زنان چیست؟

تخصیص ندادن بودجه و سرمایه مساوی به ورزش زنان در مقایسه با آقایان، مهم‌ترین مشکل ماست. همانطور که پیش‌تر گفتم در ایران اول ما زن هستیم بعد ورزشکار. الویت‌ها و امکانات هم برای ورزش مردان است. به هر حال ما یک کشور اسلامی داریم و امکان حضور همه ورزشکاران در همه‌رشته‌ها در مسابقات و میادین جهانی نیست اما تجربه نشان داده که حجاب نه تنها دست و پاگیر نیست بلکه دختران ما می‌توانند در خیلی رشته‌ها با حجاب حضور داشته باشند. فقط کمی ابتکار و انعطاف می‌خواهد. ما خیلی استعدادهای درخشانی در ایران داریم که به خاطر مسئله حجاب اجازه حضور در میادین بین‌المللی پیدا نمی‌کنند. این ورزشکاران استعدادشان سرکوب می‌شود و کسی هم خبردار نمی شود. من فکر می‌کنم اولین قدم این است که ما در خود ایران مشکلات ورزش زنان وحقوق زنان را حل بکنیم بعد به مسابقات جهانی برسیم. در ایران، امکانات دخترانمان در باشگاه‌ها و سالن‌های ورزشی زنانه واقعا کم است و باید گفت در مقایسه با مردان هیچ امکاناتی ندارند. وقتی هم یک نفر با آن همه فشار و محدودیت وقت و انرژی می‌گذارد و مقام می‌آورد، حریفانش را شکست می دهد و وارد تیم ملی می شود آن وقت به خاظر یک سری مسائل و حساسیت‌های بی مورد جلوی پیشرفتش گرفته می‌شود. عین اتفاقاتی که بعضا برای فوتبالیست‌های ما در میادین جهانی می‌افتد. این‌ها به خاطر همان نگرشی است که گفتم، می‌گویند “زن” فرستاده‌ایم میادین جهانی، ورزشکار نفرستادیم. به جای اینکه ببینند این ورزشکاری که در میدان است چه خواهد کرد، مدام نگاه می کنند ببینند که از این زن چه خطایی (به زعم خودشان) سر می‌زند.

 

برنامه‌‌ی خودت برای ادامه‌ی فعالیت‌ها چیست؟ می‌خواهی تا کجا ادامه بدهی؟

من تصمیم جدی است، این راه را تا پایان خواهم رفت. قصد دارم با تمام مشکلاتی که پیش رو هست مدرک بین المللی داوری را بگیرم. کُشتی زندگی من است. من20 سال است که در کشتی غرقم و نمی‌توان از آن دل بکنم. از ایران که بیرون آمدم کمی با کشتی قهر بودم اما دیدم نمی‌شود و باز به کشتی برگشتم. واقعا هم دوست دارم که اگر بتوانم قدمی بردارم و دختران ایرانی را تشویق کنم برای اینکه اگر علاقه‌مند هستند قدم پیش بگذارند.

برای تشویق دختران به کشتی هم برنامه‌ای داری؟

الان با یک تیم تحقیقاتی کار می‌کنیم تا ببنیم چطور می شود کشتی زنان را در ایران، حتی شده با چشم‌پوشی از مسابقات جهانی ایجاد کنیم. در حال حاضر اصلا تصورم این نیست که کشتی گیر زن ایرانی بتواند برای شرکت در مسابقات خارج از کشور اعزام بشود. ولی حق مسلم دختران ایرانی می‌دانم که حداقل درباشگاه‌ها و در فضای زنانه کشتی بگیرند. برای اینکه این اتفاق بیفتد و دختران ما در همین 5- 6 سال آینده بتوانند کشتی را شروع بکنند، تمام سعی‌ام را خواهم کرد.