نگاه

حامد احمدی
حامد احمدی

نگاهی به ترانه‌ها و سرودها در مدح صاحبان قدرت در ایران

از امام آسمانی تا ودکای روحانی

مدح حاکمان و قدیسان مذهبی و صله و انعام گرفتن، اتفاق تازه و جدیدی نیست و ریشه تاریخی دارد. زمانی شاعری شغلی بود که به تعداد بیت‌هایی که در مدح قدرت‌مندان سروده می‌شد، کیسه‌ زر و سکه طلا به دست “صاحب ذوق” می‌رساند! در دوران معاصر اما، زمانی که کار هنری وارد چرخه صنعت و تجارت شد، مدیحه گفتن بیشتر از آنکه برای کسب ثروت باشد، وسیله‌ای است برای پیوند خوردن به قدرت. در دورانی که حکومت‌ها سعی در مهار هنر با قلاده سانسور و حذف دارند، مدح قدرت کردن ترفندی می‌تواند باشد برای بی‌خطر و آسوده کردن زندگی هنری. دیگر حاکم و صاحب قدرت، مستقیم، دست در جیب نمی‌کند و سکه‌ ثروت را بر سر هنرمند سرفرود آورده نمی‌ریزد و مدح معنای توافق پنهان قدرت و هنر را می‌دهد تا در کنار هم زندگی مسالمت‌آمیزی را تجربه بکنند.

 

بانوی ما

در سال‌های پیش از انقلاب هنوز رسم حضور در دربار و اجرای برنامه، از بین نرفته بود. این حضور هم نشانی از هنردوستی حاکمان داشت، هم علاقه هنرمند به پا گذاشتن در ضیافت‌های شاهانه. اجرای هنرمندان، به خصوص آواز خوان‌های موسیقی پاپ، موضوعی عجیب و مخفی نبود. خوانندگانی نظیر هایده، مهستی، ستار، ویگن و… بارها در مهمانی‌های دربار حضور پیدا می‌کردند و به اجرای برنامه می‌پرداختند و این چیزی بود شبیه اجرای برنامه‌هایشان در کاباره‌ها و مهمانی‌های خصوصی و برخلاف عهد قدیم، خبری از مدیحه‌سرایی برای پادشاه نبود. اما در همان سال‌ها، گوگوش به عنوان یکی از معروف‌ترین خواننده‌های روز، ترانه‌ای به اسم “بانوی ما” اجرا کرد که در شایعات و پچ‌پچ‌ها به عنوان ترانه‌ای در ستایش شهبانو فرح پهلوی شناخته می‌شد. ترانه در دورانی که شعار “خدا، شاه، میهن” رونق داشت، از همسر شاه، تصویری فرازمینی ارائه می‌داد. عبارت‌هایی مثل “ همزاد خدا”، “دست خدا”، “روح فرشته” برای ستایش بانویی استفاده شده بود که مسلما به خاطر جنسیت اجراکننده ترانه، نمی‌توانست ترانه‌ای عاشقانه باشد! ترانه با اینکه هیچ‌وقت رسما به عنوان اثری در ستایش فرح معرفی نشد، اما با حدس و گمان، در میان عامه مردم، به عنوان ترانه‌ای برای شهبانو شناخته شد. حدسی که با علنی شدن علاقه شخصی گوگوش به فرح دیبا، شاید به یقین رسیده باشد.

 

رسول رستاخیز

 

داریوش که در سال‌های قبل از انقلاب، به عنوان آوازخوانی ضدسیستم و سیاسی‌خوان شناخته می‌شد و حتی به خاطر اجرا ترانه‌هایی از شهیار قنبری و ایرج جنتی‌عطایی به زندان افتاده بود، برای آزاد شدن با شرط مرسوم حکومت‌های جهان سومی روبه‌رو شد. اظهار ندامت. تقاضای بخشش یک آوازخوان هم چیزی نمی‌توانست باشد به جز خواندن ترانه‌ای برای قدرت اول مملکت. بعد از سر باز زدن شهیار قنبری از نوشتن چنین سرودی، ایرج جنتی‌عطایی به عنوان دوست و همکار داریوش، دو ترانه به نام‌های طلایه‌دار و رسول رستاخیز نوشت تا او با اجرای‌شان از زندان آزاد بشود و به زندگی عادی هنری‌اش برگردد. ترانه اولی با عبارت‌هایی نظیر “طلایه‌دار روز” و “سردار صبح” که ناجی مردم در میان “شقاوت شب یخی” است نظر حکومت را جلب نکرد. ترانه می‌توانست در مدح یک ناجی غایب در یک سرزمین جهان سومی نوشته شده باشد. به خصوص اینکه استفاده از عباراتی مثل “متبرک” و “سجده‌گاه آدم” به آن تم مذهبی هم می‌داد. به خاطر همین ترانه دوم با اشاره مستقیم‌تر به محمدرضا شاه نوشته شد. تاسیس حزب رستاخیز به عنوان تنها حزب رسمی مملکت و دعوت از سیاسیون و مردم برای پیوستن به این حزب، بهترین حربه برای ترانه‌سرا بود تا اثرش را مستقیما متوجه شخص اول مملکت بکند. جالب این‌که ترانه “رسول رستاخیز” هم از نشانه‌های مذهبی تهی نبود. جایی ترانه‌سرا “رخش تاریخ” را “ذوالجناح” رسول رستاخیز معرفی می‌کند و او را “نگهبان قدسی خورشید” می‌خواند. این ترانه از تلویزیون و بر متن یک برنامه سیاسی پخش می‌شود و بعدتر به دلایل نامعلوم و بنا به ادعای ترانه‌سرا، پخشش ممنوع می‌شود.

 

آقا جون

شاید این ترانه، مناقشه‌برانگیزترین ترانه با تم مدح یک فرد قدرت‌مند باشد. سراینده شخصیت ترانه‌اش را فردی بزرگ معرفی می‌کند که خود در برابرش “کمینه”ای حقیر است و “آقا” حتی حاضر به هم‌نشینی با او نیست. ترانه بنا به ادعای سراینده‌اش، محمد صالح علا، از زبان مادرش خطاب به پدرش نوشته شده! اما زمان پخش ترانه که هم‌زمان با انقلاب و ظهور آیت‌الله خمینی که توسط پیروانش “آقا” خطاب می‌شد، به این شایعه یا واقعیت دامن زد که ترانه برای “امام امت” نوشته شده است. کلمات استفاده شده در ترانه هم این گمان را تقویت می‌کردند. “ولی‌نعمت”، “ملائک بهشت” و از همه مهم‌تر همان کلمه رایج آن روزها یعنی “آقا”. این ترانه با اینکه تا همین امروز به عنوان اثری در ستایش و برای کرنش در برابر آیت‌الله خمینی شناخته می‌شود اما هیچ‌کدام از دست‌اندرکارانش، از گوگوش به عنوان اجراکننده تا صادق نوجوکی و صالح علا به عنوان آهنگ‌ساز و ترانه‌سرا، زیر بار چنین تفسیر از اثرشان نرفته‌اند.

 

خمینی ای امام

با پیروزی انقلاب، ممنوع شدن خوانندگان زمان طاغوت و حرام اعلام شدن موسیقی، کسانی که به نوعی در کار موسیقی بودند، تنها راه ادامه حیات را در ساختن سرود برای حکومت و حکومت‌گران می‌دیدند. در این زمینه، محمد گلریز، برادر خواننده معروف سال‌های قبل از انقلاب یعنی “گلپا”، پیشتاز بود. او با خواندن آثار مختلفی برای ریز و درشت حکومت‌گران اسلامی، از مطهری و بهشتی تا خود خمینی، اسم خود را به عنوان سرودخوان نظام سر زبان‌ها انداخت و در فصل رونق نوحه‌خوانی و روی کار بودن امثال صادق آهنگران موفق شد با صدای حرام ارگ برای تندروهای مذهبی سرود و آهنگ بخواند. عجیب نبود که در این ترانه‌ها که نام جدید “سرود انقلابی” را گرفته بودند، قدرت‌مندان به عنوان قدیسانی بی‌خطا از طرف امتی محتاج ناجی خطاب بشوند. وقتی در دوران حکومت قبل که نسبت مستقیمی با مذهب نداشت، حکومت‌گران “همزاد خدا ” و “نگهبان قدسی خورشید” معرفی می‌شدند، طبیعی بود حکومتی که از مذهب مستقیما ارتزاق می‌کرد و شخص اولش “امام” خطاب می‌شد، در “سرودهای انقلابی” هم ردیف قدیسان و معصومان مذهبی قرار بگیرد. در سرودهای پس از انقلاب، به وفور کلماتی نظیر “مستضعفان” و “بی‌چاره‌گان” به چشم می‌خورد که به یاری “مردی آسمانی” توانسته‌اند “ظلم” را از بین ببرند و به رستگاری برسند.

 

معجزه هزار سوم

 

با پائین آمدن تب انقلاب و از رونق افتادن سرودهای انقلابی و باز شدن فضا برای انواع دیگر موسیقی، مدیحه‌ها به شعرخوانی شاعران محبوب و مورد وثوق بیت در جلسات سالانه خامنه‌ای با هنرمندان محدود شده بود. سرودهایی که گاه و بی‌گاه ساخته می‌شد، بیشتر در ستایش “نظام مقدس” بود. گرچه دیدن تصویر خامنه‌ای هنگام شنیدن هر ترانه‌ای در صدا و سیما ممکن بود. کار حتی به جایی رسید که صدا و سیما ترانه “یه شب مهتاب” سروده شاملو را با صدای فرهاد پخش کرد و در جایی که خواننده از “ماه خندون” می‌خواند، تصویر “مقام معظم رهبری” پخش می‌شد. انگار دیگر حوصله‌ای برای تولید اثر جدید و ستایش رهبر قدسی نبود. اما انتخابات سال 84، بعد از سال‌ها باز پای اسم یکی از دولت‌مردان جمهوری‌اسلامی را به سرود و ترانه باز کرد. آهنگ معروف “یار دبستانی من” -ساخته منصور تهرانی- با حذف شعر و گذاشتن کلام جدید، توسط ستاد احمدی‌نژاد پخش شد. در این سرود که به صورت دسته‌جمعی و بدون تک‌خوان اجرا شده بود، “احمدی‌نژاد” به عنوان فردی “موافق علم و سواد” و “ریشه‌کن فقر و فساد” معرفی می‌شود. جالب اینکه احمدی‌نژاد که بعدها با پیوستن به هاله نور و گرفتن لقب معجزه هزاره سوم، با مذهب پیوند خورد و سعی کرد خودش را از سربازان امام دوازدهم شیعیان معرفی بکند، در این سرود، یک چهره کاملا زمینی دارد که “عاشق خدمت و جهاد” است و با استفاده از “علم” می‌خواهد “فقر و فساد” را از بین ببرد.

 

آی آی مهدی کروبی

اما یکی از جالب‌ترین ترانه‌هایی که برای دولت‌مردان جمهوری اسلامی خوانده شده، مربوط می‌شود به اثری رپ که توسط خواننده غیرمجازی به اسم ساسی مانکن برای تبلیغات ریاست جمهوری سال هشتاد و هشت اجرا شد. جالب توجه بودن این ترانه، بیشتر از همه، مربوط به خواست ترانه‌خوان از کسی‌ست که خطابش می‌کند. دیگر نه صحبتی از مردی قدسی و آمده از آسمان است، نه از جهادگری که می‌خواهد فساد را ریشه‌کن بکند. مردان قدسی و قدرت‌مند ایران، تبدیل به سیاست‌مدارانی ساده شده‌اند که دیگر مورد ستایش و مدح قرار نمی‌گیرند و فقط به وعده‌های انتخاباتی‌شان توجه می‌شود. ساسی مانکن در ترانه‌ای که برای مهدی کروبی خوانده او را فردی معرفی می‌کند که می‌خواهد به ایرانی‌ها ماهی هفتاد هزار تومان بدهد، مسکن را ارزان و ایجاد اشتغال بکند. ترانه با کودتای سال هشتاد و هشت و روی کار ماندن احمدی‌نژاد عملا در حد اثری تبلیغاتی برای یک کاندیدا باقی ماند و راه به فهرست ترانه‌هایی برای قدرت‌مندان نبرد.

 

روحانی مچکرم

آخرین اثر که برای یک دولت‌مرد و قدرت‌مند ایرانی خوانده شده است، ترانه‌ای است به نام “روحانی مچکرم” که توسط یک خواننده گمنام به نام “مجید ادیب” اجرا شده است. ترانه بیشتر از اینکه سیاسی یا مدیحه باشد، فکاهی است و با استفاده از طنز رایج این روزها که به هر اتفاق خوبی، یک “روحانی مچکریم” الصاق می‌شود؛ ساخته شده است. اینجا دیگر از خواست‌های معمول شهروندی ساسی مانکن هم خبری نیست. خواننده برای اینکه از مغازه‌دار به جای نوشیدنی حلال “رانی”، مشروب الکلی گرفته است، از رئیس‌جمهور جدید تشکر می‌کند. ترانه طبق همان طنزهای اینترنتی که هر اتفاق عجیبی را با حضور روحانی ممکن می‌داند، پیش می‌رود و در سیاسی‌ترین بخشش، به ناراحتی قالیباف و جلیلی از شکست در انتخابات اشاره می‌کند.

امام امت بعد از پیروزی انقلاب وعده داد که به جز آب و برق مجانی، معنویات و روحیات امت را هم عظمت می‌بخشد. عظمتی که شاید در همین ترانه‌ها و سرودها مستتر باشد. ملتی که زمانی انگار مسائل زمینی‌اش حل شده بود و در آسمان برای خورشید دنبال نگهبان می‌گشت، حالا دنبال همان خواسته‌های زمینی است. از مسکن ارزان ساسی مانکن بگیرید و بیایید تا امروز که مجید ادیب بابت خریدن ودکا به جای رانی، از رئیس‌جمهور و دولت یازدهم جمهوری‌اسلامی تشکر می‌کند. تشکری که احتمالا از یک اتفاق تخیلی می‌آید. تخیل سال 57 در پیدا کردن چهره امام در ماه سیر می‌کرد و حالا به دنبال دیدن ودکا در دست‌های فروشنده است.