مایکل اسکمن
نقش علی اکبر هاشمی رفسنجانی در حال و هوای ایران از زمان برگزاری انتخابات بحث انگیز ریاست جمهوری، حتی پیش از بازداشت موقت دختر و چهار عضو خانواده اش در روزیکشنبه، بسیار اسرار آمیز به نظر می آید.
آقای رفسنجانی به عنوان یکی از ثروتمندترین و قدرتمندترین چهره ها و دست راست سابق آیت الله روح الله خمینی پدر معنوی انقلاب ایران، منتقد آشکار محمود احمدی نژاد و حامی میر حسین موسوی نامزد مخالفان، در جریان همایش های انتخاباتی بوده است.
به نظر می رسد غیبت وی از انظار عمومی در کنار بازداشت تحریک کننده، هرچند کوتاه مدت، اعضای خانواده اش، از بالاگرفتن نزاع میان دو دسته از روحانیون سیاسی ایران حکایت داشته باشد. به گفته تحلیلگران، علیرغم آرام شدن خیابان ها، شکاف موجود تهدیدی برای فلج شدن کشور و زیر سؤال رفتن مشروعیتی است که از زمان انقلاب سال 1357 برای بقای آن تلاش می شد.
کریم سجادپور تحلیلگر سیاسی از مؤسسه صلح بین المللی کارنگی می گوید: «شاهد شکاف در میان روحانیون سیاسی کشور بیش از هر زمان دیگر در تاریخ 30 ساله انقلاب اسلامی هستیم. رفسنجانی به عنوان یکی از بنیانگذاران انقلاب و کسی که خامنه ای را رهبر عالی کشور کرده، اکنون در جناح مخالف ایستاده است.»
به گفته یکی از بستگان وی در روز یکشنبه، آقای رفسنجانی که بر دو نهاد دولتی قدرتمند ریاست می کند، جهت یافتن راه حل سازشکارانه برای انتخابات بحث انگیز 22 خرداد، در پشت صحنه به تلاش مشغول است. به گفته وی، بازداشت اعضای خانواده وی، یک تاکتیک فشاری از سوی برخی مخالفانش بوده است.
به نظر می رسد که این چهره 75 ساله، در کانون منازعه بر سر آینده جمهوری اسلامی قرار گرفته است. دیدگاه آقای رفسنجانی به کشور و جایگاه وی در تاریخ کشورش، اکنون از سوی جبهه جدیدی به رهبری آقای احمدی نژاد و جوانان افراطی که در جریان جنگ هشت ساله با عراق جنگیده اند، به چالش کشیده شده است.
آقای احمدی نژاد و متحدانش سعی کرده اند با وارد آوردن اتهام ضعف و فساد به آقای رفسنحانی، از وی چهره ای شیطانی ترسیم کنند؛ حملاتی که با محکومیت قدرتمند آقای خامنه ای روبرو نشده است. از سوی دیگر به گفته تحلیلگران ، رهبران مخالف خصوصاً آقای موسوی، مورد حمایت آقای رفسنجانی قرار گرفته اند.
یک مشاور مسائل سیاسی که نخواست نامش فاش شود، گفت: “این به یک بازی بسیار خطرناک و بی حاصل تبدیل شده است.”
آقای رفسنجانی از گشایش بیشتر به سوی غرب، خصوصی سازی بخش هائی از اقتصاد و تحویل قدرت بیشتر به نهادهای انتخاباتی در کشور حمایت می کند. دیدگاه وی در نقطه مقابل کسانی است که اکنون بر مسند قدرت هستند و از نهادهای قدرتمندتر دینی حمایت می کنند، کسانی که برای مدرن سازی اقتصاد نابسامان کشور، کمترین کوششی به خرج نداده اند.
فرای برخورد آرا، منازعه موجود جنبه شخصی نیز دارد.
آقای سجادپور می گوید: “اتفاقی که در سطح سیاسی و در کنار رویدادهای متنوع دیگر در حال وقوع است، این است که رقابت 20 ساله میان خامنه ای و رفسنجانی در حال سرباز کردن است. نسخه ایرانی از فیلم پدرخوانده: اینجا آدم های خوب و آدم های بد وجود ندارد، فقط بد و بدتر وجود دارد.”
آقای رفسنجانی با سوابقی که دارد، حتی با سکوتش به صورت یک مشکل برای آیت الله خامنه ای درآمده است.
رهبر ایران در مراسم نماز جمعه تهران خواستار اتحاد مقامات شد. او به طور سطحی، احمدی نژاد را به دلیل حملات شخصی به آقای رفسنجانی مورد انتقاد قرار داد. اما وی روشن کرد حتی چهره های انقلاب نیز اگر زیاده روی کنند، نمی توانند درجایگاه خود باقی بمانند. به گفته تحلیلگران، این تهدیدی آشکار خطاب به رفسنجانی بوده است.
خامنه ای گفت: “اگر چهره های سیاسی به قانون اعتنائی نکنند، چه بخواهند و چه نخواهند، مسؤول بحران و خونریزی ها خواهند بود. من از دوستان قدیمی و برداران می خواهم صبور باشند و خود را کنترل کنند.”
رفسنجانی پس از پایان دو دوره ریاست جمهوری، به دلیل شکست در کسب آرای کافی برای ورود به مجلس، صدمه بزرگی خورد. وی در سال 2002 به عنوان رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب شد، شورائی که به داوری در خصوص اختلافات موجود میان مجلس انتخابی و شورای نگهبان غیرانتخابی می پردازد.
وی در سال 2005 وارد عرصه انتخابات ریاست جمهوری شد و صحنه را به محمود احمدی نژاد واگذار کرد. سپس به مقام ریاست مجلس خبرنگارن رسید. این نهاد بر رهبر عالی ایران نظارت می کند و پس از درگذشت وی، رهبر بعدی را انتخاب می کند. با این حال، اعضای آن ندرتاً از اختیارات خود در حالت معمول استفاده می کنند.
یک تحلیلگر سیاسی می گوید راه کلیدی برای شناخت رفسنجانی، مطالعه کتابی است که وی درباره امیر کبیر صدراعظم ناصرالدین شاه نوشته است. شخصیتی که در سال 1852 کشته شد اما به عنوان اولین نخست وزیر مدرن ایران مورد احترام بسیاری است. به گفته این تحلیلگر، آقای رفسنجانی مایل است به عنوان امیرکبیر معاصر در تاریخ یاد شود.
شاید این مسأله، توجیه کنندۀ سکوت فعلی وی و کناره گیری اش از مناقشات خیابانی و نیز رهبری کشور باشد که به اعتقاد بسیاری از افراد، انتخابات ریاست جمهوری را سرقت کرده است.
این تحلیلگر سیاسی تبعید شده از کشورش گفت: “اکنون او، علامت سؤال است و خیلی از مردم امیدوارند وی کسی است که می تواند اوضاع را درست کند.”
منبع: نیویورک تایمز- 21 ژوئن
www.nytimes.com/2009/06/22/world/middleeast/22rafsanjani.html