تار عنکبوت تحریم ها

هوشنگ اسدی
هوشنگ اسدی

چسبندگی “تار عنکبوت تحریم ها” تازه عیان شده است. “نظام” که در دوران ماه عسلش با محموداحمدی نژاد تحریم ها را ورق پاره می دید، در روزهایی که “سرانجام نامبارک” او را در تلویزیون کلید می زند، در اعماق “باتلاق رکود تورمی” به وضعیتی دچار آمده که تنها با “شاخص فلاکت” قابل بیان است؛حتی بر اساس اعداد و ارقام رسمی نهادهای دولتی، این شاخص در هشت سال گذشته، ۸۱ درصد رشد کرده و به همین میزان اقتصاد ایران مفلوک‌تر از پیش شده است.

“نظام” مذاکرات بی نتیجه اتمی در آلماتا را دستمایه تبلیغ داخلی برای نشان دادن عقب نشینی غرب از مواضع گذشته، آغاز رفع تحریم ها وزدن کلید دور جدیدسیاست

“خریدوقت” می کند. خبر درست این است: “دست آورد مذاکرات آلماتا حفظ وضع موجوداست.” بر اساس تازه ترین برآوردها هزینه‌های مستقیم ادامه وضع موجود برای ایران هر ماه به حدود ۶ میلیارد دلار و در سال به حدود ۷۰ میلیارد دلار می رسد.

هاشمی رفسنجانی شرایط کشور را “حساس و مهم ” می خواند. حبیب‌الله عسگراولادی فضای امروز ایران را مشابه با دوران ریاست جمهوری بنی‌صدر می بیند.

 مصطفی تاج زاده از زندان پیام می دهد: “شعار استراتژیک ما «انتخابات آزاد» است و پیروزی ملت در گرو تحقق آن. این شعار تحت هیچ شرایطی نباید فراموش شود یا مورد کم توجهی قرار گیرد. بزرگترین اختلاف فکری و سیاسی اصلاح طلبان با اقتدارگراها آزاد یا فرمایشی بودن انتخابات است و انتخابات مهندسی شده نام جدید انتخابات فرمایشی و شاهنشاهی است.”

 وجوابش را از وارث سلاله تروریست ها می گیرد که سردبیرروزنامه ضد ملی کیهان بود و حالا عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام. محمد حسین صفار هرندی می گوید: “شعار «انتخابات آزاد» از دل اجلاس منحوس پراگ بیرون آمده است.”

حافظ اسد، قاتل حاج احمد متوسلیان در می آید که با اتومبیل هیات نمایندگی دیپلماتیک جمهوری اسلامی برای مبارزه با اسرائیل رفته بود. قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس وضعیت او را از “زندانی صهیونیسم” به “شهید” تغییر می دهد. جمهوری اسلامی، دوران ریاست جمهوری بشاراسد را تا 2014 تمدید می کند.هوگو چاوز” کمونیست بدلی” با لباس همیشه سرخش از جهان در می گذردو یارغارش محمود احمدی نژاد برای این “شهید” که همراه “تنها باقیمانده از نسل پاکان، انسان کامل”-، یعنی امام زمان- برخواهد گشت، عزای ملی اعلام می کند.

 سه اصلاح طلب “نیم بدلی” که بدست بوس آقا رفته بودند، خبر درست و حسابی به ایرانیان که قرار بود ایران برای آنهاباشد، ندادند. اصلاح طلبان “بدلی” نامه التماس به درگاه “مقام معظم” می نویسند که محمدرضا معتمدنیا از تبار “فرعون‌ها و نمرودها” می خواندش.و یکیشان که غلامحسین کرباسچی باشد دلش بد جوری هوای برگشت به پیش از سال 1388 را کرده است.

روزگار غریبی است نازنین. اسفندماه 1391 است به نیمه.سرنوشت ایران به “حق مسلم” ملت که “نظام” تشخیص داده مساله هسته ای است، هر روز بیشتر گره می خورد. مذاکرات پیشین هنوزتمام نشده، فردا مذاکره دیگری در کار است و همه اینها تمرین است برای مسابقه در فروردین آینده یعنی یازدهمین سال “مذاکره برای پرهیز از تصمیم”. این بار تاکتیک “ نظام” فرق کرده است.

علی‌اکبر صالحی و علی لاریجانی که یا از ساز و کار بسیار پیچیده رفع بحرانها خبر ندارندو یا خودشان رابه کوچه “ علی چپ” زده اند، فرمایشات “دو فریبه ای” بر زبان می آورند. هم باید میلیونها ایرانی که مذاکرات را” با دقت و لحظه به لحظه” دنبال می کنند فریفت و هم راه جدید “خرید وقت” را هموار ساخت.

 خبر قطعی علی لاریجانی این است: “مساله هسته‌ای ایران به زودی حل می‌شود.” ووعده وزیر امور خارجه “نظام” چنین: “نمی‌گذاریم تحریم‌ها تشدید شود و از امروز شاهد رفع شدن تحریم ها خواهیم بود.”

 امنیتی های شاغل در روزنامه ها هم دستک و دمبکشان را راه می اندازند: “غرب در این دور از مذاکرات به نحو بی‌سابقه‌ای از مواضع پیشین خود کوتاه آمده است”.

وهنوز امروز-ـ 14 اسفند-ـ فردا نشده که بیرون افتادن گوشه ای از فضای مذاکرات و واکنش، آمریکا و اروپا، فضا را “مه‌آلود” ودرست ۲ روز بعد، تیره و تار می کند. پرونده اتمی سنگین تر می شود.اتحادیه اروپا از “سنگ‌اندازی” جمهوری اسلامی سخن می گویدو “تعلل ایران را غیرقابل قبول” می داند.

ژوزف مک‌مانوس، نماینده آمریکا، در نشست شورای حکام، اعلام می کند: “واشینگتن از عزم تزلزل‌ناپذیر ایران به فریب‌، بی‌اعتنایی و تعلل عمیقا نگران است”.

بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل آماده است تا از آب گل آلود ماهی بگیرد: “ایران در این مذاکرات به «شیوه و ترفند» خود برای خرید زمان ادامه داده است.”

اولی هاینونن، یکی از کارشناسان امور اتمی ایران، به روزنامه آمریکایی “وال‌استریت ژورنال” می گوید: “ایران احتمالا در کویر یک کارخانه مخفی پلوتونیوم به راه انداخته و در حال ساختن بمب اتمی است.”

اد رویس، رئیس جمهوری‌خواه کمیته امور خارجی مجلس نمایندگان، روی این توپ آبشار می زند: “ادامه حرکت ایران به سمت سلاح‌های هسته‌ای بزرگ‌ترین تهدیدی است که ایالات متحده و متحدان ما با آن مواجه هستند.”

یوکیا آمانو، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، از جمهوری اسلامی می خواهد که امکان دسترسی فوری بازرسان آژانس به مجموعه نظامی پارچین را فراهم کند.

معاون رئیس جمهوری آمریکا که جناح راست حزب دموکرات را نمایندگی می کند، در چند جمله وضعیت را به دقت تمام توضیح می دهد: “هر چند دولت آمریکا برای حل و فصل مناقشه‌ی برنامه اتمی ایران راه‌حل دیپلماتیک را ترجیح می‌دهد، اما استفاده از گزینه نظامی برای بازداشتن ایران برای دستیابی به سلاح هسته‌ای بلوف نیست. اما پیش از روی آوردن به اقدام نظامی، همه دیگر گزینه‌ها باید تجربه شوند. به این ترتیب و در صورت شکست سایر گزینه‌ها، جامعه جهانی راه حل مداخله نظامی را خواهد پذیرفت.”

همان روز فاش می شود که چاک هیگل، وزیر تازه نفس دفاع ایالات متحده، به کنگره این کشور تعهد داده است که “قاطعانه در برابر نفوذ بدخواهانه ایران می‌ایستد. «برنامه‌ریزی‌های خطیر و محتمل» پنتاگون مکمل سیاست‌های دولت باراک اوباما در استفاده از تحریم‌های اقتصادی علیه ایران «با هدف بازداشتن آن از دستیابی به سلاح هسته‌ای» خواهد بود. “

جان کری وزیر امور خارجه جدید آمریکا، بعد از رایزنی در ترکیه، مصر، قطر حرف آخر را در عربستان ودردیدار با همتای خود شاهزاده سعود الفیصل می زند: “پنجره دیپلماسی همیشه باز نمی‌ماند. زمان برای راه‌حل دیپلماتیک بر سر مسئله هسته‌ای در حال پایان یافتن است.”

دست خونین بشار اسد که می گوید از قدرت کنار نمی رود، با تروریست ها هم مذاکره نمی کند، در دستان رئیس جمهوری احمدی نژاد گذاشته می شود که باز هم مبارزین سوری را “ آدمکش” می خواند.

وزرای خارجه آمریکا و عربستان درکنفرانس مطبوعاتی مشترک می گویند: “اسد باید درک کند که جامعه بین‌المللی نمی‌تواند حملات موشکی اخیر علیه مخالفان رژیم را تحمل کند و او تمامی مشروعیت خود برای رهبری سوریه را از دست داده است”.

سخنان بی سابقه شیخ صبحی الطفیلی دبیر کل سابق حزب الله لبنان تائید مذهبی این دیدگاه سیاسی است: “افراد حزب اله که در سوریه کشته می شوند «شهید» به شمار نمی آیند وبه «جهنم» خواهند رفت. آنچه در سوریه رخ می دهد، حمایت از رژیم دمشق و جنایت های آن است”. 

 دامنه جنگ در سوریه به عراق هم می رسد.افراد مسلح نا‌شناس با حمله به کاروان حامل ده‌ها سرباز ارتش سوریه در استان انبار عراق، دستکم ۴۰ نفر از آنها را می کشند.

درهمان حال که جان کری وزیر امورخارجه جدید آمریکا برای نخستین بار با معاذ الخطیب رهبر مخالفان حکومت سوریه دیدار می کند، خبر از تماس تلفنی رؤسای جمهور آمریکا و روسیه درباره جنگ داخلی سوریه و بحران اتمی ایران می رسد.باراک اوباما و ولادیمیر پوتین قرار است در حاشیه دو اجلاس گروه ۸ و گروه ۲۰ در ماه‌های ژوئن و سپتامبر ملاقات کنند.

کاخ سفید اعلام می کند: “سران دو کشور از «مشورت‌های اساسی و سازنده»‌‌ای که چند روز پیش میان وزیران امور خارجه دو کشور، جان کری و سرگئی لاوروف، درباره گذار سیاسی و پایان خشونت‌ها در سوریه صورت گرفت، استقبال کردند.”

صادق خرازی، سفیر اسبق جمهوری اسلامی در فرانسه، روسیه و چین را صفتی می دهد که در فضای سیاسی ایران تازگی دارد: “ورود کشورهای به‌ظاهر دوست مثل چین و روسیه نه تنها به نفع ما نخواهد بود بلکه ایران وسیله چانه‌زنی روسیه و چین با غرب می‌شود. این کشورها از موقعیت ایران نمدی برای خود می‌بافند و در نتیجه باعث کاهش قدرت بازدارندگی ایران خواهند شد.”

جان کِری وزیر خارجه آمریکا می گوید اطمینان دارد که تسلیحات ارسالی از سوی دوستان آمریکا در منطقه بدست شورشیان میانه روی سوریه می رسد.

ویلیام هیگ، به پارلمان کشورش گزارش می دهد: “بریتانیا کمک به نیروهای اپوزیسیون سوریه، از جمله با تحویل دادن خودروهای زرهی و تجهیزات جستجو و نجات، را افزایش خواهد داد.”

آخرین جملات وزیر خارجه انگلستان، متوجه گشایش افق تازه ای است: “چنانچه راه حل سیاسی برای بحران سوریه پیدا نشود اتحادیه اروپا باید آماده برداشتن گام های بیشتری باشد و هیچ گزینه ای را برای نجات جان بیگناهان از نظر دور ندارد”.

 

اسفند آخر محموداحمدی نژاد درلباس رئیس جمهور است که با شعار “نفت بر سر سفره های مردم” آمد و باحمایت مطلق آیت اله خامنه ای از کودتای انتخاباتی سال 1388 او رابرکشیدند. وتازه ترین دست آوردهایش بر ملا می شود.

یکیشان ارائه “بی‌سابقه‌ترین بودجه تاریخ ایران” است که حتی حاضر نمی شود خودش آنرا به مجلس ببرد. در این بودجه ۸۲ درصدبه سهم دولت اضافه شده و بودجه دیگر نهاد‌ها، از جمله نهادهای تحت نظارت آیت الله خامنه ای و شورای نگهبان بین ۵۵ تا ۱۵ درصد کاهش یافته است.

حقوق دانان در ورای این “تسویه حساب سیاسی” عبور کامل از “باتلاق رکود تورمی” به “شاخص فلاکت” را می بینند: درعلم اقتصاد معمولا بیکاری وتورم همنشین هم نیستند، رابطه آن‌ها معکوس است.یعنی با افزایش قیمت‌ها و فزاینده شدن نرخ تورم، تولیدکنندگان به وجد می‌آیند تا با انگیزه بیشتری تولید کنند و این به معنای کاهش بیکاری است. اما زمانی که این دو شاخص اقتصادی هم زمان و هم سو، رو به افزایش می‌آورند، بیماری مهلک و جانکاهی بر اقتصاد مستولی می‌شود که اقتصاددانان آن را رکود تورمی می‌نامند. شاخصی به نام “شاخص فلاکت” از جمع دو شاخص بیکاری و تورم به دست‌ می‌آید.

کسی در فیس بوک می نویسد: “درست انگار که اقتصاد ایران از همراهی آیت اله خامنه ای و محمود احمدی نژاد ایدز گرفته باشد.”

زمزمه‌های مربوط به تقسیم استان سیستان و بلوچستان و حذف نام “بلوچستان” داد عالیترین مقام مذهبی این استان یعنی مولوی عبدالحمید را در می آورد.

خبر می رسد که ده هزار زندانی مواد مخدر به اردوگاه‌های کار اجباری فرستاده شده‌اند. ظاهرا “ عشق استالین” بدجوری گریبان برادران را گرفته است. دکترا ازکره شمالی

 می گیرند، شهیدشان “کمونیست نما”ی ونزوئلائی است و الگویشان اردوگاههای استالنینی.

یکی نیست بپرسد: “راستی، چه خبر از اسلام ناب محمدی؟”

تفاهمنامه گردشگری ایران و مصر هم که آنقدر رویش تبلیغ شد از قماش قرارداد ترکمنچای درمی آید و همکاران ما در روز این تیتر بامزه را ازمتنش استخراج می کنند: گردشگر نمی‌فرستیم؛ دیدن اهرام ثلاثه هم ممنوع خبرهای با مزه دیگری هم هست. از “نظام” فقط تراژدی نمی زاید که یکیش این هفته در باره احمد جنتی رو می شود.

دبیر شورای نگهبان برای اینکه یکی از فرزندانش که عضو سازمان مجاهدین خلق بود، توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی دستگیر یا اعدام شود، نذر کرده بود که در این صورت “۴۰ روز روزه شکر” بگیرد. محمدحسین جنتی همراه همسرش فاطمه سروری در ۲۳ خرداد سال ۱۳۶۱ در حمله نیروهای سپاه پاسداران کشته شد. کسی خبر ندارد که “نمیر المومنین” روزه مربوطه را گرفت یا نه، اما همه می دانند که علی جنتی به چه مقامات رسید و مکنتش تا به کجا سر زد.

محمدرضا مهدوی کنی هم در ۸۱ سالگی بار دیگر به ریاست مجلس خبرگان رهبری انتخاب می شود. پیش از این احتمال داده می شد او به خاطر کهولت سن و ضعف جسمی نامزد این سمت نشود.محمود هاشمی شاهرودی و محمد یزدی، دو رئیس سابق قوه قضائیه جمهوری اسلامی، به عنوان نایبان رئیس این مجلس باقی می مانند.

ظاهرا این “جوانان” گرد هم جمع آمده اند که صحت شعار معروف محمد حسین بهشتی را درعمل نشان بدهند: “ما شیفتگان خدمتیم نه تشنگان قدرت.”

یکی دیگر از این شیفتگان خدمت حسین طائب معاون اطلاعات سپاه پاسداران است که ازطریق محمد علی ابطحی به محمد خاتمی پیغام می دهد: “در انتخابات نامزد نشو. این یک دستور و حکم است.”

دیگری حجت الاسلام والمسلمینˈحیدر مصلحی، وزیر اطلاعات و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام است که درست در روزی که همه روزنامه نگاران باز داشت شده آزاد شده اند، می گوید: “بازداشت و احضار خبرنگاران دست نشانده استکبار موجب آشفتگی و برهم ریختگی دشمنان نظام جمهوری اسلامی شد.مجموعه ای متشکل از۶۰۰ خبرنگار که۱۵۰ نفر آنان در داخل کشور و مابقی در خارج کشور فعالیت رسانه ای خود را هماهنگ می کردند، مورد ضربه سربازان گمنام امام زمان(عج) قرار گرفتند.برخی عوامل رسانه های داخلی مرتبط با شبکه های ضدانقلاب بودند که شناسایی آنها باعث شد برنامه های دشمن باردیگر با شکست مواجه شود.”

تاریخ بدون شک کشف یک صفحه فیس بوکی علنی را بنام “سربازان بد نام امام زمان” ثبت خواهد کرد، تا آیندگان باشنیدن نام حیدر مصلحی از خنده روده بر شوند.

و سرانجام نوبت می رسد به “ابراهیم فیاض عضو هیئت علمی دانشگاه تهران” که “در نشست تمام شدگی مدرنیته و ناتمامی صیرورت در انقلاب اسلامی ” فرمایشاتی می کند خوراک هادی خرسندی، ابراهیم نبوی و علیرضارضایی: “دانش ضد انقلاب یعنی جامعه شناسی….عدالت خاتمی در زمان دوره اصلاحات عدالت سوسیالیستی بود…. خاتمی با آشنایی با سوسیالیسم آلمانی و اروپایی به دنبال آن بود که مبنای عدالت ما را به سوسیال دموکرات تغییر دهد….در میانه راه لیبرالیسم تصوف‌گرا وارد صحنه شد….سوسیالیسم رقیب ایران یعنی شوروی با انقلاب 1991 از بین رفت… لیبرالیسم و وهابیت نیز از بین رفتنی هستند.”

حرف های احمد توکلی درباره مقابله میرحسین موسوی و محمود احمدی‌نژاد با “مقام معظم” در زبان پیچیده فارسی، می تواند معانی خاص بدهد: “متاسفم که اولی خواست و کرد و دومی خواست و نتوانست.”

خانم ها! آقایان! خنده کافی است. اسفندماه از نیمه می گذردو درآستان بهار، خبرها بازرنگ خون می گیرد.

جوبایدن، معاون وزیر خارجه آمریکا حرفش این است: “تهدید حمله نظامی به ایران بلوف نیست.”

هانس بلیکس، مدیر کل پیشین آژانس بین المللی انرژی اتمی، قدرت های جهانی را از حمله به ایران برحذر می دارد.

روز اول هفته پیش نویس طرحی به کنگره آمریکا داده می شود که در صورت تصویب، دولت آمریکا ملزم به حمایت از اسرائیل در صورت حمله نظامی آن به ایران خواهد شد.در متن این پیش نویس آمده است: “در صورت حمله نظامی اسرائیل به ایران، دولت آمریکا ملزم به ارائه همه انواع حمایت از اسرائیل از جمله حمایت نظامی است.” سناتور جمهوری خواه لیندسی گریم، یکی از تهیه کنندگان این طرح در این باره توضیح می دهد: “هیچ کس خواهان بروز نزاع دیگری در هیچ جای جهان نیست، اما نمی خواهیم ببینیم ایران بمب اتمی بسازد.”

 روز آخر هفته، قانون‌گذاران ایالات متحده طرحی را برای تشدید تحریم‌ها علیه “نظام” ارائه می کنند. این طرح در صورت تصویب به باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا، اجازه خواهد داد، نهادهای خارجی را که با فراهم آوردن برخی امکانات به وضعیت اقتصادی ایران کمک می‌کنند، جریمه‌ کند..

حسین باقر زاده- تحلیل گر سیاسی- می نویسد: “مجموعه اظهارات و اخطار دبیر کل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و معاون سابق آن، بار دیگر از بالا آمدن ابرهای سیاه جنگ خبر می‌دهند، مگر اینکه رژیم ایران در آلماتی 2 با غرب به توافقی برسند، و طلسم بحران هسته‌ای ایران بالاخره پس از سال‌ها بشکند.”

و رژیم ایران که “نظام” باشد درعمل همان “مقام معظم” است. محمدرضا معتمدنیا- عضو فعال ستاد انتخابات میرحسین موسوی خطاب به او می نویسد:

“نمی خواستم دیگردست بقلم شوم وضعیت خطرناکی که شماو ناکثین، - قاسطین، - مارقین به روز نظام وایران عزیز ومردم نجیب وخوب این سامان ونخبه هایش آورده ومی آورید مرامجددا مجبور به نقد وهشدارکرد. قاسطین - مارقین شمارامعصوم ویا درردیف معصوم وگاها فراترازمعصوم مینامند. جناب آقای خامنه ای، فرعون‌ها و نمرودها به خاطر غرورشان از خدا دور شدند و به سرنوشت ‏شومی که عبرت برای همگان شد، گرفتار گشتند. این سرنوشت همه‌ی دیکتاتورهاست که نه از نصایح خیرخواهان پند می‌گیرند و نه از سرنوشت سایر دیکتاتورها و مستبدین.جناب آقای خامنه ای بس کنید به این خودکامگی وبی قانونی که کشورونظام مقدس جمهوری اسلامی رابورطه انحطاط کشیده است. آقای خامنه ای مردم قیم نمی خواهند، بگذارید مردم نمایندگان مجلسین و ریاست جمهور را خود انتخاب کنند.”

و محمد زهری در ماهی که به سفرابدی رفت ازدل “شبی از شبها” سر بر می کشد و “روشن فردا” را طلب می کند:

در تلاش راهی

باد

بر پنجرة بستة بی آواز

به شکایت نالید.

شبی از شبها

پچ پچ گنگی

در خلوت یک کوچه

طرح فریادی را

در روشن فردا

می‌ریخت.

شبی از شبها

با غریو رعدی

برق خندید.

و سپس باران،

زار و دلتنگ گریست.

شبی از شبها

ای تو آیینة هر پاکی!

ای پاک!

با تو باور کردم

که جهان خالی از آیینة پاکی نیست.