نامه سحرخیز، مفقود شدن فعالین

لیلا طیری
لیلا طیری

» آخرین اخبار زندانیان سیاسی و مطبوعاتی

با مفقود شدن یک فعال سیاسی و مدنی، یک وکیل و بازداشت اعضای خانواده او، دور جدیدی از فشارها آغاز شده که حکایت از بی اعتنایی مسئولان قضایی و امنیتی به قانون دارد. هدی صابر، فعال ملی مذهبی، از روز  یکشنبه مفقود شده و خانم فریده جمشیدی، همسر او در گفتگو با “روز” اعلام کرده پی گیری هایش تاکنون بی نتیجه بوده و هیچ نهادی پاسخی به وی نداده است.همزمان از محمد مصطفایی، وکیل دادگستری نیز هیچ خبری در دست نیست، در حالیکه همسر و برادر همسر وی از یکشنبه شب بازداشت شده اند.

در این شرایط عیسی سحرخیز هم در نامه ای سرگشاده خواهان محاکمه آمران و عاملان ضرب و شتم و رفتارهای یکساله گذشته با خود شده و عمادالدین باقی هم در پرونده مربوط به انجمن دفاع از حقوق زندانیان، به یک سال حبس تعزیری و 5 سال محرومیت از فعالیت رسانه ای و سیاسی محکوم شده است.

 

بی خبری از هدی صابر

فریده جمشیدی، همسر هدی صابر دیروزدر مصاحبه با “روز” ضمن ابراز نگرانی از وضعیت همسرش اظهار داشت: “از ساعت 6 روز یکشنبه که همسرم از محل کار خود خارج شده، هیچ خبری از او نداریم و به شدت نگران هستیم. هر جا هم مراجعه کردیم گفتند خبری ندارند.”

خانم صابر می افزاید: “دادسرای اوین، دادگاه انقلاب، پلیس 110، پلیس قضایی و هر جایی که فکر میکردیم باید مراجعه کنیم مراجعه کردیم اما هیچ پاسخی ندادند. ما امیدواریم هر جایی که هست بگذارند حتما یک تماس کوتاهی با ما بگیرد.”

وی با اشاره به حضور ماموران در محل کار همسرش که هفته گذشته صورت گرفته بود، افزود: “هفته گذشته به محل کار او رفته بودند اما او نبود و ما هم نمیدانیم دقیقا چی می خواستند اما پیشتر زنگ زده بودند و من جواب داده بودم. گفته بودند به آقای صابر بگویید بیایددادگاه انقلاب چون باید به زندان برود و حکم سال 81 او به اجرا گذاشته شده است. فردای همان روز آقای شریف، وکیل همسرم رفتند و اعتراض کردند و گفتند باید احضاریه رسمی بدهید، که ندادند و خبری هم نبود. آقای صابر هم این مدت فعالیتی نداشتند که بازداشت شوند و اصلا دلیلی برای بازداشت ایشان نبوده است.”

 

وضعیت نامعلوم خانواده مصطفایی

فرشته حلیمی، همسر محمد مصطفایی و برادرش فرهاد حلیمی، یکشنبه شب حدود ساعت ۱۱ شب، بازداشت شدند و از محمد مصطفایی نیز هیچ اطلاع دقیقی در دست نیست.
براساس گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، روز شنبه محمد مصطفایی برای اخذ پاره‌ای توضیحات به دادسرای مستقر در زندان اوین مراجعه کرده و مدت چهار ساعت مورد بازجویی قرار گرفته بود.

پس از آن، عصر یکشنبه، نهادهای امنیتی با مراجعه به دفتر مصطفایی، درحالی که حکم جلب وی را به‌همراه داشتند، برای بازداشتش اقدام کردند اما به دلیل عدم حضور این وکیل دادگستری در محل، موفق به بازداشتش نشدند.
در نهایت، شب گذشته در حدود ساعت ۱۱، فرشته حلیمی و برادرش فرهاد حلیمی، در حوالی دفتر کار محمد مصطفایی بازداشت شدند و تا این لحظه هیچ اطلاعی از محل نگهداری آنان در دست نیست.
در چند روز گذشته، محمد مصطفایی، دوبار به صورت تلفنی به دادسرای مستقر در زندان اوین احضار شده بود.

 

حبس و محرومیت برای عمادالدین باقی

عمادالدین باقی، به یک سال حبس تعزیری و ۵سال ممنوعیت از فعالیت در امور احزاب و رسانه ها و انجمن ها محکوم شد. این حکم مربوط به پرونده انجمن دفاع از حقوق زندانیان است و این روزنامه نگار باید در انتظار دادگاه دیگری برای رسیدگی به پرونده شکایت وزارت اطلاعات از او بخاطر مصاحبه منتشر شده با آیت الله منتظری در بی بی سی بماند.

در حکم صادره از “اقدام علیه امنیت کشور از طریق فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران و افشاء اسناد طبقه بندی شده” به عنوان اتهاماتی یاد شده که مبنای صدور حکم بوده اند.

به گزارش وب سایت تاآزادی روزنامه نگاران، باقی در پی فوت آیت الله منتظری و پخش مصاحبه اش با او از۷ دی ۱۳۸۸ به مدت ۶ ماه در بازداشت بود که ۵ ماه از این مدت را در سلول های انفرادی یا بسته بازداشتگاه ۲۴۰ بسر برد. طرح مسایلی درباره زندانیان و اعدام ازجمله موارد مشکل ساز در این مصاحبه بوده است.

این نویسنده، پژوهشگر و فعال حقوق بشر، پس از اولین جلسه دادگاه با تودیع دویست میلیون تومان وثیقه در تاریخ دوم تیر۸۹ از زندان آزاد شد و در انتظار جلسه بعدی دادگاه در ۲۶ مرداد۱۳۸۹ است.

 

انتقال جلایی پور به زندان مشهد

محمدرضا جلایی‌پور، سخنگوی پویش موج سوم، پس از گذراندن چهل روز در سلول انفرادی زندان اوین به مشهد منتقل شد.

به گزارش کلمه، محمدرضا جلایی‌پور روز گذشته در تماس تلفنی کوتاهی با پدر خود خبر داد که به زندانی در مشهد منتقل شده است.او در این تماس گفته است همچنان در انفرادی به سر می‌برد و از دلایل اتهامی خود بی‌خبر است.

گفتنی‌ است جلایی‌پور با حکم بازپرسی مشهد، که به امضای بازپرس حیدری رسیده بود چهل روز پیش در تهران بازداشت شد. بنا بر اظهارات بازپرس حیدری این بازداشت برای ارائه پاره‌ای توضیحات صورت گرفته بود.

 

نامه سرگشاده سحرخیز به رئیس دستگاه قضا

عیسی سحزخیز، روزنامه نگار سرشناس ایرانی که در زندان به سر می برد با انتشار نامه ای سرگشاده خطاب به رئیس قوه قضائیه، خواستار محاکمه آمران و عاملان ضرب و شتم و مظالمی شد که در یک سال گذشته نسبت به او و خانواده اش روا داشته شده است.

متن کامل نامه سحرخیز که نسخه ای از آن در اختیار روز قرار گرفته بدین شرح است:

به ‌نام خدا
گفت آن یار کزو گشت سردار بلند
جرمش این بود که اسرار هویدا می‌کرد
فیض روح‌القدس ار باز مدد فرماید
دیگران هم بکنند آنچه مسیحا می‌کرد
ریاست محترم قوه قضائیه، آیت‌الله صادق آملی لاریجانی
با اهداء سلام
احتمال می‌دهم از طریق مسئولان زیردست، از جمله ریاست شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب یا رسانه‌های خبری تاکنون آگاه شده باشید که اینجانب روز یک‌شنبه ۲۷/۴/۸۹در جریان محاکمه‌ام در شعبه‌ی فوق‌الذکر، از آمران و عاملان ضرب و جرح و شکنجه منتهی به شکستگی استخوان سینه، پارگی تاندون شانه چپ و کبودی‌ها و جراحات دیگر اعضای بدنم، شکایت کتبی کردم. این افراد عبارتند از: آقای محسنی اژه‌ای، وزیر اطلاعات؛ محمود احمدی‌نژاد، رئیس جمهور وقت؛ و…، رهبری جمهوری اسلامی. افرادی که به‌عنوان آمران و عاملان، یا کسانی که طی یک‌سال گذشته در برابر این تخلفات علنی و مظالمی که علیه من و خانواده‌ام انجام شده، سکوت توأم با رضا کرده‌اند، ازجمله “متشاکیان عنهم” بوده‌اند.
لازم است بدانید نقش حجت‌الاسلام اژه‌ای، دادستان کل کشور کنونی، “ویژه” بوده است. ایشان فردی است که در زمان‌های گوناگون و در پست‌های مختلف شخصا” به ضرب و شتم دستگیرشدگان می‌پرداخت؛ ایشان همان کسی است که در جایگاه ریاست دادگاه ویژه روحانیت، ظلم عظیمی را به دستور…، رهبری نظام جمهوری اسلامی، علیه مرحوم آیت‌الله العظمی منتظری، بیت ایشان و شاگردانش روا داشت؛ آقای محسنی اژه‌ای همان کسی است که در جایگاه معاون قوه قضائیه، در جلسه رسمی هیأت نظارت برمطبوعات، اقدام به پرتاب قندان به‌سوی نماینده مدیران مطبوعات کشور کرد که منجر به کبودی شدید کمر بنده شد، و بعد با گاز گرفتن شانه‌ام، مرا زخمی کرد؛ که براساس مندرجات گزارش پزشکی، باید حد قانونی “قذف” در چند مورد علیه وی (تا ۷۴ ضربه شلاق در ملاعام) اعمال شود.

آقای محسنی اژه‌ای در رأس افرادی قرار دارد که اینجانب علیه آنان شکایت کرده‌ام، چون مأموران تحت امر ایشان، مرا در زمان دستگیری زیر ضربات مشت و لگد گرفته و شکنجه کرده‌اند. به‌گونه‌ای که در جریان این برخورد خشن، اصل ۳۸ قانون اساسی، ماده ۵۷۸ قانون مجازات اسلامی، و ماده ۵ اعلامیه قوق بشر نقض شده است (به شرح صفحات ۲و۳ دفاعیه‌ام.)

در این میان، محمود احمدی‌نژاد که مسئول مستقیم محسنی اژه‌ای در زمان قوع جرم آنان (۱۲/۴/۸۹) بوده، به تبع مقامش و مطابق نص صریح قانون ساسی، از جمله اصول ۱۳۳، ۱۳۴، ۱۳۶ و ۱۳۷ باید پاسخ‌گوی این اقدام‌های جرمانه باشد.

و بالاخره…، عالی‌ترین مقام رسمی جمهوری اسلامی که به خود حق دخالت در تمام امور مقننه، مجریه و قضائیه کشور را داده و می‌دهد و روسای قوا خلاف روح و مفاد قانون اساسی سخنان و اوامر او را “فصل‌الخطاب امور” می‌دانند، در این جریان نقش غیرقابل انکار و تعیین‌کننده‌ای دارد، و به تبع این مقام و مسئولیت باید پاسخگوی اعمال افراد تحت امر و تخلفات گسترده باشد.

پرسش این است که چرا ایشان در قبال جنایات کهریزک دخالت مستقیم می‌کند – هرچند تاکنون به زیان تعدادی از خانواده‌های تحت جنایت و افراد تحت ستم – اما در قبال جنایات و شکنجه‌های صورت گرفته در بازداشتگاه‌های مختلف زندان اوین (ازجمله بندهای ۲۰۹، ۲۴۰ و ۲ الف) سکوت می‌‌نماید، و حتی موجبات ارتقای مقام وزیر اطلاعات وقت را که نقش مستقیمی در این فشارهای روحی و جسمی داشته، فراهم می کند؟ طرفه اینکه ایشان، آقای محسنی اژه‌ای را به کرات عضو تیم‌های رسیدگی به جرم و جنایت‌ها و قانون‌شکنی‌ها می‌کند.

اینجانب تا روز ۲۷/۴/۸۹، یعنی روز برگزاری دادگاهم، امکان طرح شکایت نداشته‌ام، درحالی‌که به شرح مندرجات پرونده‌ام از همان روز اول انتقال به اوین خواستار دسترسی به پزشکی قانونی و اقامه دعوا علیه آمران و عاملان شکنجه بوده‌ام؛ درخواست به حقی که هیچگاه از جانب مأموران وزارت اطلاعات تحت ریاست محسنی اژه‌ای و مسئولان زندان اجابت نشد. این درخواست حتی در زمان ملاقات نمایندگان سه قوه و دادستان جدید تهران، آقای جعفری دولت‌آبادی مطرح گردید اما کوچکترین قدم مثبتی در این راه برداشته نشد.
دادستان تهران در تاریخ ۱۳/۴/۸۹، برای دیدار با زندانیان سیاسی به زندان رجایی‌شهر آمد؛ ایشان در این دیدار قول رسیدگی به شکایت اینجانب و دسترسی‌ام به پزشکی قانونی را عنوان کرد، اما با وجود گذشت سه هفته، هنوز هیچ کاری صورت نگرفته است.
اینجانب در این نامه‌ سرگشاده اعلام می‌دارم که اگر طی یک ‌ماه از تاریخ انتشار نامه، مقدمات تشکیل دادگاه علیه افراد فوق به‌عمل نیاید، این حق را برای خود محفوظ می‌دانم که از طریق خانم شیرین عبادی، وکیل خود، در مراجع قضایی جهان و مجامع بین‌المللی پرونده‌ای علیه نامبردگان گشوده، و مسئله را به‌گونه‌ای دیگر پیگیری نمایم.

با احترام
عیسی سحرخیز
زندان رجایی‌شهر کرج
شنبه ۲مرداد ماه