ایران، سوریه و المپیک لندن

نویسنده

» فرضیات تروت سیکر در باره حمله به ایران

ریکسون استوارت

 

قبل از حمله کشورهای متحد آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ مقالات متعددی در رسانه‌های بزرگ منتشر شد که خبر از دستیابی صدام به سلاح‌های کشتار جمعی می‌داد. این گونه اخبار، همراه با نطق معروف ۴۵ دقیقه‌ای تونی بلر، مبنی بر اینکه “باید در این زمینه اقدامی صورت گیرد”، زمینه آن حمله را فراهم کرد.

مهم نیست که بعدا معلوم شد آن “نطق 45 دقیقه ای” اساسا هیچ پایه و اساسی نداشت؛ آن سخنرانی کار خود را در خاموش کردن مخالفان حمله به عراق انجام داد.

بعد از حمله، آنگونه که هانس بلیتس و تیم جستجوی او خبر دادند، اثری از سلاح های کشتار جمعی پیدا نشد. تهدید صدام حسین در عراق تهدیدی تو خالی از کار در آمد؛ تهدیدی که توسط سیاستمداران و ارتباط تنگاتنگ آنها با رسانه ها، بزرگ شده بود.

این دو اتفاق با هم این توهم را ایجاد کرده بودند.

آیا افکار عمومی غرب اکنون با بر ملا شدن آن تهدید های ساختگی، عاقل تر شده است؟ آیا جز اتلاف جان هزاران نفر، درسی از تجربه عراق آموخته ایم؟

قدرت های بزرگ که ظاهرا درسی نیاموختند. اکنون گزارشاتی منتشر می شود که یادآور ادعاهای اولیه همان دوره است و به سلاح های شیمیایی و گاز سارین اشاره می شود.

تنها تفاوت آن است که اکنون طرف گناهکار صدام نیست، بلکه اسد در سوریه و حکومت ایران متهم هستند.  

مقامات آمریکایی، همصدا با رسانه های بزرگ، اکنون هشدار داده اند که اسد در سوریه، سلاح های شیمیایی خود را از انبارها خارج کرده است. معنی این سخن آن است که او برای استفاده از این سلاح ها “علیه شهروندان” آماده می شود.

لیکن، با نگاه دقیق تر معلوم می شود که رسانه های بزرگ مشعول آماده سازی زمینه های افکار عمومی برای اقدام نظامی هستند. این اخبار، درست مانند اخبار رسانه ها در آستانه اشغال عراق، جنبه “پوشش خبری” ندارند بلکه بیشتر شبیه تبلیغاتی هستند که با ظاهر خبر بیطرفانه بزک شده اند.

گویا اهمیتی ندارد که بسیاری از این ادعاها جنبه ساختگی داشته است، مانند عکس هایی که بی بی سی ادعا کرد از یک قتل عام در سوریه منتشر کرد در حالیکه در واقع در عراق گرفته شده بود؛ و همچنین اعترافات دبیر خبری بی بی سی مبنی بر اینکه اکثر پوشش خبری سوریه بر اساس “تبلیغات مخالفان” شکل گرفته است. گویی رسانه های غربی بر این اساس عمل می کنند که اگر به اندازه کافی دروغ بگوئید، بالاخره بخشی از آن مورد قبول قرار می گیرد.

اطلاعات غربی نیز بر همین اساس عمل می کنند. شاید سخنان کالین پاول در برابر سنای آمریکا را به یاد بیاورید که در مورد آزمایشگاه سیار صدام برای سلاح های شیمیایی گزارش می داد.

وی در سخنان خود گفت: “هر سخنی که من امروز بیان می کنم بر اساس منابع موثق و معتبر بیان می شود. هیچ مطلب فرضی در این سخنان وجود ندارد. آنچه ما بیان می کنیم واقعیت ها و نتایجی است که بر اساس اطلاعات کاملا موثق شکل گرفته است.”

لیکن گزارش کمیته سنا در باره سلاح های کشتار جمعی، بعدا نتیجه گیری کرد: “بسیاری از اطلاعاتی که توسط سیا گردآوری شده بود و در گزارش پاول مورد استفاده قرار گرفته بود اغراق شده، گمراه کننده و ناصحیح بود.”

طریق محترمانه ای برای اینکه بگوئیم او دروغ می گفت.

مساله این است که اکنون سر جان ساورز، رئیس سازمان ام آی-6 با تکرار سخنان پاول می گوید بریتانیا قبلا از دسترسی ایران به بمب هسته ای جلوگیری کرده است. او می گوید تهران همچنان به تلاش برای دستیابی به سلاح هسته ای ادامه می دهد و احتمالا تا سال ۲۰۱۴ به آن دست پیدا می‌کند.

سر جان هیچ مدرکی برای ادعاهای خود ارائه نکرد. تنها به هشدار‌ام آی-۶ اکتفا کرده و گفت: “در صورت عدم مداخله‌ام آی -۶ ایران در سال ۲۰۰۸ به سلاح هسته ای دست پیدا می کرد در حالیکه اکنون دو سال با آن فاصله دارد.” به بیان دیگر “باید در این زمینه اقدامی صورت گیرد.”

با این وجود من برای سرجان خبری دارم، که هرچند معتقدم او از آن خبر دارد ولی خوانندگان نمی دانند.

این خبر از سوی یک دوست دیوانه ولی معتبر به من رسیده است که طی سال های گذشته اطلاعات ارزشمندی را در اختیار گذاشته است. او ده سال قبل از حمله به عراق از اشغال عراق سخن گفته بود و افزوده بود که هدف اصلی ایران است.

وی می گوید بر خلاف آنچه سرجان می گوید ایران نه در سال ۲۰۱۴ بلکه در حال حاضر هم صاحب بمب هسته ای است! ایرانی ها این خبر را منتشر نکرده اند زیرا بر اساس فتوای آیت الله خامنه ای: “تولید، داشتن و استفاده از سلاح هسته ای غیر مشروع، مضر و خطرناک و گناه محسوب می شود.”

لیکن می تواند آن را برای روز مبادا ذخیره کرد. استفاده از آن در صورت حمله غرب به ایران مجاز خواهد بود.

ما معتقدیم سرجان این مطلب را می داند. تمام کوشش او آماده کردن افکار عمومی غربی برای حمله پیش دستانه به ایران با سلاح هسته ای است. غرب نمی تواند یک حمله نظامی متعارف را علیه ایران سازمان دهد زیرا این کار با توجه به تلفات وسیعی که در بر خواهد داشت غیر قابل قبول خواهد بود، ولی پیش دستی با حمله هسته ای می تواند یک “گزینه” باشد.

این یکی از دلایلی است که غرب تا کنون در مورد این حمله تردید داشته و به تهدید های گسترده بسنده کرده است. آماده سازی افکار عمومی برای انجام چنین کاری به زمان بیشتری نیاز دارد.

آنچه لازم است یک پرچم کاذب است که به اندازه کافی خونین و مخرب باشد که چنین حمله ای را توجیه کند.

چنین حمله ای کی و کجا اتفاق می افتد؟ اخیرا تصاویری از چنین پرچم خون آلودی مطرح شده است: حمله ای در المپیک لندن. هرچند المپیک هدف مناسبی به نظر می رسد ولی عوامل متعددی وجود دارد که این گزینه را دشوار می سازد، از جمله اینکه اکنون ارتش بریتانیا کنترل امنیت المپیک را در دست گرفته است.

با این وجود دوست دیوانه ما می گوید که نخبگان از تبلیغات مربوط به چنین چیزی در المپیک “به تنگ آمده اند”. ولی او می گوید چنین امری برنامه ریزی شده است. با این وجود از خبرها در اینترنت چنین بر می آید که چنین اتفاقی خواهد افتاد.

دو هفته دیگر معلوم می شود.

 

منبع: تروت سیکر – 14 ژوئیه