قلب زخمی امت اسلام

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

من نمی دانم چرا ماها یا دوستان مان هر حرفی می زنیم یا هر کاری می کنیم، فورا یک مشکل پزشکی برای آقایان محافظه کار و امت اسلام ایجاد می شود. دولت آبادی رمان می نویسد، قلب امت اسلام به درد می آید، محسن نامجو یک ترانه مشکوف می خواند، یکهو بیضه اسلام لگد می خورد و دچار ضربه شدید می شود، یک کاریکاتوریست در دانمارک کاریکاتوری علیه اسلام و مسلمین می کشد، خاری به چشم مسلمین می رود. محمد خردادیان ده سال قبل آمده بود ایران و دو تا قر توی تهران داده بود، تمام ام القرای مسلمین به لرزه افتاده بود و دل مومنان لرزیده بود، در حالی که همه فکر می کردند خردادیان لرزیده است. خلاصه حکایتی داریم، این آقای احمد خاتمی هم دیروز گفته است که “آنچه بر عمق زخم فتنه ۸۸ می افزاید، مسئولیت گرفتن برخی معرکه گردانان آن است.” اینطوری به گمانم هر کدام از مخالفان دولت هر کاری می کنند، بلافاصله این آقایان یک جایی شان یک طوری زخمی و مجروح می شود. بقول طرف: “برادر من! ما اعتراض آرام کردیم، بمب که کار نگذاشتیم.” شما چرا تا یک نفر از جایش تکان می خورد فورا زخم و زیلی می شوید؟ این آقای احمد خاتمی انگار با خودش شوخی دارد، مرد حسابی! در انتخابات سال ۹۲ نامزد مورد تائید رهبر اصلاح طلبان یعنی همان آقای خاتمی واقعی که الحمدالله جزو سران فتنه هم هست، رئیس جمهور شد، طبیعی است که معرکه گردانان فتنه الآن مسئولیت می گیرند، شما مثل اینکه خوابی؟

 

لیاخوف و بی خانمان ها

این ۲۹۰ تا موجود لوس و ننر، گذشته از چند تایی مثل علی مطهری که واقعا جز در مورد حجاب و کلا حجم بدن زنان، بقیه نظراتش مفید و جالب است، بقیه واقعا موجودات منقرض نشده کمیابی هستند که خیلی هاشان باید در موزه های حیات( حالا نوع آن مهم نیست) ثبت و ضبط و ربط شوند. یکی از آنها یعنی آقای احمد بخشایش که معلوم نیست با ۷ درصد آرای حوزه انتخابیه اردستان به “خانه ملت” آمده یا با ۱۲ درصد، گفته که “به خانه احزاب نیاز نداریم.” و یک طوری هم گفته که انگار خودش دبیر کل یک حزب است. محافظه کاران می گویند اهالی سینما به “خانه سینما” نیاز ندارند، روزنامه نگاران به “انجمن صنفی مطبوعات نیاز ندارند.” کارگران به “خانه کارگر” نیاز ندارند و احزاب هم به “خانه احزاب” نیاز ندارند. البته از یک دید راست می گوید، وقتی ما حزب نداریم و احزابی که ده سال قبل دولت تشکیل داده بودند حالا حزب منحله هستند، و حزبی که اولین کابینه پس از انقلاب را تشکیل داد نصف اعضایش یا زندانی هستند، یا تازه از زندان بیرون آمدند یا قرار است بزودی زندان بروند، دیگر چه نیازی است به خانه. اگر مثل عماد بهاور عضو مظلوم حزب نهضت آزادی از ده سال قبل سه سال در میان یک هفته از زندان آزاد می شود و دوباره دستگیرش می کنند، اصلا چه نیازی به خانه دارد. همان زندان هست، هم جای کافی دارد و هم پول آب و برقش را نباید بدهی. البته نکته جالب این است که این نمایندگان مجلس که فکر می کنند نماینده مردم هستند، اغلب با پنج درصد تا هفت درصد آرای مردم بخصوص در تهران وارد مجلس شدند و اسم مجلس را گذاشتند “خانه ملت” و اساسا کاری هم به ملت ندارند، تنها کارشان این است که خانه دیگرانی مثل خانه سینما و خانه احزاب و خانه کارگر را خراب کنند، همین است که هی یاد لیاخوف می افتیم و قدرش را ارج می نهیم که بیاید این خانه تقلبی ملت را به توپ ببندد و خیال احزاب و سینماگران و روزنامه نگاران و ملت و سایر بی خانمان ها را از دست این وکیل البیت ها راحت کند. کجاییی لیاخووووووووف؟

 

معضل انسانگرایی

استاد محترم ابراهیم فیاض ما را به فیض وجود خودش منور کرده و دو اشکال بزرگ جامعه امروز ایران را بیان کرده، وی گفته: “معضل جامعه ایران انسان گرایی و اعتیاد به مواد مخدر است.” حالا مواد مخدر که زیاد مهم نیست، بالاخره هست و هر کسی هم که مصرف کند به آسمان می رود یا در دیگران هاله نور می بیند یا خودش را رهبر مسلمین جهان فرض می کند و یا فکر می کند با یک اشاره انگشت حکومت ایکی ثانیه غرب و شرق هر دو تسلیم مسلمین می شوند و دیگر ابدا هیچ مشکلی وجود نخواهد داشت. بنا براین بطور کلی مواد مخدر نه تنهاخیلی ضررندارد، بلکه در به قله رفتن آرمانهای امت اسلام خیلی هم مفید است، حالا ممکن است خودمان هم به قله نرویم، ولی همین که فکر کنیم داریم به قله می رویم خودش موهبتی است. ولی خطر بزرگ به قول آقای دکتر فیاض همین انسانگرایی است که بسیار خطرناک است. یعنی شما فکر کنید هنوز در جامعه ایران مردمی زندگی می کنند که فکر می کنند انسان اهمیت دارد و باید به او احترام گذاشت و برای انسان ارزش قائل هستند. ببینید چه فاجعه تلخی است! واقعا چقدر خطرناک است که یک عده از مردم هنوز فکر می کنند که انسان اهمیت دارد. در حالی که مسئولان کشور عزیز ما که واقعا باشعور و کامل و فهمیده هستند معتقدند انسان هیچ اهمیتی ندارد و اصولا اهمیت قائل شدن برای انسان یک خطای نابخشودنی است. جدا ماها چقدر غافل هستیم و این آقای فیاض چقدر می فهمد. یعنی می شود ما هم یک زمانی همین قدر بفهمیم و شعور غیرانسانی داشته باشیم؟