ایران و بمب اسراییل

نویسنده

» تحلیل لوموند بحران هسته ای

لوران زکینی

اسراییل در یکی از گام هایش موفق شد: انتشار رسمی گزارش آژانس اتمی درخصوص برنامه هسته ای نظامی ایران در یک شرایط حساس بین المللی و شایعه حمله اسراییل به تأسیسات اتمی ایران. استراتژی ایجاد تنش چند هفته است که در رأس امور قرار گرفته.

اگر هدف این استراتژی تشدید تحریم ها علیه ایران بوده، نتیجه گیری اینکه تصمیم اسراییل تصنعی است اشتباه است. در تاریخ ۷ ژوئن ۱۹۸۱ پس از صدور فرمان به نیروی هوایی اسراییل برای نابودی رآکتور هسته ای اوسیراک در عراق، مناهم بگین نخست وزیر سابق اسراییل یک اصل استراتژیک را بیان کرده بود: اسراییل هر کاری خواهد کرد تا نگذارد کشورهای منطقه به سلاح اتمی دست پیدا کنند. همین نسخه در تاریخ ۶ سپتامبر ۲۰۰۷ مورد استفاده قرار گرفت، زمانی که هواپیماهای اسراییلی مرکز هسته ای دیر الزور در سوریه را بمباران کردند. 

درحالی که تلاش بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسراییل، برای آغاز جنگ با ایران با سازش ناپذیری شدید دستگاه نظامی اسراییل مواجه شده، یادآوری دو نکته ضروری است: آقای بگین نیز از حمایت رؤسای دستگاه های اطلاعاتی برخوردار نبود؛ اوسیراک نابود شد، ولی بهای این یک پیروزی بسیار گزاف بود، زیرا این عملیات باعث شد تا صدام حسین برنامه هسته ای خود را مجدداً با انگیزه بیشتری آغاز کند.

بحث بر سر لزوم خطر تسلیحات هسته ای ایران کاملاً مشروع است، زیرا “بمب” ایرانی حداقل به دو دلیل یک بازیچه روسی در کنار زرادخانه هسته ای اسراییل خواهد بود. خواست دولت یهود این است که هرگونه رقابت هسته ای را از میان بردارد و در این راه حتی حاضر است به استقبال ماجراجویی نظامی با ایران نیز پیش رود.

بهترین راه برای حفظ انحصار هسته ای در منطقه اتخاذ سیاست “ابهام هسته ای” است. این درواقع ثمره توافق آمریکا و اسراییل است که به سپتامبر ۱۹۶۹ بازمی گردد. تا زمانی که اسراییل نپذیرد که دارای سلاح اتمی است و آن را مورد آزمایش قرار ندهد، ایالات متحده هیچ اقدامی برای زیر سؤال بردن ابهام هسته ای اسراییل نخواهد کرد و همچنان چشم خود را به روی آن خواهد بست. تمامی دولت های آمریکا و متحدان اروپایی همواره پذیرفته اند که سلاح اتمی دولت یهود یک “سوپاپ اطمینان” است و از وقوع یک هولوکاست جدید جلوگیری می کند.

همین توجیه نیز در مورد اظهارات نتانیاهو که محمود احمدی نژاد را با هیتلر مقایسه کرد قابل پیگیری است. این منطق بسیار فراتر از این می رود: تا زمانی که اسراییل با همسایگانی احاطه شده که امنیت آن را تهدید می کنند، واشنگتن هیچ تلاشی برای آوردن آن به پای میز مذاکره برای امضای پیمان منع گسترش اتمی نخواهد کرد. به گفته سازمان آمریکایی کنترل تسلیحات، اسراییل بین ۷۵ تا ۲۰۰ کلاهک هسته ای دارد.

این زرادخانه در صورت نیاز به انحا مختلف قابل استفاده خواهد بود: جنگنده های بمب افکن اف-۱۵ و اف-۱۶ ؛ موشک های بالستیکی جریکو؛ موشک های زیر دریایی نوع دلفین… با این حال تا آنجا که می دانیم زرادخانه هسته ای اسراییل جنبه بازدارنده دارد، حتی اگر موشه دایان وزیر سابق دفاع اسراییل قصد داشت از آن برای یک “نمایش اتمی” در زمان جنگ کیپور در سال ۱۹۷۳ استفاده کند.

به واقع در چه شرایطی امکان استفاده از سلاح هسته ای توسط اسراییل وجود خواهد داشت؟ زنجیره فرماندهی که به فشردن “دکمه” وقوع آخرالزمان می انجامد از چه کسانی تشکیل می شود؟ مواد زائد رادیواکتیو رآکتور دیمونا در کجا دفن می شوند؟

اسراییلی ها خواستار حفظ سناریوی تعادل هسته ای با ایران هستند؛ درست به مانند حالت ایالات متحده و روسیه در زمان جنگ سرد، یا حالت هند و پاکستان و چین. اگر اسراییل از عملیات نظامی چشم پوشی کند و تحریم های بین المللی نیز نتیجه ای دربرنداشته باشند، دولت یهود لزوماً باید پذیرای یک ایران اتمی باشد. در آن صورت بی شک یک ابهام هسته ای مضاعف در خاورنزدیک ایجاد خواهد شد که خطر این منطقه را به شکل قابل توجهی بالا خواهد برد.

منبع: لوموند، ۲۱ نوامبر